اخيرا دبيركل يكي از احزاب اصولگرا اظهارات تندي عليه حجتالاسلام مهدي كروبي و حزب اعتماد ملي داشتهاند. به نظر شما دليل هجمههاي اخير نسبت به آقاي كروبي و حزب اعتماد ملي چيست؟
حزب اعتماد ملي يكي از احزاب تاثيرگذار كشور است. اين حزب از نظر كادر يكي از احزاب گسترده و فعال در سطح كشور است و به نوعي ميتوان اعتماد ملي را ستون فقرات فعالان سياسي اصلاحطلب به ويژه در استانهاي مختلف معرفي كرد. حزب اعتماد ملي همواره در برهههاي مختلف مواضع اعتدالي و اصولي داشته و هيچگاه نميتوان اعتماد ملي را حزبي تندرو ناميد. اين حزب همواره با وجود فراز و نشيبهاي فراواني كه در گذر زمان تجربه كرده، خط مشي اصلاحطلب معتدل را رعايت كرده و هيچگاه افراطي عمل نكرده است. همين مهم سبب شده تا برخي به اين حزب حسادت كنند البته كه تحركات به حسادت ختم نشده و گهگاه منجر به رقابت منفي شده است. يكي از برچسبهايي كه همواره به احزاب اصلاحطلب زده شده برخوردهاي افراطي و تندروي در بزنگاههاي مختلف بوده است اما از آنجا كه همچين بهانهاي براي حزب اعتماد ملي وجود ندارد، تلاش دارند به بهانههاي ديگر در مسير حركت اعتماد ملي سنگ اندازي كنند.
هدف مخالفان از سنگاندازي در مسير اعتماد ملي چيست؟
اين افراد متصور هستند اگر در مسير اعتماد ملي سنگاندازي كنند، خودشان را مطرح ميكنند. اين مصيبت در داخل حزب نيز وجود داشت كه به لطف خدا با كنگره باشكوه اخير اين بحران را پشت سر گذاشتيم. من ميدانستم مشكلات داخلي ما با تحريك جريانات خارج از حزب درحال وقوع است. استراتژي جريانات خارج از حزب اقدامات تخريبي بود كه در نهايت منجر به انحلال حزب شود. هدف غايي مخالفان اعتماد ملي انحلال حزب بود كه خدارا شكر توانستيم اين بحران را برطرف كنيم.
انحلال اعتماد ملي چه آوردهاي براي مخالفان دارد؟
قصد اين جريانات آن است كه يك رقيب قوي و جدي در ميدان نباشد. از امروز تا انتخابات سال آتي مجلس نزديك به يك سال زمان باقي مانده است. هرچند انتخابات مجلس در زمستان برگزار ميشود اما پاييز سال آينده فضاي سياسي كشور رنگ و بوي انتخاباتي به خود گرفته و تحركات آغاز شده است. مخالفان از امروز مقدمات تخريب رقبا در انتخابات را آغاز كردهاند و من از اين اتفاق بسيار متاسفم. اكنون 40 سال از انقلاب گذشته است اما متاسفانه شاخصه حسادت براي مرزبنديها همچنان نقش پررنگي دارد. واقعيت آن است احزابي كه توان رقابت ندارند اين روزها مشغول تخريب هستند. تجربه ثابت كرده است اين احزاب حتي اگر به تنهايي در ميدان انتخابات باشند، بازهم مردم به آنها راي نخواهند داد. نگاهي به نتيجه انتخابات مجلسهاي اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم و حتي هفتم كه رقيبي نداشتند، نشان ميدهد افرادي كه امروز مشغول تخريب اعتماد ملي هستند، مردم هيچگاه به آنها اعتماد نكردهاند زيرا آنهارا قبول ندارند. به همين دليل اين احزاب براي آنكه شدت حسادت خود را بروز دهند از هيچ تهمت، افترا و تكفيري دريغ نميكنند. نكته جالب درخواست اين افراد از وزارت كشور براي انحلال حزب اعتماد ملي است. در كشوري كه فرهنگ تحزب صفر است، چرا دبيركل يك حزب بايد درخواست انحلال يك حزب را داشته باشد؟ اين درخواست از عجايب روزگار است. اين حزب به جاي دعوت به رقابت براي تقويت خود به دنبال پاك كردن صورت مساله است.
چرا اين افراد به جاي تن دادن به رقابت حزبي، روش حذفي را در قبال احزاب رقيب و چهرههاي موثر انقلابي انتخاب كردهاند؟
من فكر ميكنم بخشي از اين اظهارات به دليل تنگنظريهاي وحشتناكي است كه هميشه بعد از انقلاب داشتيم و با اين تنگنظريها مرتب از قطار انقلاب افراد را پياده كرديم. در حالي كه ميتوانستيم پياده نكنيم. در اينكه طرفين ماجرا اشكالاتي دارند شكي نيست. نحوه برخورد ما با اين اشكالات هميشه تخريبي بوده است و به سمت تخريب و تكفير رفتهايم. در حالي كه در اين كشور دادگاه، قاضي و دادستان است و مراحل مختلف دادرسي وجود دارد. هر كس ميتواند شكايت كند و از طريق دادگاه شكايت خود را پيگيري كند. اگر كسي واقعا حكمش تكفير و اعدام و زندان و شلاق است اجرايي ميشود و همه براي اين كار آمادگي دارند.
جالب است كه خود افراد، كساني كه متهم به اين امورات هستند درخواست دادگاه كردهاند و گفتهاند حاضريم دادگاه تشكيل شود ولي اينكه اشخاص به خودشان اجازه ميدهند و حكم صادر ميكنند جزو مصيبتهايي است كه هميشه در اين كشور داشتهايم.
يك روز به خاطر FATF نمايندگان را تهديد و تكفير ميكنند، يك روز به خاطر تصويب لايحه مقابله با تامين مالي مبارزه با تروريسم رييس مجلس را تكفير و تهديد ميكنند و يك روز هم به دليل حسادت و ناتواني در رقابت يك حزب و دبيركل آن را تكفير و تهديد ميكنند. من فكر ميكنم مردم ديگر به اين مسائل توجهي ندارند و جاي تاسف است. عوض اينكه تمام توجه ما به تكفيريهاي خارج از كشور باشد كه هر لحظه در معرض تهاجم هستيم و از شرق و غرب مورد تهديد قرار ميگيريم، مرتب در جهت تخريب يكديگر
گام برميداريم. اگر كودك هم بوديم دوران كودكي به سر رسيده و الان دوران بلوغ است و حتي از بلوغ هم گذشته است. دوران 40 سالگي انقلاب است كه يعني كامل شدن عقل و منطق و قانونگرايي. من فكر ميكنم اين دوستان ما عصباني هستند، از چه عصباني هستند را نميدانم ولي فكر ميكنم چون توان رقابت نميبينند مرتب سنگاندازي ميكنند تا مطرح شوند و در انتخابات بتوانند يك نفر را وارد مجلس كنند.
آيا تفاوت مشي مديريت جديد موتلفه در قياس با افراد قديميتر حزب مانند مرحوم عسگراولادي تاثيري در محبوبيت موتلفه در ميان مردم داشته است يا خير؟
اگر به انتخاباتي كه كانديداهاي موتلفه جديد حضور داشتند نگاه كنيم، شاهد خواهيم بود تمام افراد و حتي دبيركلشان و هر كس را كه در ليست اصولگرايان قرار دادند، راي نياوردند اما كساني كه كمي معتدلتر و خوشفكرتر بودند راي آوردند. البته از اين بابت متاسفم چون مجموعه اين دوستان را افراد ريشهدار و زحمتكشي ميدانم و اميدوارم كه الگويشان آقاي عسگراولادي باشد. ايشان شخصيتي بود كه ريشههاي انقلابي و اسلامياش فوقالعاده قوي بود و حتي در جلسات هياتمنصفه هم؛ جلسه شور و مشورت 10، 12 نفره؛ نه خودش حاضر بود غيبت كسي را بكند نه حاضر بود تهمت كسي را بشنود و بسيار شرعي و اسلامي اداره ميكرد. جناب آقاي حبيبي، دوست عزيز ما كه هميشه براي او احترام قائل هستم اگر به امام تأسي نميكنند لااقل به آقاي عسگراولادي وفادار بمانند چرا كه رمز ماندگاري ما در اين است كه همديگر را دوست داشتهباشيم و تحمل كنيم، در كنار هم باشيم و دست به دست هم دهيم تا با دشمنان نظام و براندازان مقابله كنيم، نه چنگ به صورت يكديگر بيندازيم. در گذشته زياد از اين چنگها به صورت هم انداختهايم كه جز خسارت و بياعتمادي چيزي حاصل نشده است.
حزب اعتماد ملي واكنش رسمي خواهد داشت؟
روابط عمومي يا سخنگو يا برخي اعضاي اعتماد ملي شايد پاسخ دهند اما خيلي علاقهمند نيستيم كه با اين موضوعات، وقت و انرژي حزب را بگيريم.