ادامه از صفحه اول
كرونا، عصاي سياست!
سفري كه نه جنبه تفريحي دارد و نه ترك وطن و بيشتر از آن ميتوان به مفهوم «سياستگريزي» ياد كرد.
و عاملي مهمتر نافرماني اجتماعي است كه اخيرا در پي اعلام ستاد ملي كرونا به ظهور رسيده است تا جايي كه تمام مراكز تجاري و مراكزي كه به دستور ستاد، تعطيل شمولند با بياعتنايي همچنان به كار خود ادامه ميدهند اينكه چرا نافرماني تا بدين حد در تقابل با مصوبات ستاد كرونا انجام پذيرفته دال بر بيرنگ شدن تصميماتي است كه در درون نظام اداري رخ داده و اين خود در كنار بسياري از دستورالعملهاي فاقد تاثيرگذاري بر بدنه اجتماع در ساليان گذشته، امروز بيش از پيش در نماي اين معضل بهداشتي عمومي نمايان است. آنچه در اين بين جامعه را به گسست رواني كشانيده است بلاتكليفي در تصميماتي است كه بيشتر جنبه شعارگونه دارد و از واقعيت جهاني درخصوص ارايه راهكار علمي با تضامين بهداشتي به دور است و زمان و جان را نزد افراد جامعه به تباهي ميكشاند. دلهره در گذشت زمان و ناكارآمدي در تصميمات و تلفيقات اداري، سالهاست كه شوربختانه در جامعه امروز ايران در كنار ساير معضلات اجتماعي، سياسي و اقتصادي به موضوعي بدل شده است كه بدنه جامعه از آن به عنوان «اضطراب چرخشي» ياد ميكنند؛ عنواني كه هرازگاهي با موضوعاتي خاص در سطح جامعه جاري ميشود و زندگي افراد را تحتالشعاع قرار ميدهد، از گراني تا عدم ثبات در اركان اوليه زندگي گرفته تا تصميماتي نادرست كه بر روح و روان افراد تاثير سويي داشته و مدام به صورت چرخشي در فكر و خيال آنان در جريان است. جرياني كه افراد، هر روز با پديدهاي جديد با آن مواجهند و در كارزار سختيها دايما با اتخاذ راهكاري جديد چنان به سردرگمي ميرسند كه مسير پيشرويشان به انحراف كشيده شده و هر زمان در انتخاب مقصدي به سوي آرامش مستاصل ميشوند. از اين دست بسيارند موضوعاتي كه جامعه ايران به سياستورزي در حيطه كنترل محيط پيرامون خود و سياستگريزي دولتي رو آورده و اين ريشه در تداخل سياست در هر رويداد و پديده عمومي در دوران پس از انقلاب دارد كه سر منشا بسياري از مشكلات لاينحل كنوني از همين موضوع سرچشمه ميگيرد. به يقين جامعه ايراني تا زماني كه سايه سياست بر هر اتفاقي خواه طبيعي و خواه طبعي در زندگي آنان گسترده باشد انتظار همسويي از آنها در تصميمات دولتي نميرود كه برعكس شاهد سياست گريزي نيز خواهيم بود.
مراسم تحليف؛ فرصتي براي دولت سيزدهم
از جمله كشورهاي مهم منطقهاي ميتوان به عراق، قطر، عمان، امارات و به ويژه عربستان سعودي، در اين زمينه اشاره كرد. با توجه به حوادثي كه در سالهاي گذشته ميان دو كشور بزرگ منطقه (ايران و عربستان) رخ داد و زيانهايي كه اين دو قدرت بزرگ از يكديگر ديدند، ميتوان گفت كه حضور نمايندگان عاليرتبه سعودي، در مراسم تحليف، گام بزرگي در جهت رفع مشكلات دو كشور باشد تا كدورت به وجود آمده، از بين برود و دوباره شاهد همكاري مثبت دو كشور باشيم.
لذا در جهت پربارتر شدن مراسم تحليف دولت سيزدهم و همكاريهاي مثبت منطقهاي، لازم ميدانم توصيههايي به مقامات دو كشور بزرگ نامبرده داشته باشم:
1- دعوت رسمي از مقامات كشورهاي حوزه خليجفارس به ويژه عربستان سعودي و امارت در مراسم تحليف؛
2- ديدار دوستانه مقامات ايراني و سعودي پس از مراسم تحليف، در راستاي تدوين روابط راهبردي؛
3- بازگشايي مجدد سفارتخانهها و كنسولگريها در خاك يكديگر؛
4- مذاكره در راستاي حل و فصل كردن تضادهاي منافع در منطقه (يمن، سوريه، عراق و ...)؛
5- اطميناندهي به مقامات سعودي از صنعت هستهاي ايران (عدم ساخت و تكثير تسليحات هستهاي)؛
6- انتقال فناوريهاي روز به كشورهاي منطقه (نانوتكنولوژي، پتروشيمي، انتقال فرمول واكسن كرونا و...)؛
7- برگزاري رزمايشهاي نظامي مشترك با كشورهاي همسايه، در خليجفارس و درياي عمان؛
8- دعوت كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس از ايران جهت شركت در نشستهاي اين شورا؛
9- تلاش جهت برگزاري هر چه با شكوهتر مراسم حج تمتع و عمره (با حضور پرشور زايران ايراني).