داعش خراسان؟
كوروش احمدي
حملات روز پنجشنبه در كابل، ديناميسم پيچيده بين طالبان، شبكه حقاني و القاعده از يكسو و رقيبشان يعني «داعش خراسان» از سوي ديگر را آشكار كرد. فرمانده امريكايي سنتكام بعد از اين حملات تهديد داعش خراسان را «بهشدت واقعي» توصيف كرد و مشاور امنيت ملي بايدن نيز يكشنبه گذشته گفته بود كه تهديد داعش «شديد» و «مستمر» است. اين جنايات هولناك نشان داد كه از اين پس تا چه حد افغانستان ممكن است به عرصه درگيري بين اين گروهها تبديل شود. گروه داعش در جريان تلاش براي ايجاد يك «خلافت اسلامي»، در جهت تقسيم جهان اسلام به ولايات متعددي نيز تلاش كرده است. «ولايت خراسان» يكي از ولايات ادعايي «خلافت» داعش است كه در سنت متقدم اسلامي به منطقه وسيعي مركب از آسياي جنوبي تا آسياي مركزي، بخشهايي از ايران و تركستان چين امروز اطلاق ميشده است. داعش اين ولايت را در ژانويه 2015 ايجاد كرد و دو تروريست را كه قبلا در زمره سران طالبان پاكستان (حافظ سعيدخان) و طالبان افغانستان (عبدالرئوف عليزا) بودند، به عنوان امير و نايب امير اين «ولايت» معرفي كرد. حافظ سعيدخان در مصاحبهاي كه در نشريه دابق، ارگان رسمي داعش، (شماره 13، ربيعالآخر 1437 ه ق) منتشر شد، گفته بود كه اين مناطق قبلا تحت حكومت مسلمانان قرار داشته و بعدا سكولاريستها، گاوپرستان هندو و كفار چيني اين مناطق، از جمله كشمير و تركستان، را فتح كردند. وي در اين مصاحبه، از مناطق تحت كنترل داعش خراسان در افغانستان و پاكستان به عنوان «دروازهاي براي گسترش قلمرو خلافت» اسم برده بود. وي اضافه كرده بود كه دولتهاي پاكستان و افغانستان و «سازمانهايي مانند طالبان و لشكر طيبه كه آنها ايجاد كردهاند، مانع گسترش خلافت هستند.» وي دولت پاكستان را متهم به سوءاستفاده از اين گروهها براي «منافع حقير خود و نه برقراري قانونالله روي زمين» كرد. برخلاف القاعده كه اولويت را به مبارزه با امريكا ميدهد، داعش از ابتدا مدعي «تلاش براي اجراي قانون خدا روي زمين» بوده و به اين بهانه قصد تصرف قلمرو و استقرار خلافت را داشته است. اين هدف موجب شده تا خون هر كس و افراد هر حكومتي كه حاضر به بيعت با داعش و پذيرش رهبري داعش نباشد، حلال اعلام شود. اين امر موجب شد تا افراد و قبايل و گروهها و دولتهاي سني به هدفهاي اوليه اين گروه تبديل شوند.
به همين دليل، داعش حتي گروههاي افراطي سني تروريستي مانند طالبان پاكستان و افغانستان، لشكر طيب، القاعده و... را مرتد و محدورالدم ميداند. اختلاف داعش خراسان با طالبان و القاعده هم برسر قلمرو و منابع است و هم برخي ابعاد ايدئولوژيك دارد. داعش اين گروهها را متهم ميكند كه عقايدشان به شرك آلوده است؛ چرا كه در پي افزايش مشروعيت خود از طريق علقههاي قومي، ملي و قبيلهاي هستند و اسلامشان خالص نيست. امريكا در اوت 2016 اعلام كرد كه حافظ سعيدخان را در يك حمله پهپادي كشته و عبدالحصيب، جانشين او را نيز در آوريل 2017 در يك عمليات نظامي در ننگرهار افغانستان به قتل رسانده است. در همين دوره، امريكا همچنين از استفاده از بمبهاي بزرگ سنگرشكن عليه غارهاي محل تجمع داعش در ننگرهار خبر داد. گفته ميشود كه بعد از مرگ حصيب، داعش خراسان 4 رهبر ديگر نيز داشت كه همگي درجريان درگيريها كشته يا اسير شدند. در حال حاضر، شهابالمهاجر كه يك عرب است و سابقا عضو القاعده بوده، رهبري داعش خراسان را بر عهده دارد. انتصاب يك عرب به رياست داعش خراسان ميتواند به خاطر احتراز از رقابتها و دعواهاي قومي و قبيلهاي بين اعضاي محلي اين گروه باشد و همچنين هدف جذب تروريستهاي خارجي بيشتر به افغانستان را دنبال كند. بهعلاوه، المهاجر ميتواند از سابقه كار در القاعده براي جذب نفرات از القاعده نيز استفاده كند. داعش خراسان سابقه جذب نيرو از القاعده و طالبان در گذشته را دارد و اين روند بعد از موافقتنامه طالبان و امريكا در فوريه 2020 و متهم كردن طالبان به سازشكاري ميتواند تشديد شده باشد. به گزارش كميته تحريم شوراي امنيت مورخ ژوئيه 2020 روند عزيمت تروريستهاي خارجي به افغانستان طي سه سال گذشته تسريع شده است. همين كميته در گزارش بعدي خود (ژوئيه 2021) شمار اعضاي داعش در شرق و شمال افغانستان را حدود 2000 نفر برآورد كرده كه به دليل از دست دادن قلمرو و نفرات به تمركززدايي روي آوردهاند. اين گزارش بر آن است كه شمار اعضاي داعش خراسان در اثر ضرباتي كه متحمل شده، نسبت به 2016 تقريبا نصف شده است. مقامات امريكايي نيز ميگويند كه عمليات داعش در افغانستان در 4 ماه اول 2021 نسبت به مدت مشابه در سال گذشته بهشدت افزايش يافته و از 21 مورد به 77 مورد افزايش يافته است. اكنون سوال اين است كه آيا اين گروه با توجه به خارج شدن امريكا و ارتش افغانستان از صحنه و درگير شدن طالبان با مسائل عظيم داخلي و احيانا يك جبهه مقاومت داخلي فرصت بيشتري براي بسط قدرت خود خواهد يافت يا خير. سوال ديگر اين است كه آيا طالبان به تنهايي قادر به غلبه بر داعش خواهد بود و آيا توانايي اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي لازم براي اين منظور را خواهد داشت يا خير. مشكل ديگر ميتواند اين باشد كه طالبان به خاطر رقابت گروههاي افراطيتر اساسا قادر به كاستن از ميزان افراطيگرايياش نشود. سوال مهم اين است كه آيا ميتوان حملات پنجشنبه را يك ضربه استراتژيك به طالبان كه مدعي داشتن توان لازم براي امن كردن افغانستان هستند، دانست. شك نيست كه اين حملات و قتل شمار زيادي سرباز امريكايي بر وجهه داعش خراسان بين افراطگرايان خواهد افزود و ممكن است به داعش براي جذب نفرات و منابع بيشتري نيز كمك كند.