با تصويب طرح اصلاح قانون ممنوعيت بهكارگيري بازنشستگان و ابلاغ آن از طرف رييسجمهور به سازمان امور اداري و استخدامي كشور، اين قانون به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز همچون ساير دستگاهها تسري پيدا كرد و طبق اعلام روابط عمومي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي چهار تن از مديران اين وزارتخانه مشمول اين قانون ميشوند كه پيش از موعد مقرر، نسبت به جايگزين شدن آنها اقدام صورت خواهد گرفت. بر همين اساس يكي از كساني كه ادامه كارش مشمول اين قانون ميشود محمد مهدي حيدريان رييس سازمان سينمايي است.
اما تعويض رييس سازمان سينمايي يك بخش ماجرا است، كسي كه قرار است از اين پس سكان مسووليت و هدايت امورات سينما را بر عهده بگيرد و سه سال ديگر بر اين كرسي تكيه بزند مهمترين صورت ماجراست و چالش جدي را براي ادامه مسير كاري اهالي سينما به وجود ميآورد؛ به طوري كه نامه سرگشادهاي كه به امضاي كانون كارگردانان سينماي ايران، انجمن تهيهكننده/كارگردانان سينما، انجمن صنفي فيلمنامهنويسان سينماي ايران، انجمن منتقدان سينماي ايران، انجمن صنفي كارگردانان سينماي مستند و انجمن مديران توليد سينماي ايران رسيده، به رييس جمهورشان نكاتي را يادآوري كردند. نكاتي همچون افزايش بيكاري، توسعه فقر، تنزل كيفي محصولات و زمينهساز انحطاط و ورشكستگي سينماي ايران و....
همچنين دستاندركاران سينما به وزير ارشاد توصيه كردند كه رييسي دردآشنا براي سازمان سينمايي انتخاب شود تا در حل معضلات از تجارب حرفهاي صنوف سينمايي استفاده كند: «باشد كه با مشورت نمايندگان واقعي صنوف سينمايي و بدون تاثيرپذيري از اشخاص خاصي كه جز منافع شخصي به چيز ديگري نميانديشند، بتوانيد با انتخاب درست، سينماي ايران را در مسير شكوفايي و اعتلا نگهداريد.»
فارغ از اينكه چه كسي قرار است رييس سازمان سينمايي شود، گزارش پيش رو چند نمونه از توصيههايي است كه اهالي سينما با روزنامه اعتماد در ميان گذاشتند:
«آدم» باشد، همين!
كيومرث پوراحمد از جمله فيلمسازاني است كه به واسطه سالها فعاليت و كار، با مشكلات اين حيطه بيشتر آشناست و ميداند كه سينما صنعت گراني است و لازمه كار در آن آگاهي و بصيرت است. به همين جهت نظرش را صريح اعلام ميكند: «قبل از هر چيز و اصل اساسي در انتخاب رييس سازمان سينمايي و كسي كه قرار است به مدت سه سال آينده رياست اهالي سينما را بر عهده ميگيرد اينكه اين شخص «آدم» باشد، آدميت مهمترين نشانه و ويژگي يك مدير برجسته است.»
او به نكته ديگري اشاره ميكند و ميگويد: «در مرحله بعد به عنوان يك سينماگر از رييس سازمان سينمايي انتظار دارم كه ريز جزييات سينماي ايران را از شرايط توليد گرفته تا توزيع، پخش و همه ابعاد آن را بشناسد؛ به تعبيري سينماشناس خوبي باشد.»
توصيه مهمي كه اين كارگردان به رييس سازمان سينمايي جديد دارد اينكه: «به ميزش نچسبد و به آن دل نبندد، اما بااينحال طرفدار سينما و سينماگران واقعي آن باشد. به آن دسته از اهالي سينما كه به نان شب خود محتاج هستند و تمام هستي و عمر و زندگيشان را براي سينما گذاشتهاند فكر كند. به آنهايي كه سالهاست نتوانستهاند در سينما كاري براي خود دستوپا كنند توجه كند؛ والا فيلمسازان با بودجههاي ميلياردي كه همچنان در هر دوره كار ميكنند. رييس سازمان سينمايي طرفدار شكمسيران نباشد.»
كيومرث پوراحمد از مدير جديد ميخواهد: «نكته مهم ديگر كه از مدير جديد سينما انتظار دارم براي اهالي سينما كلاس نگذارد و دنبال باند و باند بازي و ياركشي در سينماي ايران نباشد خلاصه كنم اينكه آدم سلامت باشد به لحاظ روح و روان و تفكر.»
سينما متولي زياد دارد
اما عبدالحسن برزيده معتقد است در يكي، دو سال گذشته چند وزير فرهنگ و ارشاد در كشور عوض شدند؛ درحاليكه مسائل فرهنگي به برنامهريزي بلندمدت و كلان احتياج دارد و ديربازده هستند: «معمولا عمر فعاليت رييسجمهور در كشورمان هشتساله است حداقل در اين مدت انتظار داشتيم يكجور سياست فرهنگي هنري اتخاذ شود براي اينكه عرصه فرهنگ و هنر احتياج به پيگيري و كار مداوم دارد؛ از اين جهت وقتي وزيري بعد از مدت كوتاهي عوض ميشود در برنامهريزيها تغييرات به وجود ميآيد.»
از ديدگاه اين كارگردان معمولا برنامههاي فرهنگي براي صدسال آينده تدوين و تنظيم ميشود اما منظور اين نيست كه مدير مربوطه صدسال بماند: «حداقل اين است ما كه مدعي ايدئولوژي مشخص هستيم سعي كنيم اين تداوم حفظ شود. به نظر من حتي انتخاب يك وزير كه كارآمدي آن كم است بهمراتب بهتر است از شخص بعدي كه ناكارآمد باشد و از صفر شروع كند.»
برزيده در تكميل صحبتش ميگويد: «ظاهرا هم انگار قرار است وزراي فرهنگ و هنر ما از قشر فرهنگي نباشند، براي اينكه افرادي كه آمدند و رفتند سابقه فعاليت فرهنگي و هنري از آنها نديديم. گاهي آدمهايي در راس كار قرار ميگيرند كه ما حتي پيشتر نامي از آنها نشنيديم و كساني انتخاب ميشوند كه به شغل رياست سازمان سينمايي بهمثابه سكوي پرتاب نگاه ميكنند. (آقاي حسيني وزير فرهنگ و ارشاد گذشته كه وقتي از فعاليت ايشان در عرصه فرهنگ و هنر ميپرسيدند ايشان در پاسخ ميگفتند كه من دوره دانشآموزي در گروههاي تئاتر فعاليت داشتم) حداقل اين است كه بعد از 40 سال كه از پيروزي انقلاب ميگذرد كسي را به عنوان وزير انتخاب كنيم كه گذرشان به مكانهاي فرهنگي و هنري افتاده باشد و ما حداقل اسمي در زمينه كارهاي هنري از آنها شنيده باشيم.»
برزيده در خلال صحبتش به ويژگي مثبت حيدريان رييس حال حاضر سازمان سينمايي اشاره ميكند: «ايشان از ميان اهالي سينما انتخاب شده بودند و اهليت داشتند هرچند مدتي بود كه در سينما كار نكرده بودند اما به هر جهت مال اين خانواده بودند؛ حتي آقاي شمقدري رييس سابق سازمان سينمايي هم داراي سابقه هنري بودند اگرچه ما با سياستهايش موافق نبوديم اما براي سينما برنامه داشتند كه ناشي از تجارب فرهنگي اين افراد است.»
با نگاهي گسترده به ابعاد مختلف سينما خواهيم ديد مشكلات ريز و درشت زيادي گريبان اين صنعت را گرفته؛ نكتهاي كه برزيده هم به اشاره ميكند: «به نظر من سينما از چند زاويه رنج ميبرد؛ يكي اينكه مثل ساير بخشها متولي زياد دارد و دستها در آن زياد است و اين دستها بهراحتي ميتوانند بودجههاي كلان را در اختيار بگيرند و چون بودجهها معمولا منبع متمركز ندارند و از چند جا تامين ميشود در اين حيطه هركسي هر كاري دلش بخواهد انجام ميدهد، آدمهاي مختلف براي سازمانهاي متفاوت يكسري مبالغ كلان ميگيرند و به غلط يا درست كاري هم كه براي سينما انجام ميدهند كارايي مناسب ندارد. از رييس سازمان سينمايي توقع داريم كه اين بيماري را در سينما مداوا كند.»
بايد بپذيريم كه سينما همچون باقي هنرها شعر و هنرهاي تجسمي نيست كه هزينهاي براي صاحب اثر نداشته باشد. سينما براي توليد اثر سرمايه هنگفت ميخواهد. كسي بايد باشد تا اين سرمايهها را درك كند و توان جذب سرمايه را داشته باشد. از ديدگاه برزيده اين هنر سازمان سينمايي است كه اين كمبود سرمايه را در سينما جبران كند.
همچنين اين كارگردان از رييس جديد سينما ميخواهد كه با مجموعهاي از آدمها كار كند نه تعدادي آدم به خصوص: «نكته مهم ديگر آن ارتباطي است كه شخص مسوول بايد با بدنه سينما داشته باشد و اين ارتباط در جهت همفكري است و جلساتي كه بايد برگزار شود. بخش فرهنگي نياز به گفتوگو و كمك اهالي سينما دارد. هر كس بهتنهايي قطعا دچار اشتباهاتي ميشود كه اين ضعف در سايه همدلي اهالي سينما رفع ميشود. ما اهالي سينما يك خانواده هستيم و بايد به دور از شعارزدگي رفتار كنيم. شخص رييس بايد جلسات مستمر با اهالي سينما داشته باشند قطعا ميان جمع حداقل يك نفر حرف حساب ميزند.»
سينما بهمثابه مسابقه دو امداد
اما آن چيزي كه مسلم است اينكه مسووليت اداره سينما مسووليت خطير است و كسي كه مديريت سينما را به عهده ميگيرد بايد به مهم بودن آن واقف باشد. علياكبر ثقفي در ابتداي صحبتش به مثالي اشاره كرد و آن اينكه اي كاش مسووليت در سينما همچون مسابقه «دو امداد» ميماند كه هر مقام مسوول موظف بود همچون يك ورزشكار ماهر كه چهار هزار متر را دويده چوب مسابقه را بهطرف مقابل بدهد و از مسير دويدن خارج شود.
از نظر اين تهيهكننده؛ رييس سازمان سينمايي بايد روش و منش رييس قبل از خود را مورد توجه قرار دهد: «اما متاسفانه در واقعيت چنين همدلي ميان مسوولان نيست و بهمحض اينكه هركسي بر مسند رياست مينشيند بلافاصله برنامههاي مدير قبل را كنار ميزند، صورتمساله را پاك ميكند و دوباره از نو براي خودش برنامه جديد ميچيند.»
يكي از برنامههاي دوره مديريت حجتالله ايوبي رييس سازمان سينمايي دولت گذشته راهاندازي «مدرسه ملي سينما» بود؛ مدرسهاي كه از نظر ثقفي بهره و خروجي خاصي نداشت: «اينكه چهار كارگردان و آدم هنرمند به عنوان استاد يك مدرسه انتخاب شوند در تعريف معلم يك مدرسه نميگنجد. عدهاي از اين افراد خودشان دوره آكادميك را نگذراندهاند و به دانشگاه نرفتهاند بعد چگونه ميتوانند تدريس كنند؟ هر چيزي آداب دارد و مدرس بودن داراي ويژگيهايي است.»
از رييس سازمان سينمايي جديد چه انتظاري داريد؛ سوالي كه ثقفي در پاسخ ميگويد: «به عنوان يك عضو از اعضاي سينما از مدير جديد ميخواهم كه دغدغه ميز نداشته باشد به ارتقاي كيفيت در سينما فكر كند بهجاي اينكه چه مدت در سينما ميماند و ميتواند پشت ميز رياست بنشيند! همچنين نگاه وسيعي به اهالي سينما داشته باشد مثل ابر باشد و بر همه ببارد.»
تهيهكننده فيلم «بيوگرافي» معتقد است: «بهمحض اينكه كسي در سينما رييس ميشود يك عده دورش جمع ميشوند و كارهاي خود و دوستانشان را پيش ميبرند. اين افراد همان نمونه بادمجان دور قابچيانها هستند؛ آدمهايي كه اصلا عملكردشان براي ما مشخص نيست و اصلا نميشناسيم حتي دبير جشنواره فجر ميشوند (در سالهاي گذشته) حال اينكه ما در سينما افراد مجرب و نخبه كم نداريم؛ افرادي كه ميتوانستند رياست را به عهده بگيرند خانهنشين هستند. به نظر من نپذيرفتن هر كاري بهتر از اين است كه كاري را بپذيريم و نتوانيم از عهده آن بربياييم. شما به دوره مرحوم سيفالله داد نگاه كنيد. ايشان هم كارگردان خوبي بود هم مدير توانمند و هم بچههاي سينما را خوب ميشناخت و با منويات و افكارشان آشنا بود.»
از نظر ثقفي دوره مديريت محمدمهدي حيدريان دوره خوبي بود: «ايشان آشنا به مسائل سينما بودند و حضورشان به ما قوت قلب ميداد، نگاه كلان به مسائل سينما داشت و حال با رفتنش دوباره نفر جديد با برنامههاي جديد ميآيد. اگر برنامههاي حيدريان دنبال شود كه عالي است اما يقينا شخص جديد استراتژي خاص خود را دارد و اين يعني نقطه سر خط و اين اصلا خوب نيست.»
تجربه ساليان دور و بعد از انقلاب ثابت كرده كه مديران و مسوولان ميآيند و ميروند اما اين اهالي سينما هستند كه در سينما باقي ميمانند. ثقفي به اين نكته اشاره ميكند و به صحبتهايش ادامه ميدهد: «هر مدير يك نگرش دارد. يك مدير تصميم ميگيرد سينما در اختيار فيلمهاي كمدي و گيشهپسند باشد و مدير ديگر به فيلمهاي معناگرا و با محتوا اهميت ميدهد. متاسفانه از آنجاييكه اهل افراطوتفريط هستيم نتيجه اين ميشود كه در چند سال اخير سينما از متن اصلي خارجشده و به نظر من مدير جديد بايد جلوي زيادهروي را در سينما بگيرد. مدير سينما بايد تنوع نگاه داشته باشد. اگر از يك موضوعي خوشش ميآيد نبايد آن را به كل سينما ترجيح بدهد.»
ثقفي به ديگر انتظارات خود اشاره ميكند: «از مدير جديد سينمايي ميخواهم به فكر معاش اهالي سينما باشد. اهالي سينما احتياج به امنيت شغلي دارند. در حال حاضر بالاي شش هزار نفر عضو خانه سينما هستند كه عدهاي از آنها امنيت شغلي ندارند. آرزو ميكنم مدير جديد سينما عملكردش به لحاظ فراهم كردن فرصت شغلي براي هر طيف شوكي براي اهالي سينما باشد.»
ما اهالي سينما عادت كرديم به سخنرانيهاي خوب مديران سينما. آنها حرفهاي خيلي خوبي ميزنند كه اين حرفها با خروجي كارهايشان همخواني ندارد. از نظر اين تهيهكننده مدير سينما بايد مرد عمل باشد نه حرف: « نبايد اهالي سينما براي به رسميت شناخته شدن زيرمجموعه وزارت كار قرار گيرند و بايد به زيرمجموعه وزارت ارشاد متصل باشند. صرف رسمي شدن و هويت پيدا كردن باعث شده كه تعدادي از صنوف زيرمجموعه وزارت كار قرار گرفتند. جواهرسازي هم درآمد خوبي دارد و هم پرستيژ كاري دارد. اما دليل نميشود كه براي قانوني شدن زيرمجموعه صنف وزارت صنايع قرار بگيريم. وزارت كار هم ربطي به اهالي سينما و خصوصا كارگردانها و فيلمنامهنويسان ندارد. با تمام احترامي كه براي شغل كارگري قائلم همتراز بودن كارگردانان با وزارت كار سنخيت موضوعي ندارد.»
رييس جديد سازمان سينمايي بايد نوعي تعامل با اهالي سينما داشته باشد و تلاش كند باعث از بين رفتن تضاد تفكر ميان اهلي سينما شود و با ما تشريكمساعي داشته باشد، همچنين ثقفي اميدوار است سالنسازي در سينما تحت سيطره يك عده افراد خاص قرار نگيرد. حداقل صنوف در سالنسازي بهصورت سهام مشاركت داشته باشند: «اين خودش امنيت شغلي به همراه دارد و باعث ميشود اين مقوله مهم تحت نفوذ يك عده خاص قرار نگيرد.»
بروكراسي اداري كاهش پيدا كند
مرتضي شايسته از تهيهكنندگان قديمي سينماست. او نظرش اين است كه سازمان سينمايي با آمدن رييس جديد چابكتر شود جوانگرايي در ميان مسوولان آن ديده شود: «جوان به اين معنا افرادي كه سن و سال بالايي دارند و در معرض پيري قرار گرفتند جايشان را به جوانان بدهند و اجازه بدهند جوانترها مسووليت را در دست بگيرند. قطعا به اين نكته واقفيم كه مديران مجربي كه سني از آنها گذشته براي سينما زحمت زيادي كشيدند اما بهتر است آنها ادامه فعاليتشان در بخش مطالعاتي يا پژوهشي سينما باشد و كار اجرايي را به جوانان بسپارند.»
به اعتقاد شايسته در دوره مديريت حيدريان بروكراسي اداري در سازمان سينمايي كاهش پيداكرده: «اميدوارم رييس سازمان سينمايي جديد به اين مساله اهميت دهند و مهمتر اينكه به بخش خصوصي عنايت خاصي داشته باشند.»
او از رييس سازمان سينمايي جديد توقع دارد: «موسسات و شركتهاي زيرمجموعه سازمان سينمايي را منحل كنند. اين مساله از دوره مديريت آقاي انوار قرار بود پيگيري شود و تا امروز به تعويق افتاده كه رييس سازمان سينمايي به اين نكته توجه داشته باشند. همچنين پرسنل سازمان سينمايي كاهش پيدا كند و نصف شود. مسووليت همزمان دبير جشنواره با معاونت نظرات و ارزشيابي سنگين است كه رييس سازمان سينمايي بايد به اين نكات توجه ويژه داشته باشد.»
مميزي شكل درستي به خود بگيرد
برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه براي فيلم«ليلي با من است» ميگويد: «به نظر من بهتر است وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي براي انتخاب معاون سينمايي با اهالي سينما گفتوگو كند. بههرحال اين افراد يكي از اصليترين گروههايي هستند كه با معاون سينمايي بيشترين تعامل را دارند و از يك جامعه دموكرات انتظار ميرود كه اهل گفتوگو و مشورت باشند؛ هرچند اهالي سينما انتظارات عجيبوغريب از معاون سينمايي جديد ندارند.»
به عقيده رضا مقصودي اولين گروهي كه رييس سازمان سينمايي با آنها برخورد دارد گروه فيلمنامهنويسان است: «چون فيلمنامه قدم اول توليد فيلم است و از آنجاييكه فيلمنامه هنوز به مرحله توليد نرسيده و منتشرنشده اعمالنظر زيادي روي آن ميشود و شدت مميزي در آن بيشتر است. اما از آنجايي كه اعمال اين مميزيها بيضابطه است از رييس سازمان سينمايي جديد ميخواهم كه سانسور در فيلمنامهها بر اساس ضابطه مشخص و معيني باشد كه توجه به اين مساله باعث ميشود بار سنگيني از روي دوش فيلمنامهنويسان برداشته شود و فيلمنامهنويس تكليف خود را بداند كه قرار است چه قواعدي را رعايت كند. »
همچنين مقصودي از رييس جديد ميخواهد در احقاق حقوق فيلمنامهنويسان تلاش كند تا منافع اين گروه مورد تعرض قرار نگيرد.
كيومرث پوراحمد: از رييس جديد سازمان سينمايي ميخواهم به آن دسته از اهالي سينما كه به نان شب خود محتاج هستند و تمام هستي و عمر و زندگيشان را براي سينما گذاشتهاند فكر كند. به آنهايي كه سالهاست نتوانستهاند در سينما كاري براي خود دستوپا كنند توجه كند. هرچند فيلمسازان با بودجههاي ميلياردي همچنان در هر دوره كار ميكنند. رييس سازمان سينمايي طرفدار شكمسيران نباشد.
عبدالحسن برزيده: گاهي آدمهايي در راس كار قرار ميگيرند كه ما حتي پيشتر نامي از آنها نشنيديم و كساني انتخاب ميشوند كه به شغل رياست سازمان سينمايي بهمثابه سكوي پرتاب نگاه ميكنند. حداقل اين است كه بعد از 40 سال كه از پيروزي انقلاب ميگذرد كسي را به عنوان وزير انتخاب كنيم كه گذرشان به مكانهاي فرهنگي و هنري افتاده باشد و ما حداقل اسمي در زمينه كارهاي هنري از آنها شنيده باشيم.
علي اكبر ثقفي: به عنوان يك عضو از اعضاي سينما از مدير جديد ميخواهم كه دغدغه ميز نداشته باشد به ارتقاي كيفيت در سينما فكر كند بهجاي اينكه چه مدت در سينما ميماند و ميتواند پشت ميز رياست بنشيند! همچنين نگاه وسيعي به اهالي سينما داشته باشد مثل ابر باشد و بر همه ببارد. تجربه ساليان دور و بعد از انقلاب ثابت كرده كه مديران و مسوولان ميآيند و ميروند اما اين اهالي سينما هستند كه در سينما باقي ميمانند.
مرتضي شايسته: افرادي كه سن و سال بالايي دارند و در معرض پيري قرار گرفتند جايشان را به جوانان بدهند و اجازه بدهند جوانترها مسووليت را در دست بگيرند. قطعا به اين نكته واقفيم كه مديران مجربي كه سني از آنها گذشته براي سينما زحمت زيادي كشيدند اما بهتر است آنها ادامه فعاليتشان در بخش مطالعاتي يا
پژوهشي سينما باشد .
رضا مقصودي: فيلمنامه قدم اول توليد فيلم است، از رييس سازمان سينمايي جديد ميخواهم كه سانسور در فيلمنامهها بر اساس ضابطه مشخص و معيني باشد كه توجه به اين مساله باعث ميشود بار سنگيني از روي دوش فيلمنامهنويسان برداشته شود و فيلمنامهنويس تكليف خود را بداند كه قرار است چه قواعدي را
رعايت كند.