فاصله تا نهادينگي ارزشهاي مدني
اين همان رفتار ضدمدني است؛ يعني ارزشهاي ضد مدني كه در جامعه وجود دارد. وقتي ما به آن درجه از آگاهي و فهم مسائل و مشكلات جامعه برسيم، طبيعتا من نوعي مايحتاجم را براي خودم جمع نميكنم و اصلا كاري به ديگران نداشته باشم. اين گوياي اين است كه رفتارهاي خاصگرايانه در ميان مردم ما وجود دارد و ما هنوز در تعاملاتمان بر اساس رفتارهاي توسعهنيافته (يعني رفتارهايي كه داراي عقلانيت نيست) عمل ميكنيم. جامعه ما اين مساله را دارد و عوامل مختلفي ميتواند بر آن تاثيرگذار باشد. رسانه مملكت ميتواند نقش موثري در آگاهي جامعه داشته باشد كه مردم احساس قحطي و ناامني در آينده و كمياب شدن كالا در آينده نكنند. به نظرم اين نشاندهنده اين است كه رفتارهاي عقلاني در مردم دروني نيست و اينها گوياي اين است كه جامعه از هر راهي براي رسيدن به اهداف خودش استفاده ميكند. حالا يك زمان بحث پوشك بود، يك زمان خريد خودرو. هر زمان يك كالايي باب ميشود و مردم اين كار را انجام ميدهند. بايد تلاش شود كه با يك همراهي و همبستگي اجتماعي مسائل حل شوند. همه اينها خبر از شكاف، تبعيضهاي موجود در جامعه، اختلاف طبقاتي است. در جامعه يك سري اصول به عنوان مقررات اجتماعي پذيرفته ميشود اما زماني كه مردم احساس كنند كه آن مقررات ديگر پاسخگوي نيازهاي آنها نيست، خودشان با پيش گرفتن رفتارهاي خاصگرايانه، آن طوري كه به نيازهايشان پاسخ داده شود، تصميم ميگيرند. ناكارآمدي دستگاهي مثل رسانه، تلويزيون، مطبوعات كه نتوانستهاند اين مسائل را براي مردم توضيح دهند، تشريح كنند و همينطور پاسخگو نبودن دولت درباره اقلام و مايحتاج مردم مشكل را بزرگتر ميكند. اينها نتوانستهاند به گونهاي رفتار و عمل كنند كه مردم در جامعه احساس كمبود نكنند كه در نتيجه آن رفتارهاي غيرعقلاني و غيرمدني اينچنيني را پيش بگيرند. به نظرم ما تا رسيدن به يك جامعه مدني فاصله زيادي داريم و طبيعتا تا آن زمان ممكن است رفتارهاي اينچنيني وجود داشته باشد. اين گوياي اين است كه تنش و ستيزهاي كه در جامعه وجود دارد ممكن است در تقابل با رفتارهاي حاكمان و حكمرانان باشد.