از مذاكره تا نشست شوراي امنيت
نفس برگزاري جلسه شوراي امنيت با موضوع تقابل با ايران براي فضاي پرالتهاب ايران، ميتوانست اثرگذار باشد كه بود بهگونهاي قيمت ارز در حالي كه انتظار ميرفت با حضور تيم ديپلماسي ايران در سازمان ملل در بالاترين سطح سياسي، روند كاهشي را تجربه كند، نرخهاي جديد و بيسابقهاي را تجربه كرد. هدف ترامپ نيز از بازي شوراي امنيت و سخنراني در مجمع عمومي، كاهش قدرت مانور سياسي ايران در سازمان ملل و در حاشيه قراردادن تحركات ديپلماتيك ايران و مهمتر از آن تشديد التهابات اقتصادي در ايران از طريق وارد كردن شوكهاي مقطعي بود. موفقيت ترامپ اما در ماجراي ايران فقط محدود به نشست شوراي امنيت نبود بلكه وي در نشست سالانه مجمع عمومي ميوه درختي را كه از مدتها پيش كاشته بود، چيد و آن عدم مذاكره با ايران بود. برخلاف سياستهاي اعلامي ترامپ در علاقهمندي به مذاكره مستقيم با ايران و پافشاري بر امر مذاكره، بايد اين واقعيت را بيان كرد كه ترامپ اصولا اعتقادي به مذاكره با ايران ندارد. سياست تاكيد بر مذاكره، بخش مهمي از پازل سياسي امريكا عليه ايران است. ترامپ با اطمينان كامل از اينكه تهران پس از خروج امريكا از برجام و اعمال مجدد تحريمها، قطعا به ميز مذاكره برنميگردد، بر مذاكره با ايران با هدف اعمال فشار سياسي بيشتر بر تهران و بالا بردن انتظارات داخلي از حكومت براي انجام مذاكره، تاكيد دارد. مانور شخص ترامپ و نه دولت امريكا بر امر مذاكره، صرفا به قصد بالاتر هزينههاي تصميمگيري هيات حاكمه ايران و تزريق شوكهاي مقطعي به بازارهاي اقتصادي ايران است. مذاكره تنها ملعبهاي دست ترامپ براي مديريت شرايط داخلي ايران به نفع خود است. سياستي كه تاكنون آن را پيش برده است. ترامپ اگر به مذاكره با ايران علاقهمند بود چرا قبل از خروج از برجام، بر آن اصرار نداشت؟ براي ترامپ اگر زماني هم ايران به مذاكره با امريكا روي آورد، مذاكره ابزاري براي اعمال فشار بيشتر بر اين كشور است. ترامپ برخلاف تصور غالب به صورت هدفمند در حال استفاده از همه ظرفيتهاي در اختيار براي تشديد فشارهاي سياسي و اقتصادي عليه ايران است. آنچه ترامپ و تيم ضدايراني وي در كاخ سفيد دنبال ميكنند، بهرهگيري حداكثر از فضاي رواني عليه نظام سياسي ايران و با تكيه بر شرايط داخلي است. ترامپ بازي تقابلي با ايران را از سطح بينالملل به دو سطح منطقهاي و مهمتر از آن داخل ايران تغيير داده است. اين درحالي است كه در گذشته ميدان بازي هيات حاكمه امريكا عليه ايران در سطح بينالمللي و در مناسبات و تعاملات با اروپا، امريكاي لاتين، شرق آسيا و بعضا روسيه، گسترده بود. در حال حاضر ميدان بازي امريكا عليه ايران در درجه اول، ميدان داخلي ايران و در سطح دوم منطقه خاورميانه با بازي كشورهاي جنوبي خليجفارس، اسراييل و گروههاي شبهنظامي و تروريستي فعال در اطراف ايران است. شرايط داخلي بهخصوص شرايط اقتصادي ايران، شاخصي خوب براي سنجش شكست يا پيشبرد سياستهاي امريكا عليه ايران است.