نگاهي به نمايشگاه «ايران: سياه يا سفيد» در گالري آران
حقيقتِ خاكستري
سارا كريمان
مبناي اصلي بسياري از آثار ادبي و يافتههاي باستاني فرهنگ ما ريشه در دوگانه خير و شر دارند. چنانكه پيرنگ اصلي داستانها، اساطير و افسانهها جدال خير با شر است به واقع قهرمان داستان ميكوشد به عنوان نماينده خير كه همان نيروي الهي و روشني است با شر كه ذاتا شيطاني است غلبه يابد و اكثر پيروزي خير بر شر به عنوان يك آموزه منتقل ميشود كه شايد مرهمي باشد بر رنجها و دردها در جهاني كه حقيقتا و الزاما خير بر شر پيروز نيست و اين دو گانه متضاد معيار دقيقي براي نسبت بخشي و توصيف وقايع و عناصر نيستند. پايبندي به سياه و سفيد مطلق يا همان صفر و صد در فرهنگ ما چنان غليظ و ريشهدار است كه مبحثي براي آسيبشناسي بسياري از وضعيتهاي روحي، رفتاري و عرصه روانشناسي است. در حالي كه در فلسفه باستاني چين متكي بر «يين يانگ» هستند همان دايرهاي كه با انحنا سفيد و سياه را جدا ميكند و در ميان سفيدي لكهاي سياه و در سياهي لكهاي سفيد ميگذارد، اين خود نشان از بسياري باورها دارد كه بالطبع به فرهنگ رفتاري يك جامعه برميگردد. بسط اين انديشه كه اساسا مبناي جهان نسبي است و نه ظلمت و روشني مطلق دامنه وسيعي از برخورد انسان با مسائل را در بر ميگيرد. شايد بهتر است بگوييم جهان در طيفي از خاكستري حقيقيتر از افسانهها و قهرمانهاي آبادگر هستند. سفيد و سياه به مثابه راي قاطع يا صفر و صد ميماند كه احتمال نفوذ و تغيير ندارند. در نمايشگاه «ايران: سياه يا سفيد» با نوعي تاكيد بر اين مفهوم به پرهيز از اينگونه تحليل كردن پرداخته است. آثاري كه تضاد آشكارا ميان سفيدي و سياهي دارند. اين نمايشگاه مجموعهاي از آثار ميكس و مولتيمدياست كه آثاري از مرتضي احمدوند، شقايق احمديان، مرتضي اردلان، بهمن سياهمرد، سميرا اسكندرفرد، شاهپري بهزادي، پريسا تقيپور، اسماعيل داوري، حامد صحيحي، نسترن صفايي، بهار صمدي، شهريار قرايي، اميرحسين شهنازي، پيام مفيدي، كوشا موسوي، پارسوآ مهتاش، اللهيار نجفي، راحله نورآور به نمايش در آمده است. اين نمايشگاه با همين عنوان پانزده سال پيش در شهر تورين ايتاليا نيز به نمايش گذاشته شده بود. شقايق احمديان با اثري از جنس تركيب مواد خانهاي سياه ساخته كه تمامي اجزا و عناصر در سياهي مطلق است با اين غلظت از سياهي هيچ نوري نميتواند وارد شود.اللهيار نجفي اثري ارائه كرده است به نام برج بابل مكعبهاي ناهمساني كه روي هم قرار گرفتهاند و برجي ساختهاند، مكعبهايي با طرحهاي تماما تاريك و شب زده. حامد صحيحي در نقاشي خود منبعي را تصوير ميكند كه از آن مايعي سياه بر پهنهاي ناشناخته روان ميشود. پيام مفيدي در عكسهاي خود با عنوان وارياسونهايي بر ابزار يك آناتومي انساني مجسمه سرديس (كلاسيك) با چشمان بسته را در موقعيتهاي مختلف مونتاژ كرده است، بديهي است چشمان بسته جز تاريكي چيزي نميبيند.