خورشيد كاروان: دو روي يك سكه
بخش مهمي از اين چرايي را بايد در اسامي جستوجو كرد كه همواره چراغ نمايش «خورشيد كاروان» را روشن نگاه داشتهاند. محمود فرهنگ و حسين مسافرآستانه چهرههاي ثابتي در ساختار اداري تئاتر ايران بودهاند. محمود فرهنگ ساليان سال متولي تئاتر آييني در اداره كل هنرهاي نمايشي بوده است. او با وجود تغييرات مستمر در اداره كل هنرهاي نمايشي جايگاه خويش را حفظ ميكند و اين فرصت خوبي براي ثبات يك نمايش بوده است؛ نمايشي كه برخلاف بسياري از نمايشها، توانسته در بيشتر سالنهاي قابصحنهاي بزرگ در تهران اجرا شود.حال بايد پرسيد كه آيا «خورشيد كاروان» بدون انتساب به بدنه دولت نيز قابليت ادامه يافتن داشت؟ پاسخ از ديد نگارنده آري است و مشكل اصلي در همين نقطه رقم خورده است. شايد اگر نمايش تعلق كاملي به دولت داشت پيش از اينها چراغش خاموش ميشد. مشكل اصلي در «خورشيد كاروان» ثبات انديشهاي است كه آن را از سال 69 تا به امروز حمل كرده است. نيروهاي جواني به كار تزريق نشده است و نمايشنامه مورد مداقه قرار نگرفته است. متن به مثابه يك شاهكار مورد توجه قرار گرفته و در مسير اصلاح آن شرايط تصحيح و تفسير مهيا نشده است؛ چرا كه گروه نمايشي نيازي بدين كار نديده است. نمايش كاركرد خود را حفظ كرده و اين كاركرد براي مخاطب تعريف شده است.فرض كنيم نمايش در شكل حرفهاي تئاتر عرضه ميشد. براي مثال در ايام ربيعالاول و با گيشه فروش تئاتر شهر در سالن اصلي، به عبارتي با قيمت بليت 50 هزار توماني. آيا باز نمايش مخاطب ميداشت؟ آيا مخاطبي كه براي تماشاي آثار نمايشي هزينه ميكند با انديشه نوشتاري و اجرايي دهه شصت حاضر به پرداخت هزينه است؟ در اينجا پاسخ نگارنده منفي است. «خورشيد كاروان» نمايشي است كه نتوانسته از سير صعودي در اشكال اجرا داشته باشد. نمايشي است مثل هميشه.