شهريار در يك قالب نميگنجد
محمد سرير
شايد نتوان بهطور عام درباره استاد شهريار سخن گفت زيرا اين امر به توان ويژهاي نياز دارد. اما از آنجا كه در سالروز درگذشت او هستيم، جاي آن دارد به برخي ويژگيهاي شعري و زندگي او اشاره كنيم. در مورد شخصيت و سير زندگي شهريار، استاد بزرگ شعر معاصر و جايگاه او در ادبيات ايران مشكل بتوانيم به تفصيل سخن بگوييم زيرا هر كدام از اين وجوه در خصوص شاعري مانند شهريار قابل بررسي و بحث است. انديشه سيال اين مرد بزرگ در كنار صميميت و ژرفانديشي، احساسات هنرمندانه، قلم سحرآميز و سياليت ذهني (از لحاظ توانايي و ظرفيتهاي تكنيكهاي شعري) تنه به تمام تاريخ شعر و ادب فارسي ميزند.
استاد شهريار در بسياري از زمينههاي شعري ورود پيدا كرده است. او برخلاف شعراي ديگر كه تنها اشعار تغزلي گفتهاند در همه حوزهها وارد شده و اشعار بسيار غني سروده است. با وجود اين تنوع حوزهاي، هيچ يك از آثار شهريار را نميتوان ضعيف انگاشت و به جرات همه آنها در حد توانايي لازم بوده است. به عنوان مثال اشعاري كه اين شاعر به زبان تركي سروده هنوز هم در صدر اشعاري قرار ميگيرد كه با اين گويش سروده شدهاند.
علاوه بر آن شهريار در حوزه اشعار مذهبي نظير كاروان كربلا و امامحسين(ع) و.. با كيفيت عالي شعرهايي سروده كه در محرم، عزاداران در مراسمهاي مختلف از آنها بهره فراوان ميگيرند. اين استاد مسلم شعر فارسي در حوزههاي موسيقيايي نيز (به عنوان مثال سه تار من) شعر گفته است. همچنين بسياري از شعرهاي او در حوزه موسيقي مورد استفاده اساتيد قرار گرفته و كارهاي بسيار درخشاني از آنها به يادگار مانده است. علت اينكه اين اشعار به خوبي توانسته است با موسيقي عجين باشد به اشراف استاد شهريار به موسيقي برميگردد. او نوازنده سهتار بود و در كنار شعر، اين ساز را هم به خوبي مينواخت و به نوعي موسيقيدان محسوب ميشد. شعرهاي مختلفي از او همچنين در كتاب فارسي دوران كودكي و نوجواني منتشر شده است كه هر كدام آموزه بزرگي براي ما بود. شهريار از نظر شعري داراي نوعي جريان سيال بود و هيچ نوع فشاري براي توليد شعر در او وجود نداشت. اين موضوع در خصوص اين استاد شعر فارسي بسيار مهم است زيرا ما كمتر شاعري داريم كه به اين راحتي و رواني شعرهايي به اين ارزشمندي، ظرفيت و عيار گفته باشد. او چنان به رواني شعر ميگفت كه گويي يك محاوره معمولي و گفتارهايي كه پيش ميآمد ميتوانست مبناي يك شعر غني باشد. اين امر از ظرفيتهاي تكنيكي و توان و سياليتهاي ذهني شهريار بود كه ميتوانست در هر حوزهاي هنرمندانه و با لطافت طبع شعر بسرايد.كلام آخر اينكه، صحبت درباره استاد شهريار نيازمند آن است ما درباره اشعار و زاويههاي مختلفي كه آنها دارد صحبت كنيم و اينهمه در اين مجال كوتاه نميگنجد. روح شعر استاد شهريار در شاعران همزمان و پس از او متجلي است و بسياري از اين ظرفيتها در آثار خود از آن استفاده كردهاند. او يكي از افرادي بود كه توانست مجددا به شعر فارسي در دورهاي ظرفيتهاي جديدي داده و تواناييهايي كه در گذشته بوده است را در كار خود بياورد. اما از همه اينها مهمتر، نوع زندگي و سرگذشت شهريار بود كه با وجود محروميتها و مشكلاتي كه در حوزه علايق خود داشت تا پايان عمر به نوعي به علايق خود وفادار ماند و در اشعارش هم اين علاقه منعكس شده است. با توجه به شناختي كه از او دارم و با مطالعه آثار استاد شهريار هر روز ارادت من به او بيشتر ميشود و متوجه ميشوم آن ظرفيتها چقدر به ارتفاعات ادب فارسي متكي بوده است.