هشتاد ميليون محيطبان از نام تا عمل
عبدالحسين طوطيايي
پس از اينكه آقاي دكتر عيسي كلانتري رياست سازمان حفاظت محيط زيست را به عهده گرفتند به تدريج زمزمه مردمي شدن اين رسالت بزرگ زينتبخش تريبونهاي ايشان و ديگر مديريتهاي كلان سازمان شد. رييس جديد سازمان بيش از پيشينيان خود دريافته بود كه حفاظت از عرصهاي كه گوهر زندگاني حال و آينده اين سرزمين را در خود جاي داده است؛ بدون مشاركت همگاني امكانپذير نيست. مشاركتي كه بتواند مديريتهاي نفتآلود كشورمان را قانع كند كه با هزينه از اين بستر آسيبپذير نميتوانند ادعاي توسعه پايدار،؟؟؟؟ ضرورت بهرهگيري از ظرفيتهاي لايزال مردمي براي مديري كه به صراحت گفتار نيز شهره است، آن زمان پر رنگتر ميشود كه بدانيم بارها اثر انگشت مديريت اجرايي را در چهار دهه گذشته زير ذرهبين نگاه و نيز بيان خود نقد كرده است. مديريت اجرايي كه البته خود ايشان نيز از زمره كرسيهاي رديف اول بوده و هيچ ابايي از اشاره به آن نيز ندارد. تاكيد بر روند مردمي شدن حفظ بستر حيات در اين مدت، در لوگوها و نمادهاي برنامههاي عمومي اين سازمان آنچنان جاي گرفت كه از حضور 80ميليون محيطبان و به شمار جمعيت كشورمان در اين نظام حفاظتي مردمي نويد دادند. در حقيقت از اين به بعد ما مردمي بايد باشيم كه از گهواره تا گور رسالت حفاظت از بستر حيات خود را بر عهده داريم. عرصهاي كه تاكنون و در زير چرخ غفلتهايمان آسيبها ديده است. در ماههاي آخرين سال گذشته، فراخواني از جانب تشكلي موسوم به «شوراي هماهنگي شبكههاي محيطزيست» را ديدم كه براي حضور عمومي از بعدازظهر در يك روز خاص و در يكي از سالنهاي پرديسان اطلاع داده بود. اين راقم نيز كه سالها در آرزوي چنين پيوندي از سازمان با نيروهاي مردمي بودم بدون توجه به زمان جلسات عمومي، چند ساعت زودتر به مكان موعود رفته و به طور اشتباهي در جلسه ستادي اين تشكل مردمي وارد شدم. ديري نگذشت كه در زير نگاه سنگين حاضران و با تذكر درگوشي يكي از گردانندگان به بيرون جلسه هدايت شدم. آن روز و در راه بازگشت با خود كلنجار شدم، تشكلي كه اساسا به هماهنگي نيروهاي مردمي نام گرفته است، چگونه حضور ناخودآگاه يكي از همين مردم را در به اصطلاح مذاكرات ستاد خود برنتابيده است؟ صرفنظر از اينكه اين فرد سالها و بيچشمداشت در اين حوزه پرچالش قلم زده است، اساسا چرا مذاكرات چنين ستادي در يك پارك عمومي و با حضور جمعي از اين 80 ميليون ادعايي برگزار نميشود؟ اما آنچه انگيزه اين نوشتار شد، اتفاقا كانال تلگرامي به نام «80 ميليون محيطبان» بوده كه توسط مجريان خود سازمان مديريت ميشود. جستوجوگر سرگرداني مانند اين راقم هنگامي كه با اين عنوان برخورد ميكند، بيدرنگ در فضاي آن به دنبال بازتاب خبرها و كنشهاي متقابل سازمان و مردم است. اما متاسفانه جز گزارشيهايي از جلسات، همايشها، ابلاغ مسووليتهاي جديد، مصاحبههاي مديريت سازمان با خبرگزاريها و هياتهاي خارجي و بعضا داخلي و ..... نشانه اميدواركنندهاي از راهبرد مردمي شدن حفاظت محيط زيست مشاهده نميكند. جالب آنجاست كه در همايش اخير سازمان با شركت مديران روابط عمومي خود در استانهاي كشور، يكي از سخنرانان به نام آقاي دكتر محسنيانراد اظهار داشت كه روند نهادينه شدن حفاظت مردمي از محيط زيست با آموزش تنها حل نميشود. ايشان تاكيد ميكند كه اين امر يك فرآيند و پنجره دوسويه بين مديريت اجرايي و مردم است. همان طور كه سازمان اطلاعات خودرا به مردم ميدهد از آن سو هم بايد اطلاعات مردمي را بگيرد. اكنون پرسش اين است كه آيا سازمان حفاظت محيط زيست از وراي انبوه جلسات، همايشها و هزار توي ديوانسالاريها، گام اندكي به سوي مشاركت 80 ميليون جمعيت كشور گذاشته است؟ اي كاش كه كانال 80 ميليون محيطبان مورد نظر و.... اين آرمانهاي زيبا را از درون لوگوهاي خود درآورده و به نمايش واقعي در سمت و سوي مردمي شدن بكشاند.