وقتي شيوه صحيح مصرف را
بلد بوديم
نيوشا طبيبي
از مهمتريت فرازهاي سخنان روز پنجشنبه گذشته مقام معظم رهبري، اشاره كاملا درست ايشان به موضوع اسراف و ضعف فرهنگ صرفهجويي به عنوان يكي از مشكلات اقتصادي ايران بود. سالها است كه در مورد الگوي صحيح مصرف برنامههايي تدوين شده كه نتيجهاي در بر نداشته است. بازگشت به شيوههاي درست مصرف كه قرنها در اين سرزمين مرسوم بوده، ميتواند بخشي از مشكل دورريز و حيف شدن را حل كند. راهحلهايي كه نياكان ما براي بهرهجويي تمام و كمال از مواد غذايي و آب و سوخت پيدا كرده بودند، سبب پيدايش تمدني عظيم و ماندگار در فلاتي خشك و كم آب شد. ايراني به واردات گندم نياز پيدا نميكرد چون شيوه پختن و نگهداري و مصرف صحيح آن را يافته بود. تغييراتي كه به قصد اصلاح و ساماندهي توسط دولتهاي مختلف در امر نان انجام شده، سبب بيكيفيتي روزافزون آن و در نتيجه دور ريز بسيار زياد و حيف شدن آرد و آب و سوخت شده و نتيجه ديگري نداشته است. روزگاري دولت اصرار بر تغيير شيوه پخت سنتي به نانهاي صنعتي داشت تا دورريز را به صفر رسانده و كيفيت را افزايش دهد. نتيجهاش توليد انبوه نانهاي بيكيفيتي است كه بخش بزرگي از آن روزانه روانه سطلهاي زباله يا گاوداريها براي تغذيه دام ميشود. حذف سبوس از آرد نانواييها، استفاده از روشهاي غيرسنتي براي آمادهسازي خمير و مهمتر از همه پخت نامناسب، عواملي هستند كه نان را بيكيفيتتر از گذشته و لاجرم دورريز آن را بيشتر و بيشتر كرده است. در گذشته نانوايان به روش هزارانساله پس از فراهم آوردن خمير به آن «ترش» ميزدند كه طي فرآيندي طبيعي تخمير شده بود و موجب آماده شدن خمير براي پخت و به اصطلاح «ور آمدن» آن ميشد. امروز اين فرآيند با مواد مخمر شيميايي انجام ميشود و فرصتي براي آماده شدن خمير، داده نميشود. در نتيجه نانها نپخته و آماده نشده به دست ما ميرسند و موجب بيماريهاي گوناگون در خورندگان ميشوند. شيوه نگهداري غلط نانهاي بد پختهشده سبب ميشود كه كپكها زودتر روي نان ظاهر شوند و در نهايت همين نانها كه بهكپكهاي سمي آلوده شدهاند روانه دامداريها ميشوند و عاقبت اين سموم بيماريزا دوباره به ما برميگردند. اگر شيوههاي توليد و مصرف مواد ديگر را بررسي كنيم به نتايجي تقريبا مشابه ميرسيم. اسراف و تبذير در حوزه زندگي روزمره، پديده جديدي است كه پيش از ورود سبك زندگي بيگانه به ايران، معمول نبوده است. برپايي ضيافتهايي كه در آنها چندين نوع غذا و به ميزان چند برابر مورد نياز بر سر سفره گذاشته ميشود. در سنت ايراني پختن خوراك به اندازه و محدود كردن آن در يكي دو نوع، نشانه شخصيت و چشمدلسيري صاحبخانه و البته نشانه احترام به مهمان تلقي ميشده است. پر كردن سفره از خوراكهاي رنگين به معني آن بود كه ميزبان مهمان را گرسنه و نخورده شمرده براي آنكه چشم و دلش سير شود، خوان را از خوراكيها آكنده است.