در دور افتادهترين جادههاي ايران اگر گذر كنيد، حاشيه جاده پر است از كيسههاي پلاستيكي كه در خاشاك و خارهاي بيابان به دام افتادهاند. در حاشيههاي جنگلي شمال وضعيت از اين هم بدتر است و در فواصل كوتاه انبوه زباله پراكنده يا به صورت تلي متعفن و زشت چهره زيباي طبيعت ايران را مجروح كرده.
پراكنده شدن حجم زيادي از زباله نشان از عدم حضور و بيبرنامگي و شايد بياعتنايي سازمانهاي دولتي و شهرداريها دارد، اما آنچه در اين ماجرا مهمتر از همه است، مسووليت شهروندان است.
سعدي ميفرمايد: «سر چشمه شايد گرفتن به بيل/چو پر شد نشايد گرفتن به پيل»، چه بسيار بديها و زشتيهاي اندك بودهاند كه چشم ما اندك اندك به ديدن و همزيستي با آنها خو گرفته و به آنها عادت كردهايم و بعد كمكم اين زشتيها تبديل به تهديدي براي حيات جمعي و شخصيمان شدهاند و ما در وضعيت خطر و قرمز قرار گرفتهايم. حالا ديگر با پيل هم گذر كردن از اين سيلاب سخت مينمايد، معضل پلاستيك در ايران را ميگويم.
صدها و شايد هزاران كارگاه بزرگ و كوچك و كارخانه در ايران به توليد كيسهها و ديگر محصولات پلاستيكي مشغول هستند، از كيسههاي فروشگاهي نازك كه در سوپرماركت و بقالي و ميوهفروشي به ميزان بسيار زياد مصرف ميشوند تا كيسههاي پلاستيكي ضخيم و ظروف و ليوانهاي پلاستيكي. ايران پنجمين مصرفكننده پلاستيك در دنياست! آمارها ميگويند هر تهراني به طور متوسط روزانه سه كيسه پلاستيكي وارد چرخه طبيعت ميكند!
پلاستيكها تبديل به معضل عظيمي براي كشور شدهاند، آنها چشماندازهاي طبيعي ما را به كلي نابود كردهاند، پس به صنعت گردشگري ضربهاي جدي وارد ميكنند. نايلكسهاي رها شده در طبيعت توسط دامها خورده يا از طرق ديگر وارد چرخه غذايي انسان ميشوند. گذاشتن نان داغ در كيسههاي پلاستيكي از موارد متعدد مصرف در ايران است؛ عملي كه به آلودگي نان و فساد سريعتر آن كمك ميكند. نگهداري نان در ديگ- آنطور كه در گذشته مرسوم بود - مانع آلودگي نان به مواد شيميايي و فساد زودرس آن ميشود، پس پلاستيك در افزايش دور ريز نان هم نقش دارد!
ظروف پلاستيكي - كه در مناسبتهاي مختلف مذهبي مصرف آنها افزايش پيدا ميكند - سهم بزرگي از جرم آلودگي طبيعت در ايران را بر گردن دارند. مناسب است راهي براي عرضه غذاهاي نذري در ظروف يكبار مصرف تجديدپذير پيدا شود. مثلا شهرداري ميتواند در اين زمينه به كمك هياتهاي مذهبي بيايد و با توزيع ظروف يكبار مصرف تجديدپذير، از افزايش زبالههاي پلاستيكي جلوگيري كند. منع عرضه هليم و آش در اين ظروف مضر هم ميتواند راهحل اين مشكل باشد.
بطريهاي آب معدني و نوشابه معضل ديگري هستند كه از سواحل خزر تا كرانههاي جنوبي، تمامي سرزمين ايران را سراسر آلوده كردهاند.
كشورهاي بسياري برنامه حذف كيسههاي پلاستيكي را به اجرا درآورده و هزينه استفاده از آن را براي مصرف كنندگان افزايش دادهاند. كنيا، با وضع قوانين بسيار سختگيرانه و جريمههاي سنگين براي وارد كنندگان و توليد كنندگان پلاستيك سعي در پاكسازي طبيعت از اين معضل بزرگ دارد. بسياري از كشورهاي ديگر عرضه كيسههاي رايگان در فروشگاهها را ممنوع كرده و استفاده از زنبيل و كيسههاي دائمي را تشويق ميكنند.
طراحي قوانين سختگيرانه در ايران و در كميسيون زيربنايي دولت و شوراي شهر تهران آغاز شده ولي از سرنوشت آنها خبري نيست. شوراي شهر تهران ميتواند در اين مورد عمل كند و هرچه زودتر تهران را از خطر توليد روزانه ۵۰۰ تن زباله پلاستيكي برهاند. تعارف و ترس از آزردگي برخي از صاحبان كسب و كار و ملاحظات پيدا و پنهان مانع از تصميم قاطع و جدي و فوري در اين امور شدهاند.
البته قوانين به تنهايي كافي نيستند، آموزش شهروندان و كسبه بخش مهمي از راهحل است. صاحبان بقاليها و ميوهفروشيها و رستورانها بايد از عرضه كيسهها و ظروف پلاستيك رايگان خودداري كنند و توجيه بشوند كه اين كار به نفع جيب خودشان و مصلحت كشور و سلامت خود و فرزندانشان است.
مصرفكنندگان بايد به نحوي آموزش ببينند كه تقاضاي كيسه پلاستيكي از فروشنده كاري زشت و ناصواب و استفاده از كيسههاي دائمي و زنبيل عملي محترمانه و متمدنانه تلقي شود.