ادامه از صفحه اول
شهري كه بوي زنان ميدهد شهري نگاه مادري دارد
زماني ميتوانند شهري را دوستدار زن بنامند كه اين ويژگيهاي را داشته باشد: تهران امن (تامين امنيت عيني و ذهني)، تهران راحت (سهولت دسترسي به فضاها و امكانات شهري)، تهران فعال (امكان فعاليت اقتصادي و اشتغال زنان)، تهران مشاركتي (امكان حضور و مشاركت زنان در برنامههاي مختلف شهري به عنوان استفادهكننده، ايدهپرداز و مدير و تصميمگيرنده)، تهران فراغتي (تامين نيازهاي فراغتي زنان)، تهران عادلانه (رعايت عدالت فضايي در تخصيص امكانات شهري)، تهران زيبا (توجه به بعد زيباييشناسانه در طراحي و ساخت فضاهاي شهري) و تهران دوستدار كودك (افزايش و بهبود امكانات مختلف موردنياز كودكان در شهر)(1)
يافتههاي اين تحقيق بيانگر آن است كه اصليترين مساله زنان شهر امنيت و عدالت است كه مديران و برنامهريزان نسبت به آن بايد به دقتي بيشتر ورود كنند. در دوره قبل شوراي شهر مصوبهاي در صحن شورا در قالب برنامه پنج ساله سوم توسعه طرح شد كه براساس آن مساله رفع فضاهاي بيدفاع شهري در اولويت كاري شهرداري قرار گيرد. براساس آن تلاشهايي براي شناسايي و رفع آن موانع صورت گرفت كه ضرورت تداوم و اجراي آن بيش از پيش بايد مورد توجه قرار بگيرد! همچنين در مصوبهاي ديگر در قالب مناسبسازي مقرر شد سالانه 500 كيلومتر از پيادهروهاي شهر تهران مناسبسازي شود تا شهروندان بتوانند در مسير عدالتجويي از فضاي شهري گامهايي را مشاهده كنند. در اين ميان مساله عدالت به عنوان يك عامل اصلي در شهر مورد توجه شهروندان بوده است. اين مفهوم از توزيع مناسب فضاهاي عمومي گرفته تا نمايش تابلوها و بيلبوردها و پيامهاي شهري و...! شهروندان عدالت را مفهومي قابل دسترس در شهر دانستهاند به شرط آنكه هدفگذاريها و برنامهريزيها منطبق بر آن صورت پذيرد!
همگرايي مساله عدالت و امنيت در شهر مسالهاي جدي براي زنان است، چراكه اين مفاهيم پايهترين عناصر اصلي براي تحقق شهري همراه و متعلق به همه است. برخي صاحبنظران عرصه شهرسازي مساله عدالت را عامل اصلي برقراري امنيت در شهر دانستهاند و در اين زمينه معتقدند كه ايجاد فضاهاي عمومي عدالتمحور و توجه به عدالت جنسيتي عاملي موثر براي تحقق امنيت و احساس امنيت است. سند امنيت زنان در شهر كه سال گذشته توسط شهرداري تهران تهيه و ابلاغ شد فرصتي موثر براي تحقق اين مهم است! از برجستهترين محورهاي اين سند باورپذيري حق زنان بر شهر و ضرورت تامين نيازهاي آنها براي امنيت است، از اينرو اين سند حوزههاي امنيت عمومي و امنيت اجتماعي را مورد توجه قرار داد كه بستري براي پذيرش مشاركت زنان در شهر و توزيع عدالت جنسيتي در آن است. لذا شهر را از زنان دور نكردن و آن را براي همه تدارك ديدن فرصتي است كه ميتواند منجر به كاهش دغدغهها و بستري براي تسري مشاركت و ارتقاي فرصتها شود. اين شهر آنگاه ميتواند شهر مادران، شهر خواهران، شهر دختران و شهر زنان شود كه بتواند عدالت و امنيت را عيني كند. و شرط آن توجه به اين مهم است كه، مشاركت و ديده شدن در آن از زنان سلب نشود يا كمرنگ نشود! درواقع هنگامي شهر، شهر است! كه شهروندانش در آن پويا و فعال باشند و شهر را از آن خود بدانند نه آنكه دايره شهري شدن را براي آنها محدود و فرصت ديده شدن در آن را كاهش دهيم! از اين رو از ميلاد دختر پيام اكرم وام ميگيريم تا بگوييم احترام و تكريم زن تنها براي يك روز
نيست و احقاق حقوق شهروندي و مشاركتپذيري شهروندان مختص يك جنس نيست، بلكه بايد با نگرش جنسيتي مسائل شهري را يك به يك بررسي كنيم و در جهت تحقق آرمان بلند شهر براي همه زنان را شهروندان واقعي شهر بدانيم!
1- https: //elmnet.ir/Article/10846764-95651/
رودبار جنوب كرمان، تغيير اقليم، خشكسالي و سيلاب
زيرساختهاي شهري به دليل كمبود سطوح عبوري در معرض خطر بيش از حد ظرفيت قرار ميگيرند، اما طراحي شهري حساس به آب ميتواند با افزايش مناطقي كه آب ميتواند در خاك نفوذ كند تا از شدت سيلابهاي بعدي بكاهد. تنها با درك اين تعامل مهم بين همه متغيرها در آينده است كه ميتوانيم به اندازه كافي براي پيامدهاي تغييرات اقليمي برنامهريزي كنيم. سيلهاي بزرگ ناشي از بارندگيهاي زياد در حوضههاي بسيار خشك رخ ميدهند. بهطور متوسط بارندگيهاي شديد در حال افزايش است. براي شديدترين رويدادها، مانند حوادثي كه هر 50 تا 200 سال يك بار انتظار داريم، اثر افزايش بارندگي بيشتر از تغيير در خاكهاي خشكتر است و تغيير در بزرگي سيلاب احتمالاًبيشتر تحت اثر افزايش بارندگي است. راههاي زير آب رفته در سيلاب، و پلهاي سرريز شده و فروريخته در مسير كرمان به ايرانشهر در سيلابهاي دهه آخر ديماه 1400 پس از چند روز باران، در منطقهاي كه بيش از دو دهه تحت اثر شديدترين خشكسالي بوده است نشان ميدهد كه مقابله با خشكسالي و سيلاب بايد فعاليتهايي هماهنگ باشند. خشكسالي خاكها را تخريب كرده، محصولات كشاورزي را از بين برده است. آب و هواي خشك باعث خشك شدن خاك سطحي شده و در برخي نقاط مواد آلي اسفنجي را به گرد و غبار و در برخي جاها خاك پخته شده را به مادهاي آجرمانند و غيرقابل نفوذ تبديل كرده است. خاك ضعيف به معناي سامانه ريشه ضعيف است، كه برابر است با خاك سست و تقريبا شن مانند كه نميتواند آب را به روش مفيدي جذب كند. علاوه بر اين، خاكهاي تخريب شده نميتوانند آب را به خوبي جذب كنند. چه به تغييرات اقليمي باورداشته باشيم يا نه، قطعا خشكسالي را به ويژه در جنوبشرق ايران نميتوانيم ناديده بگيريم. وقتي تنوع زيستي منطقهاي از بين رود، خاك را ضعيفتر ميكند و در برابر خشكسالي و سيلاب مقاومت كمتري ميكند. انواع بيشتر پوشش گياهي به معناي انواع بيشتري از سامانههاي ريشه گياهي است كه ميتوانند در خاك متراكم مواد مغذي را در خود نگه دارند. آن خاك، به نوبه خود، ميتواند آب را در مواقع كمبود نگه دارد و در مواقع زياد آن را مانند يك اسفنج خيس كند. با تغييرات اقليمي دورههاي بيشتري از آب و هواي شديد را شاهد خواهيم بود.