• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5057 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۵ آبان

برادران حاتم طايي

سيدحسن اسلامي اردكاني

نقل مي‌كنند برادر حاتم طايي بسيار تلاش كرد كه مانند حاتم شهرتي خوب كسب كند و نامدار شود. اما هرچه بخشيد، باز ديدند كه او را با حاتم مي‌سنجند و هنوز سايه او بر زندگي‌اش گسترده است،در نتيجه به راه‌حل خلاقانه‌اي رسيد. روزي رفت سر چاه زمزم و در آن «شماره يك» يا همان ادرار كرد. زان پس شهرتي اختصاصي به دست آورد و ديگر كسي او را به حاتم تشبيه نكرد.
حالا حكايت برخي افراد است كه براي گشودن جاي خود در جمعي، اجتماعي و انجمني بهترين شيوه را لگد زدن به ديگران مي‌دانند. اينان به جاي آنكه مسير خود را دنبال كنند و «نان از عمل خويش خورند»، بهترين راهبردي كه بلد هستند آن است كه نان از كف ديگران بربايند، به آنان دشنام دهند و با نفي آنها خود را اثبات كنند. 
اين كسان به جاي آنكه خود كاري ايجابي كنند و گامي بردارند، منتظر مي‌مانند تا اگر كسي گامي برداشت، قلم پايش را نشانه بگيرند و سنگ بپرانند. اگر قطاري ايستاده باشد، كاري ندارند، اما همين كه اين قطار حركت كرد به آن سنگ پرتاب كنند. طه حسين، نويسنده مصري، كتابي نوشت و آن را تقديم كرد به «كساني كه كاري نمي‌كنند و از اينكه ديگران كاري بكنند، ناراحت مي‌شوند.» اين حكايت شامل اين كسان مي‌شود. اجراي اين راهبرد كار آساني است و سرمايه كمي مي‌خواهد. كافي است كسي اندكي وقاحت داشته باشد و پرواي حقيقت نداشته باشد. آنگاه مي‌تواند چشمان خود را ببندد و دهانش را بگشايد يا قلم برگيرد و هر چه به زبانش آمد، بگويد و بنويسد. اثبات درستي يا نادرستي آنچه گفته است نيز وظيفه ديگران است نه او. زماني ملانصرالدين ظاهرا اعلام كرده بود، اينجا كه من ايستاده‌ام، مركز زمين است. هر كس هم باور ندارد برود اندازه‌گيري كند.  باري، در برابر چنين كساني چه بايد كرد؟ حكماي قوم از قديم يك راه‌حل اساسي پيشنهاد كرده‌اند؛ خاموشي و گذر كريمانه. در واقع اين آموزه قرآن كريم است كه از كنار چنين كساني با كرامت گذر كنيم. اين اقدام در كوتاه‌مدت براي ما دردناك و آزارنده است، اما در درازمدت ثمره شيريني مي‌دهد. در عرصه‌هاي مختلف اين ديدگاه كارايي خود را نشان داده است. ماجراي زير به خوبي كارآمدي اين روش را نشان مي‌دهد.
مهدي ميراشرافي مدير روزنامه آتش همواره به قوام‌السلطنه مي‌پريد و توهين مي‌كرد. حسن ارسنجاني، معاون قوام‌السلطنه، اجازه خواست تا جوابش را بدهد. قوام‌السلطنه پاسخ داد: «ابدا، ابدا. آقاي ارسنجاني، من يك عمر كار كردم و زحمت كشيدم تا شدم قوام[...] حالا مير اشرافي مي‌خواهد من جواب حرف‌هايش را بدهم تا اسمش بيايد كنار اسم من و يك‌شبه در نام و افتخارات قوام‌السلطنه شريك بشود[...]. خاموشي اولي است، خاموشي اولي است.» (آويزه‌ها، ميلاد عظيمي، بخارا، شماره 111، فروردين و ارديبهشت 1395، ص 387) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون