ترانه اميد بيهوده نيست
علي ولياللهي
يكي از اميدبخشترين عكسهايي كه ورزش كشورمان در چند سال اخير به خودش ديده، ديروز از ورودي استاديوم آزادي شكار شد. در هياهوي پيش از بازي ايران و بوليوي عكسي منتشر شد كه بسيار ساده بود و حتي ميتوان گفت از لحاظ اصول عكاسي مزيت چنداني نداشت. اما همين عكس نشاندهنده به ثمر نشستن سالها تلاش و فعاليت مدني و كار رسانهاي بود. عكسي كه نشان داد جامعه و مشكلاتش اصلاحپذير هستند و هميشه نياز به جنگ و فعاليتهاي راديكال نيست. عكسي كه از آن حرف ميزنيم يك برگه ساده پرينت شده بود كه رويش نوشته شده بود: ورودي زنان. يعني زناني كه وارد استاديوم ميشوند ميتوانند از اين سمت عبور كنند و خودشان را به سكوهاي آزادي برسانند؛براي تماشاي بازي تيمهاي ملي ايران و بوليوي. ورود زنان به استاديومها از سالها قبل تبديل به يكي از مطالبات اصلي بخش عمدهاي از جامعه شده بود. از يك طرف مردم و مخصوصا زنان بودند كه اين حق طبيعي را براي خودشان قائل بودند كه بروند استاديومهاي ورزشي و مسابقات را از نزديك تماشا كنند و از طرف ديگر نهادهاي بينالمللي ورزشي مثل FIFA و FIVB و FIBA به فدراسيونهاي مربوطه اعلام كرده بودند كه بايد هر چه سريعتر اين اتفاق بيفتد. ورود زنان به سالنهاي بسكتبال و واليبال از چند سال قبل شروع شد. اما به صورت گزينش شده. همانطور هم ماند. اما در مقابل ورود زنان به استاديومهاي فوتبال حتي به صورت گزينش شده هم مقاومت صورت ميگرفت. بارها و بارها روحانيون در جايگاههاي مختلف در مصاحبههاشان اعلام كردند كه ورود زنان به استاديوم فينفسه مشكل شرعي ندارد. بارها گفتند كه در فقه شيعه بنبست وجود ندارد و هر موضوع بهروزي را ميتوان در آن حل و فصل كرد. قانون هم در اين باره حرف خاصي نداشت و ورود زنان به استاديومها در ذيل قانون حق شهروندي بلامانع بود. اما زنان اجازه نداشتند بروند ورزشگاه. هيچ كس هم نميتوانست دقيقا بگويد كه مشكل از كجاست. اما از يك جايي به بعد انگار عزمي جدي در مسئولان به وجود آمد كه اين داستان حل شود. نه ناگهاني، بلكه تدريجا. ابتدا حضور زنان در استاديوم آزادي هنگام پخش بازيهاي تيم ملي در جام جهاني آزاد شد. نه يك بار، بلكه دو بار. بعد هم نوبت رسيد به حضور زنان در تمرينات تيم ملي و درنهايت كار كشيده شد به حضور زنان در يك بازي رسمي تيم ملي.
تصاويري كه از زنان طرفدار تيم ملي در استاديوم آزادي منتشر شد حرفهاي زيادي براي گفتن داشت. تشويقهاي دختران ايراني و موج مكزيكي رفتنشان. پرچم تكان دادنها و شعارهايشان. همه اينها نشان ميدهد كه با كمي صبر و حوصله ميتوان گرههاي به ظاهر كور را باز كرد. اينكه فعاليت مدني آب در هاون كوبيدن نيست. شايد دير به نتيجه برسد ولي ميرسد. اينكه اميد داشتن صرفا شعار قشنگ روي ديوارها نيست و ميتوان به آن دل بست. حالا عدهاي بگويند اين ورود زنان گزينش شده بوده و كلي دختر پشت درهاي استاديوم ماندند، ميگوييم قبول. فشار AFC هم سالها بوده و اگر قرار به كوتاه نيامدن بود، مثل سالهاي قبل باز هم عدهاي كوتاه نميآمدند. يا بگذار عدهاي انتظار كنفيكون شدن همهچيز را يك شبه داشته باشند. مهم اين است آنچه در مقام عمل رخ ميدهد، بر مدار عقل پيش برود؛ ولو با سرعتي نه چندان بالا. اتفاقاتي نظير حضور زنان در ورزشگاه آزادي، نمونه بارز جواب دادن اصلاحات، تحقق تدريجي مطالبات اجتماعي و پيشرفت پلهپله و توامان جامعه و حكومت است. فوتبال اين قابليت و قدرت تاثيرگذاري را دارد كه مثل واليبال و بسكتبال در همين نقطه متوقف نشود. مطالبه عمومي و بالاتر رفتن آستانه تحمل مسوولان در كنار هم باعث خواهد شد كه از اين پله هم عبور كنيم و دفعات بعدي، مثلا در بازي پرسپوليس و السد، ورزشگاه آزادي بتواند دختران مشتاق را در دل خودش جاي دهد. همامروز بايد به فردا اميدوار بود چراكه ترانه ما ترانه بيهودگي نيست.