روز جهاني آموزش و انتظارات ما
عزتالله مهدوي
روز جهاني آموزش (24 ژانويه برابر 4 بهمن) فرصتي است براي بازانديشي درباره يادگيري و ياددهي به مثابه مسووليتي خطير كه متوجه جامعه بوده و بقاي تمدن و فرهنگ انساني را تضمين ميكند. ميزان توجه حكومتها و دولتها به آموزش نشاندهنده عيار صداقت آنهاست در انجام وظايفشان. پيش از هر تكليفي، اين حق براي كودكان محفوظ است تا از آموزش در جهت كسب مهارت براي ايفاي نقش خود در جامعه بهرهمند شوند و نيز اين ساز و كار به آنها كمك كند تا بتوانند اهداف و روياهاي خود را محقق سازند. روز جهاني آموزش به ما يادآوري ميكند كه در كنار امنيت (جان و غذا) و تامين بهداشت، محتاج نظامي هوشمند و موثر براي بازسازي روح جمعي و توانمندسازي فردي هستيم. آموزش مادامالعمر شهروندان بر پايه مهمترين ركن آن يعني مشاركت دموكراتيك براي دانستن شكل ميگيرد. همهگيري كرونا به ما آموخت كه تا چه حد آسيبپذير هستيم و توليد واكسنها به ما اين تلنگر را وارد كرد كه براي نجات تا چه مقدار به دانش بشري وابستهايم. البته درس بزرگتري هم به ما داد: ما انسانها فارغ از آيين و مذهب و جغرافياي سياسي به هم محتاجيم. فعاليت آزمايشگاهها و موسسات تحقيقاتي در هر جاي جهان بر سرنوشت دورافتادهترين روستاهاي ما تاثيرگذار است.فرآيند سالم آموزش علاوه بر توانمندسازي انسانها، آنها را قادر ميسازد تا به اين سطح از هوشياري برسند كه صلح پايدار و همزيستي مسالمتآميز و مسوولانه، مهمترين جايگاه را براي ادامه بقا در كره زمين دارد؛ زميني كه به خاطر بسياري از كجرفتاريهاي فرزندانش آسيبديده و زخمي شده است. هنوز هم آموزش مهمترين امكان بشري است براي نجات؛ نجات زيست بوم و سرمايههاي طبيعي و زيبا و بينظير آن.در روز جهاني آموزش يعني امروز بايد به اين پرسشها بينديشيم: براي ايجاد حس شفقت و همدردي بين انسانها چه كردهايم؟ فرهنگ قدرداني و احترام به زيست بوم را چقدر گسترش دادهايم؟ براي ايجاد صلح جهاني و كاهش جنگ و تشنج و پرهيز از افراطگرايي و خشونت بر چه گزارههايي تاكيد كردهايم؟ در آموزشهاي رسمي و غيررسمي تا چه ميزان تلاش كردهايم كه بنيادهاي موثر بر ايجاد و افزايش و بقاي شكاف طبقاتي، نژادي و جنسيتي را بشناسانيم؟ آيا به توازني بين آموزشهاي رسمي و غيررسمي رسيدهايم؟ جايگاه ما در آموزش جهاني چيست و چه دستاوردهايي براي عرضه به آنها داريم؟... اگر بپذيريم كف انتظار از نهادهاي آموزشي، تحقق دو وظيفه عمده يعني وظيفه است: ايجاد قابليتهاي اقتصادي و معيشتي و وظيفه ايجاد قابليتهاي مدني به صورتي كه هر ذينفعي يك ذهن و حيات اجتماعي پيدا كند تا از عهده وظايف شهروندياش برآيد، در آن صورت ميتوانيم يك ارزيابي موقتي از نظام آموزشي خود پيدا كنيم. هر چند نظام آموزشي در بيشتر نقاط خاورميانه مجروح، اسير افكار و تحليلهاي افراطي و محافظهكارانه سياستمداران پدرسالار است كه نقش فرسوده تكرار و روزمرّگي ميزنند. دبير فلسفه