هفتمين روز از مهر و اولين تماس با «اعتماد» در مورد تنبيه بدني در مدارس
والدين؛ گزارشگران تنبيه در مدارس
زهرا چوپانكاره
«دستمون رو سفت گرفته بود و هي پنگول ميكشيد. ميگفتيم آقا به خدا ما هيچ كاري نكرديم، به خدا كاري نكرديم. بعد ما رو برد جلوي معلممون، جلوي معلممون گريه كردم. معلممون ميگفت آقا ص اين بچه خوبيه. بعد ديگه
آقا ص ما رو هل داد نزديك بود از پلهها بيفتيم.» پدر محمدطاها عكسي كه از دست پسر كلاس چهارمياش گرفته را فرستاده. عكس البته هيچ شباهتي به آن عكسهايي كه گاهي از تنبيه بدني دانشآموزان در خبرگزاريها منتشر ميشود ندارد. عكس تصوير مچ نازك پسربچه رفسنجاني است كه اثر محو كبودي و جاي ناخنهاي مدير مدرسه رويش به جا مانده. پدر محمدطاها ميگويد مدير مدرسه در پاسخ اعتراض به او گفته كه پرونده بچهاش را بگيرد و از مدرسه ببرد؛ «گفتم دستت درد نكند بچهام را زدي و حالا من پروندهاش را ببرم؟ نزديك به سه ميليون تومان شهريه مدرسه غيرانتفاعي دادهام بچهام را هم ميزنند.» محمدطاها ميگفت كه با دوستانش مشغول بازي بوده كه فهميده يكي از دوستان ديگرش را دارند ميزنند، جمع بچههاي كلاس چهارمي رفتهاند وسط و به هر حال دعوا تمام شده، اينكه مدير مدرسه چطور دانشآموزان را گوشمالي دهد شايد قبلتر از اين چندان مورد توجه خانوادهها قرار نميگرفت اما حالا كه خبرهاي تنبيه بدني و اتفاقات مدرسه خيلي زود سر از رسانهها در ميآورند، والدين هم ديگر ساكت نمينشينند و حوادث پيش آمده را گزارش ميكنند، اول به سراغ بازرسي آموزش و پرورش ميروند و بعد دست به دامن رسانهها ميشوند. اين البته اتفاقي است كه از نظر مديركل دفتر هماهنگي هياتهاي رسيدگي به تخلفات اداري وزارت آموزش و پرورش ممكن است موجب بزرگنمايي شود. منصور اردستاني در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد كه ترجيح بر اين است مسائل داخلي آموزش و پرورش با همكاري اوليا، در داخل آموزش و پرورش مديريت شود: «بازخورد حوادث تا قبل از مديريت كردنش توسط اوليا و آموزش و پرورش ممكن است منجر به بزرگنمايي شود و آنچه واقع مطلب بوده مطرح نشود. به هر حال ما مخالف نظارت عمومي و به ويژه نظارت رسانهها كه يكي از اركان دموكراسي محسوب ميشوند نيستيم اما آنچه مطلوب ما است اين است كه مسائل داخلي آموزش و پرورش با همكاري اوليا در خود آموزش و پرورش مديريت شود. بعضا در رسانهها همه مطلب منعكس نميشود يا يكسويه به نفع دانشآموز مضروب است يا به هر حال به هر طريقي از مسير انصاف خارج ميشود. اين ممكن است به اعتماد عمومي نسبت به آموزش و پرورش خدشه وارد كند و در فرآيند يادگيري و ياددهي اثر منفي بگذارد. براي همين است كه با احترام به روشنگري رسانهاي و اطلاعرساني شفاف و واقعي، مطلوب ما نيست كه قبل از مديريت شدن موضوع در آموزش و پرورش اين موضوعات به صورت باز در رسانهها مطرح شوند.»
تنشهاي اول مهر
بر سر نظمپذيري دانشآموزان است
اردستاني ميگويد كه با همه اين توضيحات در صورت وقوع هر گونه تنبيه در مدارس و ثبت آن به صورت گزارش از مدرسه يا شكايت مستقيم والدين، هيات بدوي طبق قانون رسيدگي به تخلفات اداري موظف است كه وارد رسيدگي شود. بعد از احراز تمامي مشخصات مدرسه و دانشآموز و فرد مورد اتهام و نوع رابطه استخدامياش با آموزش و پرورش پرونده تشكيل ميشود و اعلام اتهام ميشود تا فرد مورد نظر با استفاده از موقعيت زماني 10 يا 15 روزه مشخص شده از خودش دفاع كند. اين مراحل و تشريفات اداري بنا بر اتفاقي كه رخ داده ممكن است به مقامات و مراحل بالاتر برسد و در نهايت حتي با توجه به نوع ضرب و جرح و شكايت والدين به مراجع قضايي تبديل به يك پرونده حقوقي شود. اردستاني آمار دقيقي از پروندههاي تخلف اداري با موضوع تنبيه بدني در مدارس نميدهد اما معتقد است كه تعداد اين اتفاقات با توجه به تعداد معلمان و دانشآموزان سيستم آموزشي كشور نزديك به صفر است: «تنبيه بدني الان به ندرت اتفاق ميافتد اما همانهايي كه اتفاق ميافتد متاسفانه رسانهاي ميشود. به هر حال هر يك از اين اتفاقات توسط هياتهاي ما ثبت شدهاند و به آنها رسيدگي شده و راي مقتضي صادر شده است. البته موارد تنبيه بدني آمار بالايي ندارد و با توجه به جمعيت همكاران محترم فرهنگي عددي نزديك به صفر است. اما هرآنچه اتفاق بيفتد حتي اگر به تعداد انگشتان يك دست باشد براي آموزش و پرورش ناخوشايند است.»
درست در هفتمين روز مهر محمدطاها گريان به خانه برگشته و جاي ناخنهاي مدير را روي مچ دستش به پدر و مادر نشان داده، اردستاني معتقد است كه اينگونه تنشها در مدارس در آغاز سال تحصيلي تا اندازهاي هم طبيعي است: «همكاران خوب ما در آموزش و پرورش به اين مهم پي بردهاند كه ممنوعيت تنبيه بدني در مدارس را نقض نكنند. البته از سوي ديگر كار فرهنگي هم لازم است. در آغاز سال تحصيلي با توجه به آزاديهايي كه دانشآموزان در دوره تعطيلات تابستان داشتهاند تا نظمپذير شوند و در مدرسه جا بيفتند يكسري تنشهاي اينجوري پيش ميآيد. بسترسازي براي پيشگيري از اين موضوعات و توصيه به خويشتنداري و همراهي با اين فضاي ابتداي سال تحصيلي براي مديران و معاونان و معلمها صورت گرفته است اما بعضا شرايط ناخواسته پيش ميآيد، مثل اينكه شما فرزند كوچكي در خانه داشته باشيد و بر سر موضوعي و در مسير واكنش نشان دادن به آن مجبور شويد از اين فعلي كه البته ما به هيچوجه تاييد نميكنيم دست بزنيد.» موارد تنبيه بدني يا آزار در مدارس شايد هم به گفته اردستاني (و با صرف نظر از مواردي كه احتمالا به ثبت نميرسند) به تعداد انگشتان يك دست نرسد اما يكي از مواردش تبديل ميشود به پرونده مدرسه معين در غرب تهران كه تبديل به يكي از بزرگترين حوادث آموزش و پرورش در سالهاي اخير شد. اردستاني البته ميگويد كه اين موضوع چون مربوط به يك مدرسه غيردولتي بوده در حيطه مديريتي اداره كل آموزش و پرورش شهر تهران دنبال ميشود و در مورد آن اظهارنظري نميكند اما بايد به ياد سپرد كه وقتي در مورد آزار جسمي يا روحي در مدرسه صحبت ميكنيم در مورد رخدادي صحبت ميكنيم كه حتي يك نمونهاش هم ممكن است به بدنه آموزش و پرورش كشور لطمههاي سنگيني بزند به خصوص در زماني كه مادر و پدرها ديگر در برابر آنچه در مدرسهها ميگذرد خاموش نمينشينند.