برخيز و اول بكش (42)
فصل پنجم
گويي آسمان بر سر ما افتاده بود- جاسوسهاي روانشناس
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در حالي كه در اسراييل دولت بنگوريون استعفا داده بود و موساد نتوانسته بود پروژه موشكسازي مصر را متوقف كند، دولت مصر همچنان سيستمهاي هادي خود را براي موشكهايي كه ميتوانست آسيبهاي مرگبار بر اسراييل وارد كند، بهبود ميبخشيد.
ماير آميت، يكي از فرماندهان باهوش و جوان نيروي دفاعي اسراييل- طراح لشكركشي سال 1956 به صحراي سينا و فردي كه براي چندين نسل مسوول پيشرفت اطلاعات نظامي بود- رهبري موساد را در دست گرفت.
آژانس از لحاظ اخلاقي فروپاشيده شده بود. 9 ماه پس از آنكه مصر آزمايش چهارمين موشكش را اعلام كرده بود، اسراييليها اطلاعات فوقالعادهاي را نسبت به برنامه به دست نياورده بودند و هر تلاشي كه موساد و آمان براي كند كردن آن انجام داده بودند به شكست منجر شده بود چه برسد به آنكه اين پروژه را از هم بپاشانند. فشار بر آلمان- حال از طريق كمپين مطبوعاتي هارل كه خودش را هم فدا كرد يا سخنرانيهاي آتشين گلدا ماير، وزير امور خارجه در مجلس- هم فرقي نكرد. در پايان تابستان هم نامه شديداللحن اشكول به كنراد آدنائر، صدراعظم آلمان و تقاضاي وي مبني بر يك حركت فوري كه دانشمندان را از مصر برگرداند، در تكان دادن آلمانها هم هيچ تاثيري نداشت. آنطور كه ديپلماتهاي اسراييلي به وزارت خارجه در بيتالمقدس گزارش داده بودند، آنها فقط اين كار آلمان را بر اين فرض گذاشته بودند كه «آدنائر و رهبري آلمان با مسائل مهمتري از قبيل مديريت جنگ سرد در دوره بحران موشكي پسا كوبا مشغول بودند.»
آميت برنامه خود را بر بازسازي سازمان و تقويت آن با بهترين افرادي كه او از آمان ميشناخت، قرار داد. او به محض آنكه مسووليت اداره سازمان را بر عهده گرفت، دستور توقف هر موردي كه غيرعادي ميپنداشت و نيز كاهش شديد منابعي كه براي شكار جنايتكاران نازي تخصيص داده شده بود، داد. توضيح وي هم اين بود كه «موضوع اولويتهاست. قبل از هر چيز ما مجبوريم اطلاعات درباره دشمنان امروزي دولت اسراييل توليد كنيم.»
آميت ميدانست كه او به يك بازتنطيم تاكتيكي نياز دارد و اينكه موساد مجبور است درباره رويكردش با مساله موشكهاي مصر دوباره فكر كند. بنابراين اولين دستور او جابهجايي عمليات از كشتن هدفمند به تلاش در فهم اينكه دقيقا چه در داخل پروژه موشكي ميگذرد، بود و در اين رابطه اكثريت منابع خود را بر تمركز بر اين موضوع گذاشت.
اما آميت به طور محرمانه با اكثر مقامات ارشد سازمان خارج از حلقه، پروژه كشتن هدفمند خودش را عليه دانشمندان تهيه كرد. افراد عمليات به دنبال راهي بودند كه بستههاي بمب را از داخل مصر ارسال كنند بنابراين زمان قابل توجهي بين ارسال و باز كردن پاكات كاهش مييافت. آنها اين روش را روي يك هدف نسبتا آسان يعني هانس ايزل پزشك امتحان كردند. در 25 سپتامبر، انفجاري در دفتر پستي قاهره عليا در همسايگي معادي رخ داد، آن هم زماني بود كه يك بمب نامهاي كه به آدرس دكتر كارل دبوچ، اسم جعلي كه ايزل از آن استفاده ميكرد، ارسال شده بود منفجر شد و يك كارگر پست را كور كرد.
شكست اين عمليات آميت را قانع كرد كه كشتنهاي هدفمند را بايد خيلي با قيد و بندهاي بسيار زياد به اجرا درآورد- اگر آخرين روش نباشد حداقل پس از نقشههاي دقيقي كه مانع از شكستهاي خجالتآور باشد، استفاده شود. با وجود اينها، او به موساد دستور داد تا طرحهايي را براي شليك كردن، منفجر كردن، يا مسموم كردن دانشمندان آماده شود تا اگر تلاشهاي صلحآميز موضوع را حل نكرد به اجرا درآيد. آميت دستور داد تا به تمامي دفاتري كه با پروژه موشكي در آلمان و سوييس در ارتباط هستند، نفوذ شود تا هرچه ممكن است از اسناد عكسبرداري شود. اين عمليات به غايت پيچيده بود. اين مكانها به خوبي توسط اطلاعات مصر و افراد هرمان والنتاين آن هم در قلب شهرهاي شلوغ اروپايي و در كشورهايي كه قانون بهشدت اعمال ميشد، محافظت ميشد. عوامل موساد به سفارتخانههاي مصر، دفتر خريد مصر در كلن و دفتر هماهنگي در مونيخ، دستبرد زدند. آنها همچنين به دفتر اجيپتاير در فرانكفورت وارد شدند، يعني ميان آگوست 1964 و دسامبر 1966 حدود 56 بار در اجيپتاير نفوذ كردند. اطلاعاتي كه از اين نفوذها به دست آمد (حدود 30 هزار سند تا پايان سال 1964 عكسبرداري شده بود) مهم بود اما كافي نبود. موساد مجبور بود تا كسي را در داخل پروژه موشكي استخدام كند. اين وظيفه حياتي به بخشي كه جانكشن (و به عبري تزومت) ناميده ميشد و مهمترين شاخه موساد بود، واگذار شد. اكثر اين اطلاعات بر خلاف فيلمهاي هاليوودي و داستانهاي عامهپسند، به طور مستقيم توسط كاركنان موساد كه تيري در تاريكي مياندازند، به دست نميآيد. در عوض، آنها از مليتهاي خارجي در كشورهاي خودشان كسب ميشود. افسران كيس موساد كه مسوول استخدام و به اجرا درآوردن اين منابع هستند «افسران جمعآوري» ناميده ميشوند و روانشناسان متخصص هستند. آنها ميدانند كه چگونه يك فرد را ترغيب كنند تا به هر چيزي و هر كسي كه معتقد است، دوستانش و خانوادهاش، سازمانش و مليتش، خيانت كند.
هرچند كه بدبختانه، هيچ يك از آنها قادر نبودند تا از روانشناسيشان روي افرادي كه به برنامه مصري نزديك بودند، استفاده كنند. استخدام عوامل در كشورهاي عرب يك اولويت استراتژيك بلندمدت بود اما در كوتاهمدت و با توجه به تيكتاك ساعت، جانكشن مجبور شده بود در هر جا بگردد.
توضيح: عنوان « تروريست» كه نويسنده در متن به كار برده فقط به صرف رعايت در امانت ترجمه استفاده شدهاست . از نظر مترجم آنها مبارزاني هستند كه براي گرفتن حق خود ميجنگند.