پيشرانهاي اقتصاد نرم
محمدحسين عمادي
جايزه نوبل به دو اقتصاددان براي تجزيه و تحليل اثرات تكنولوژي بر محيط زيست و رشد اقتصادي اعطا شد. بايد به اين نكته اشاره كرد كه تكنولوژي و اثرات آن، بر كشورها و بخشهاي مختلف اقتصادي اثرات متفاوتي دارد. تكنولوژي و محيط زيست جزو مواردي است كه به آنها توجه ويژهاي ميشود، حال آنكه ممكن است بنا به دلايلي، جزو اولويتهاي كشور ما نباشد. با توجه به روند صنعتي شدن جهان و ميل هر كشور به دستيابي به تكنولوژي برتر كه كمترين ضرر (زيست محيطي) را داشته باشد، اقتصاد نرم (اقتصاد مبتني بر تكنولوژي) يكي از راههاي دستيابي كشورها به رشد اقتصادي بالاتر و آلودگي كمتر است. اقتصاد نرم نه تنها بر پايه خلاقيت و ايدهپردازي استوار است، بلكه بر كاربرد بخشهاي اقتصادي ديگر يك كشور (از توليد گرفته تا صنعت و محيط زيست) اثر گذار است. به همين دليل است كه هر تحقيق و پژوهشي كه در اين زمينه صورت بگيرد، با اقبال جهاني روبهرو ميشود. ميزان بهرهوري هر كشور از اقتصاد نرم، وابسته به درجاتي از توسعهيافتگي است. هر چه كشوري توسعهيافتهتر باشد، مسائل تكنولوژيكي از اهميت بالايي برخوردار است و در اين راه از فناوري به روزتري نيز بهره ميبرد. هر چه ميزان توسعه يافتگي كشورها كمتر باشد، سطح تكنولوژي پايينتر خواهد بود. كشورهاي توسعه يافته، بسترها و زيرساختهاي لازم را براي توجه به تكنولوژي فراهم كردهاند. دامنه زيرساختها وسعت زيادي دارد به طوري كه به راحتي از ماحصل آن، به خصوص در مراحل اجرايي شدنش، بهره ميبرند. نتيجه بهرهگيري از تكنولوژي به روزتر، رشد و بهرهوري اقتصادي بيشتر و آلودگي زيست محيطي كمترخواهد بود.
ايجاد بسترها از مجامع آكادميك شروع ميشود. هرچه دانشگاهها بر روي تحقيق، سرمايهگذاري بيشتري كنند و زمان بيشتري به آن اختصاص دهند، خروجي، كمك به توسعه و رشد اقتصادي كشور خواهد بود. براي بسترسازي، بايد از يك «دره مرگ» عبور كرد. دره مرگ در واقع فاصله بين ايدهها و خلاقيتها تا مرحله اجرايي شدن آن است. هر چه اين فاصله كمتر باشد، كشورها بهتر ميتوانند از فناوري استفاده كنند و نتايج را بر رشد اقتصادي و توسعه بخشهاي مختلف اقتصادي خود ببينند. دره مرگ در كشورهاي در حال توسعه، عميقتر است. زيرا هنوز ساز و كاري براي اجرا كردن ايدهها و خلاقيتها، توجه به اقتصاد نرم، ارزشآفريني و توليد ثروت از آنها وجود ندارد. ميتوان تاثير تكنولوژي در اقتصاد و بخشهاي مرتبط را در دو مورد غير قابل انكار خلاصه كرد. اول سطحي از توسعه براي توجه به آن است. هر چه توسعهيافتگي در كشوري بيشتر باشد، توجه به ايدهها و خلاقيتها از اولويت بالاتري برخوردار خواهد بود. دوم، وجود ساز و كارهايي براي عملياتي كردن ايدههاي تكنولوژيكي است كه دراين مورد با نقصانهايي روبهرو هستيم. طبيعتا بسترسازي اجتماعي و ترغيبهاي هدايتكننده دولتي و حاكميتي نقش كليدي در افزايش توجه به تكنولوژي دارند.