كتابخانه
حكمت ذينفوذ ويتگنشتاين
«فلسفه پسين ويتگنشتاين» درباره انديشههاي ويتگنشتاين، به ويژه فلسفه پسين و ذينفوذ وي نگاشته شده است و نه براي طرح مضمون يا مدعاي جديدي كه از نظر شارحان قبلي پنهان مانده است.
ويتگنشتاين ترس خود را از اينكه اثرش به طور گستردهاي بد فهميده شود بيش از يك بار بيان داشته است.
در مورد وسواسهاي ويتگنشتاين در نوشتن ميگويند او نويسنده بيدقت يا گنگي نبود. اما ضمن نوشتن و بازنويسي پيشنويس اظهاراتش زحمت بيحدي ميكشيد تا اينكه دقيقا چيزي را كه مرادش بود، بيان كند.
«فلسفه پسين ويتگنشتاين» نوشته او سوالت هنفلينگ است كه به تازگي با ترجمه مينو حجت توسط انتشارات هرمس منتشر و روانه بازار كتاب شده است. از جمله مهمترين مباحث مطرح شده در اين كتاب ميتوان به نظريه همبستگي در باب معنا، اتميسم و جوهر جهان، اسطوره فرآيندهاي ذهني، زمينه غيرخصوصي، ملاك و مساله اذهان ديگر، زمينه معناي مضاعف، توابع ارزش و... اشاره كرد.
سخنرانيهاي كريپكي
سول كريپكي، فيلسوف و منطقدانِ امريكايي است. از سال ۱۹۶۰ كه نخستين مقالههايش را منتشر كرد تا به امروز، تاثير بسيار ژرفي در منطقِ رياضي، فلسفه زبان، فلسفه رياضي، متافيزيك، معرفتشناسي و نظريه مجموعهها داشته است. بخش عمدهاي از اثرهاي او، يا هيچگاه منتشر نشدهاند، يا به صورت نوارهاي سخنراني و نسخههاي دستنويس، به صورت خصوصي و محدود منتشر شدهاند. كريپكي در سال ۲۰۰۱، برنده جايزه شوك پرايز در فلسفه و منطق شد و در نظرسنجياي كه به تازگي بين فيلسوفان انجام شده است، به عنوان يكي از ۱۰ فيلسوف برتر دو سده گذشته انتخاب شده است.
«نامگذاري و ضرورت» نوشته سول كريپكي با ترجمه كاوه لاجوردي اخيرا توسط انتشارات هرمس منتشر شده است. اين كتاب عمدتا متشكل است از سه سخنراني كريپكي در ژانويه سال 1970 در دانشگاه پرينستن در ايالات متحده امريكا.
تغييرات كوچك آري آرزوهاي بزرگ نه
«هر كس درباره هر قضيه دولتي نظر مخصوص خودش را دارد و هر آدمي حاضر است كه زمام اختيار مملكت را به دست بگيرد و نتايج مشعشع آن را هم مردم خواهند ديد. اينگونه حرف و حديثها گاهي اسباب خنده ميشود و خصوصا كساني را ميخنداند كه در ذهن خود تصوراتي پوچ از علم و اطلاع خود را در كشورداري دارند.»
اين اولين پاراگرافي است كه كريستيان دلا كامپاني در مقدمه كتاب «فلسفه سياست در جهان معاصر» نوشته و به خوبي نشاندهنده عزمي است كه او براي بيانش در اين كتاب جزم كرده است.
كامپاني چنانچه در پيشگفتار خود بر كتابش تصريح ميكند درصدد بيان اين نكته است كه بايد به جاي كشيدن انتظار آرزوهاي دور و دراز در سياست، بايد به انجام اقدامات و اصلاحات خرد و كوچك بسنده كرد. چنانچه با اشاره به فرصتهايي كه در اين راستا وجود دارد، مينويسد: اگر ما بلد باشيم از آنها استفاده كنيم، معادل انقلابي خواهد شد بزرگتر از آنچه در جواني روياي آن را ميديديم.
حتي اگر تغييرات مهم به ندرت در نقاطي پيش ميآيد كه انتظارش ميرود. ولي نفس تغييرات آنقدر حقيقت دارد كه جهان ميتواند عوض شود.
«فلسفه سياست در جهان معاصر» نوشته كريستيان دلا كامپاني است كه با ترجمه بزرگ نادرزاد توسط انتشارات ققنوس منتشر شده و اكنون به چاپ دوم خود رسيده است. تساهل و حدود آن، فيزيك و سياست، پايان تاريخ، سياست و دين، اختراع ناسيوناليسم، ظهور مفهوم حاكميت ملي، نگرانيهاي فلسفه، ادعاهاي اقتصاد و... از جذابترين فصلهاي اين كتاب براي علاقهمندان به علوم سياسي ميتواند باشد.