فقر ديپلماسي و پارادوكس ترامپ
برخي اظهارات كه بدون شناخت و تحليل گفته ميشود: «نتيجه انتخابات امريكا ربط مشخصي به ما ندارد.» آن هم در زماني كه سياستهاي امريكا با تحريمها و انزواي بينالمللي، اقتصاد و اجتماع ايران را به مرزهاي فروپاشي كشانده حاكي از آن است كه دولت پزشكيان براي ارايه راهبردهاي مناسب و خارج از مرداب مفاهيم و پارادايمهاي كهنه و جاري براي نجات كشور و خدمت به مردم در سياست خارجي غفلت كرده است. دولتها در سياست خارجي كارگزار منافع ملي كشورها هستند و اقدام براي منافع عام ايدئولوژيك فقط وقتي براي مردم توجيه و پذيرفته ميشوند كه در مرحله نخست منافع ملي براي مردم هر كشور را در پي داشته باشد. از دوره رياستجمهوري جيمي كارتر تاكنون دولتهاي مختلفي در امريكا سكان حكومت آن جامعه به عنوان تاثيرگذارترين كشور در معادلات بينالمللي را در دست گرفته و رفتهاند و متاسفانه در هر دوره منافع ملي مردم ايران در فرآيند خسارات بيشتري قرار گرفته است. فقر نظري، فقر دانش، فقر شهامت و فقر ديپلماسي براي تغيير و تحول موجب شده بسياري از فرصتها ضايع شود. در دولت جمهوريخواه جرج بوش پسر كه بعد از حمله افغانستان و در آستانه حمله عراق، ايران را محور شرارت خواند. جوزف بايدن دموكرات به عنوان رييس كميته روابط خارجي در ديدار جمعي از ايرانيان پيشنهاد گفتوگو و صلح با ايران مطرح كرد و نگارنده اين سطور به عنوان رييس شوراي بينالمجالس و سخنگوي كميسيون ويژه مقررات منطقه در مجلس ششم از اين پيشنهاد استقبال كرد كه منجر به عتابهاي گوناگون و اعلام يكي از دلايل ردصلاحيت براي نمايندگي مجلس از سوي شوراي نگهبان شد. بسياري ديگر از اصلاحطلبان در پي آن و در همان زمان پيشنهاد طرح مذاكره مستقيم با امريكا را براي كسب منافع ملي ايران مطرح كردند. خلاصهاي از تاريخ و چگونگي اين مباحث به صورت مستند در كتاب «وسوسههاي شيطان بزرگ» به قلم محمدتقي كرامتي از سوي موسسات وابسته به مقامات عالي منتشر شده است. اينك انتخاب مجدد ترامپ واقعيتي است كه با مشاركت و انتخاب مردم امريكا خود را بر جهان سياست و واقعيت تحميل كرده است. اين پديده و رويداد بينالمللي با همه تجارب و مباحثي كه پيرامون آن وجود دارد به روابط ايران با ديگر كشورها و در اقتصاد و چگونگي زندگي ايرانيان مربوط است. نماينده ادوار مجلس