تنوع تاكتيكي يا بلاتكليفي استقلال؟
حامد فرضعليبيك
در بازيهاي اخير استقلال، چه آنهايي كه بردهاند، چه مساويها و چه باختشان در بازي برگشت با السد، يك چهره «شاخص» به چشم آمده كه بيسر و صداترين و بيادعاترين است. علي كريمي طبق آمار ثبت شده متريكا، بهترين بازيكن آبي دربي بود و در تنها شاخصه اين روزهاي استقلال يعني ساختار دفاعي مطلوبش قبل و بعد از اين بازي، چهره برتر به حساب آمده و ميآيد. اين بازيكن (كه در زمان حضورش در ميدان، تيمش كمترين گل را دريافت ميكند) چند دقيقه قبل از بازي رفت با السد مصدوم شد، استقلال ۳ گل خورد و قافيه را باخت. يك تيم نبايد به يك بازيكن (آن هم از نوع تازهواردش) اينقدر وابسته باشد اما استقلال با كريمي و بدون كريمي دو چهره كاملا متفاوت- بهويژه در سازمان و ساختار دفاعي- دارد.استقلال قبل از السد از فولاد و نساجي و بعد از السد، از پرسپوليس و نفت (جام حذفي) گلي دريافت نكرد و در بازي ليگ برتري با نفت مسجدسليمان هم فقط يك گل شبههدار از روي نقطه پنالتي خورد. در بازي برگشتِ دوحه نيز وقتي 9 نفره و نااميد شده بود گل دوم را با پنالتي دريافت كرد. اينها نشان ميدهد اگر آن مصدوميت نحس، چند دقيقه قبل از بازي رفت مقابل تيم قطري يقه كريمي را نميگرفت، شايد استقلال آنقدر «بد» نميباخت و اميدهايش نقش بر آب نميشد. اين چند خط البته تعريف از علي كريمي نيست. تعريف هم باشد، جايش در اين مطلب نيست. مقصودمان چيز ديگري است، انتقاد از وينفرد شفر.قياس دو نفر كار اصولي و درستي نيست اما مقايسه دو وضعيت (البته با در نظر گرفتن شرايط) خيلي بيربط و محل انتقاد به حساب نميآيد. پرسپوليس رهبر خط ميانياش را از دست ميدهد و در روزي كه بنا به اجبار، آدام همتي مقابل ژاوي و گابي به بازي گرفته ميشود، خلئش احساس نميشود، آن هم در ديداري كه سرمربي نيز اجازه حضور روي نيمكت را ندارد. استقلال اما با مصدوميت بازيكن تازه واردش كه به اندازه كاميابينيا تيم به او «وابستگي» پيدا نكرده، همه چيز را ميبازد و تمام ميشود. اين يك ضعف بزرگ است كه به شخص سرمربي مربوط ميشود و بس. شفر زمان و آرامش برانكو را در اختيار نداشته و ندارد اما قرار هم نيست استقلال وينفرد ۳ سال بعد به شرايط ايدهآل برسد و اين وسط همه چيز را ببازد. استقلال بازي رفت با السد را به مربي آلمانياش باخت، آنجا كه با تعويض ويرانكنندهاش، جانشين كريمي را بيرون كشيد و به واسطه عدم «شناخت» مناسب از تيم و نفراتش همه چيز را خراب كرد. او چند بازي نيمفصل دوم ليگ هفدهم را با زوج موفق سهرابيان - منتظري به پايان رساند اما زماني كه در بازي با السد مجبور شد چشمي را به خط مياني منتقل كند، به جاي سهرابيان، دانشگر را كنار پژمان قرار داد. اينها يعني عدم اشراف كامل شفر به شرايط تيمي كه تقريبا يك سال است تمام امورات فنياش تحت اختيار اوست.استقلال شفر هنوز بازيكن سمت چپ خط دفاعياش را نميشناسد، زوج خط دفاعياش را نميشناسد، مكمل علي كريمي را نميشناسد، مهاجم اصلياش را نميشناسد. همامها و تبريزيها در جاي مناسب به كار گرفته نميشوند و اسماعيلي در ميانه ميدان تنهاست. اينها را مقايسه كنيد با پرسپوليسي كه وقتي ۱۱ بازيكن براي چيدمان اصلي ندارد، باز بهترين تركيب را روانه ميدان ميكند. محرمي، مسلمان، احمدزاده و ربيعخواه كنار ميروند و پنجره بسته اجازه جايگزيني به برانكو نميدهد اما پرسپوليس همچنان روند رو به جلوي خود را ادامه ميدهد. در اين سمت ولي با وجود خريدهاي فراوان، هنوز ماتم كوچ ابراهيمي، جپاروف و تيام خودنمايي ميكند.شفر بايد زودتر به «ثبات» برسد. اين استقلال با تمام كمبودهايش، بازيكن كم ندارد اما بلاتكليفي در اين تيم موج ميزند. اين بلاتكليفي، ضعف شفر است. دانشگر و محمديمهر فعلا از پازل تاكتيكي مرد آلماني خارج شدهاند اما سهرابيان، زكيپور، حيدري، فرشيد باقري، تبريزي، قائدي، جابر انصاري، گرو، روحالله باقري و... مدام وضعيت و جايگاهشان تغيير ميكند و امثال چشمي، غفوري، همام و... هم باوجود فيكس بودن، پست و وظيفه ثابتي ندارند. در هر تيمي هميشه يكي دو بازيكن هستند كه آچارفرانسه محسوب ميشوند و تغيير پست ميدهند اما اينكه استقلال هنوز تركيب اصلي و ثابت خود را نشناخته و نصف تيم جاي مشخصي ندارند از سم خطرناكتر است. شفر نميتواند اسم اين را تنوع تاكتيكي و استفاده متفاوت و صلاح گونه بگذارد. اين خود «بلاتكليفي» است.همانطور كه از محرمي و عليپور جانشين مطمئني براي رضاييان و طارمي ساخته شد و امثال رسن و نعمتي جاي مسلمان و سروش و احمدزاده را پر كردند در استقلال هم ديگر بايد براي جپاروف و تيام جانشين تربيت شده باشد. طارق چيزي كمتر از جپاروف ندارد اما مشكل استقلال «تفكرات» است. ميدان دادن به اللهيار، آذري، قائدي و... بايد دچار «تداوم» شود، نه اينكه در حكم آزمون و خطا باشد. دامنه انتخابهاي شفر بايد محدودتر شود، اين چاره كار او و استقلال است. دو برد استقلال در مسجدسليمان، پايان روزهاي آزاردهنده اين تيم نيست اما ميتواند يك «آغاز» براي روزهاي اميدبخش باشد، به شرط آنكه شفر به آزمون و خطاهايش پايان دهد و ثبات را به تيمش القا كند. بلاتكليفي تركيب، پدر استقلال را درآورده.