كيهان: چرا خفه خون گرفتيد؟
روزنامه كيهان به دنبال تلاش براي عدم تصويب لوايح مبارزه با پولشويي و تامين مالي تروريسم كه اتفاقا هفته گذشته در تركيه موجب شد تا شبكهاي متشكل از 417 نفر از منتقلكنندگان ارز از ايران به امريكا دستگير شوند، به محمود صادقي و موافقان اين لوايح حمله كرد و نوشت: امثال محمود صادقي چرا در قبال واگذاري رانتي 18 ميليارد دلار به قيمت 4200 تومان (رانت 150 هزار ميلياردي)، رانت گرانفروشي خودرو و رانت واگذاري 7 ميليون سكه خفه خون گرفتهاند و مردم را با سوژههايي مانند FATF دنبال نخود سياه ميفرستند؟! محمود صادقي سواد ندارد يا ميداند و خود را به ناداني زده كه برنامه اقدام FATF دو سال است با تعهد پنهان وزير اقتصاد وقت اجرايي شده اما به بحران شديد اقتصادي دامن زده است؟ چرا نميگويد آمار صرافيها را به دشمن دادند و موجب گراني نرخ ارز شدند؟! چرا در همين دوره ركود اقتصادي و تورم و بيكاري و كاهش ارزش پول ملي اتفاق افتاد؟! چرا نميگويند به بهانه شفافيت و مبارزه با پولشويي و... به خودتحريمي و خودزني اقتصادي در داخل پرداختند و بخشي از تورم فعلي محصول همين خيانت است؟!
اين روزنامه همچنين خواستار برخورد نهادهاي اطلاعاتي با محمود صادقي شد و مينويسد: «پيشنهاد ميشود، دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي گافهاي استاد (!) محمود صادقي در بزك كردن FATF را به عنوان نشتي بشكه و سرنخ شبكه نفوذ و خرابكاري جدي بگيرند، احتمالا از اين طريق ميتوانند شبكه اصلي را شناسايي كنند.»
معرفي نفوذيهاي حزبالله
بعد از اظهارات هفته گذشته علياكبر ولايتي كه توصيه كرده بود، مردم ايران از يمن ياد بگيرند كه لنگ ميپوشند و نان خشك ميخورند اما ايستادگي ميكنند، انتقادات زيادي به وي وارد شد. تا آنجا كه دفتر او در نامهاي گلايهآميز نه فقط به مخالفان بلكه از دوستان و همراهان گلايه كرد كه دست به تخريب وي زدند.
با همين نامه فضا تغيير كرد و از يك سو حسين شريعتمداري در كيهان دست به قلم شد و در دفاع از وي مقالهاي نوشت. از سوي ديگر روزنامه فرهيختگان هم به دفاع از آقاي رييس وارد عمل شد و با انتشار تصاوير فرزندان آقاي هاشمي به دنبال پردهبرداري از پشت صحنه حمله به آقاي ولايتي برآمد.
روزنامه متعلق به تشكيلات خود آقاي ولايتي در يادداشت صفحه اول انتقادها را كار «زالو صفتهايي» اعلام كرد كه دستشان به خاطر آمدن آقاي ولايتي از منابع دانشگاه آزاد قطع شده است. منابعي كه از آن براي انتخابات استفاده ميكردند.
اما نكته مهم اين مقاله جايي است كه آنها دست به افشاگري عليه دو فرد رسانهاي اصولگرا ميزنند و آن را عناصر «نفوذي» اعلام ميكنند. اين مقاله با اشاره به صحبتهاي مجري برنامه پايش مينويسد: «اظهارات موهن محمد دلاوري مجري صداوسيما به صورت تمسخرآميزي مواضع جمهوري اسلامي در قبال يمن و اوضاع منطقه را زير سوال برد و در واقع امنيت ملي و سياستهاي اصولي نظام جمهوري اسلامي را بازيچه اغراض شخصي و گروهي كرد تا بتواند در موج تخريبها عليه دكتر ولايتي براي خود نقشي دست و پا كند. اين كنايه و تمسخر ميليونها بار در شبكههاي اجتماعي ديده شد.»
نويسنده در ادامه صراحتا از نفوذ حرف زده و معتقد است: «اينكه در يكي از عاليترين نهادهاي اطلاعرساني كشور يعني صداوسيما نفوذ تا اين اندازه باشد، قابل باور نبود.»
فرهيختگان در ادامه هويت يك نفوذي ديگر را به زعم خود افشا كرده است: «نمونه ديگر از افرادي كه بازيچه دست گروههاي سياسي و كارتلهاي مالي كلان شده فردي است به نام ميثم محمدحسني كه اين فرد در جريان تخريب عليه دكتر ولايتي در موسسه سراج و سايت موسوم به نصر تيوي در يك اقدام غيرشرافتمندانه رسانهاي با توسل به يكسري تصاوير دروغين و ساختگي كليپي از منزل دكتر ولايتي توليد كرده است كه سراسر دروغ بود.»
جالبتر اينكه اين روزنامه مشخص ميكند، واسطه ديدار تتلو با حجتالاسلام رييسي كه آن ضربه را به كمپين او وارد كرد همين فرد بوده است و تتلو را محمدحسني به عرشه ناو نيروي دريايي برده است. همچنين هدف از اين گزارش را اينگونه بيان ميكنند: «هدف از اين گزارش حساس كردن مديران صداوسيما و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و روحانيون تاثيرگذار در كشور است. به واسطه نفوذ در عاليترين نهادهاي كشور، چه اتفاقي در حال رخ دادن است و روند نفوذ چگونه ميتواند ساير مسوولان كشور را هدف قرار داده تا اقدامات انقلابي متوقف شود.»
حسين شريعتمداري نيز در بخش نكتههاي روزنامه كيهان نوشت: در حمله هماهنگ اين روزها به دكتر ولايتي «لنگ» رزمندگان جان بركف و تهيدست يمن بهانه است. اين حمله هماهنگ را در دو نقطه ديگر بايد علتيابي كرد.
اول؛ دفاع تمام قد ولايتي از جبهه مقاومت و توضيح مستدل ايشان درباره ضرورت حضور ايران در منطقه كه پته جريانات سازشكار داخلي و باجخواه بيگانه را روي آب ريخته است. دوم؛ برخورد قاطع و بدون ملاحظه دكتر ولايتي با كساني كه دانشگاه آزاد اسلامي را ملك طلق خود ميدانستند. از اينرو بايد گفت دو طيف مورد اشاره از لنگ رزمندگان يمن براي پنهان كردن چهره خود استفاده كردهاند.