اخلاق انتخاباتي و حال مردم
نيوشا طبيبي
ايام انتخابات رياستجمهوري رسيد. زمزمههايي كه از چند ماه پيش مطابق سالهاي گذشته شروع شده بود، با فرا رسيدن روزهاي ثبتنام اوج گرفت. هر چه به روز نهايي نزديكتر ميشويم سر و صداهاي بيشتري هم خواهيم شنيد. رسانهها عرصه تاختن سياسيون و عاشقان دوربين و تصوير و مصاحبه خواهند شد. افراد زيادي بياعتنا به منافع ملي و مصالح مردم، براي آنكه بيشتر ديده شوند و حرف و تصويرشان نقل شبكههاي اجتماعي و مجالس شود، سخنهايي خواهند گفت. بعضي از اين حرفها، بر قوت و روزي مردم تاثير خواهند گذاشت رنج عدهاي را بيشتر خواهند كرد و البته براي عدهاي نان و آب سياسي خواهند ساخت. بسياري از اين حرفهاي بيپشتوانه كه به قصد خاك كردن پشت رقيب يا فقط ديده شدن به زبان گوينده جاري ميشود، بر اضطراب و نگرانيهاي مردم ميافزايد و اميد به آينده را كمرنگ ميكند. بافتن دروغهايي چون جاسوسي اقوام رييسجمهور، گم شدن صدها هزار دوز واكسن كرونا و از اين قبيل كه در رقابتهاي سياسي به زبان گويندگان جاري ميشوند، ضربات هولناكي به اعتماد عمومي وارد ميكنند. كساني كه اين مصاحبهها و خبرها را ميخوانند، چه قضاوتي درباره آينده خود و فرزندانشان خواهند داشت؟ آيا گوينده ميداند كه با بر زبان آوردن اين كلمات چه نگراني و اضطرابي ايجاد ميكند؟ ميداند چند نفر را به فكر مهاجرت مياندازد؟ ميداند كه چقدر به توهم سيهروزي و تيرهبختي كه توسط رسانههاي معاند با ايران تبليغ ميشود، دامن ميزند؟ آنچه در اين هياهوها گم ميشود و معمولا محل اعتنا نيست، نفع و احوال مردم است. شعارهاي مردممدارانه بسيار بر زبان فعالان جاري ميشوند، اما در عمل، غالبا منافع جناحي و گروهي و شخصي بر مصالح عمومي ترجيح داده ميشوند. واقعيت حكمراني و در نظر گرفتن مصلحت و نفع عمومي معمولا با شعارهاي پيش از انتخابات تفاوتي چشمگير دارد. بنابراين بيشتر وعدهها در آن واقعيت حكمراني رنگ ميبازند يا چون تجربه قبلي ما، جامه عمل پوشاندن به آن وعدهها هزينههايي گزاف و ماندگار بر كشور و مردم تحميل ميكند. ما ايراني هستيم، مهرباني كردن و مدارا كردن با يكديگر سنت و خوي آبا و اجداديمان است. اگر با دشمنان سرسخت بودهايم، رافت و مهرورزي با هموطن شيوه و ويژگي زيست مشترك تاريخي ماست. بيش از ۲۰ قرن با وجود تفاوتهاي فرهنگي اقوام گوناگون ايراني در كنار هم زيستهايم و تماميت آب و خاك خودمان را حفظ كردهايم. هرگز به روي هم شمشير و اسلحه نكشيدهايم، جنگ داخلي به آن مفهومي كه در بسياري از كشورها اتفاق افتاده، نداشتهايم. اما اين روزها كه رنج مردم از فشارهاي دشمنان ايران و تحريمهاي ناجوانمردانه بيش از هميشه است، دامن زدن به دردها و نديدن مردم و از جانب آنها خودسرانه سخن گفتن عواقب دردناكي دارد. دامن زدن به رنج محرومان با دروغ و شايعه و جنگهاي رواني، فرسنگها دورتر از اخلاق ديني و آرمانهاي انقلاب است. در اين هياهوهاي سياسي و انتخاباتي رنج محرومان دستمايه تبليغات انتخاباتي ميشود، كاستيها و گرفتاريها بزرگتر از آنچه هستند نمايش داده ميشوند. انتخابات تمام ميشود و رييسجمهور و دولت منتخب بر كرسيها تكيه ميزنند، جناح پيروز جشن ميگيرد، اما مردم و گرفتاران با حال بدتري زندگي را ادامه خواهند داد، چون در طول مبارزات سياسي، مصالح و احوال مردم به چشم بسياري از سياسيون نميآيد و جلوهاي ندارد. شهوت و شوق سخن گفتن با دوربين و چاپ تصوير يك چهارم صفحه در روزنامههاي كثيرالانتشار هم بعضي را به گفتن سخناني توخالي ولي جنجالي و زرد وا ميدارد. سخناني كه غالبا به رزق مردم صدمه ميزند و نفس كساني را كه بي سر و صدا به خدمتگزاري وطن مشغول هستند، تنگ ميكند.