در برابر انحرافها نبايد سكوت كرد
محمدمهدي جعفري
درباره هدف امام حسين (ع) ديدگاهها و تحليلهاي گوناگوني مطرح شده است. سيدالشهدا(ع) خود در خطبهاي كه هنگام بيرون رفتن از مدينه ارايه ميكند، هدف خود از قيام را بهطوركامل و آشكار بيان ميدارد. ايشان در اين خطبه ميفرمايند: «إِنّي لمْ أخرُجْ أشِراً و لا بطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنّما خرجْتُ لِطلبِ إلاصلاحِ في أُمّةِ جدّي، أُُريدُ أنْ آمُر بالمعروفِ و أنهي عنِ المنكرِ و اسيرُ بِسيرةِ جدّي و أبي» يعني من نه به عنوان يك فرد سبكسر و نسنجيده در كار از اينجا قيام كردهام و به حركت درآمدهام و نه به عنوان كسي كه عشق حكومت دارد و ميخواهد حتما به قدرت برسد. من چيزي نميخواهم و هدف و غايتي ندارم جز اصلاح در ميان امت جدم و امربهمعروف و نهي از منكر.
تعيبر «اصلاح در ميان امت» در كلام اباعبداللهالحسين(ع) به معناي آن است كه بعد از رحلت پيامبر اسلام(ص) و در طول فاصله زماني 60 سالي كه از اين تاريخ ميگذرد، انحرافها و تحريفهايي در راهي كه آن حضرت(ص) براي بشريت ترسيم كرد، ايجاد شده و افراد تحتتاثير قدرتمندان و حاكمان ستمگر و زورگو به راههاي ديگري رفتهاند. از اين جهت امام حسين(ع) قصد دارد كه جامعه اسلام را به راه درست و حقيقي كه خدا به پيامبر اكرم (ص) نازل كرده است، بازگرداند. بنابراين هدف اصلي امام حسين (ص) اصلاح جامعه اسلامي بوده است.
البته اصلاح در هر زماني با يك روش و تاكتيك مشخصي متناسب با شرايط زماني و مكاني به اجرا در ميآيد، در زماني با سخن گفتن آرام، در شرايطي با فرياد و در مواقعي حتي با بياعتنايي و در زماني نيز با قيام مسلحانه و قهرآميز. نكته حائزاهميت اين است كه اين اصلاح بايد انجام بگيرد و شخصي كه مصلح است، بايد شرايط و اقتضائات زمان و مكان را تشخيص بدهد و ببيند كه با توجه به شرايط روز به چه وسيلهاي ميتواند اين اقدام را انجام بدهد، چه كساني در مقابل او هستند و مخاطبانش چه كساني هستند. يعني درك درست از شرايط و اوضاع و احوال، برعهده فرد مصلح است. اگر اين مصلح تشخيص درستي داد و وسيله درستي انتخاب كرد، قطعا موفق خواهد شد و به آن هدف نيز جامه عمل خواهد پوشيد. به همين دليل و با در نظر گرفتن اين موارد است كه ميبينيم امام حسين(ع) در وضعيت اوليه پيشنهاد مذاكره كرد و كوشيد با امر به معروف و نهي از منكر در مقابل ظالم ايستادگي كند و چون حاكمان ظالم وقت، راههاي اصلاح مسالمتآميز را به روي او بست، ناگزير شد كه دست به شمشير ببرد و با وسيلهاي قهرآميز دست به اصلاح بزند. اگرچه در آن روز ممكن است ما شاهد تحقق فوري سيدالشهدا (ع) و ياران وفادارشان نباشيم، اما در نهايت، حتي از چند سال بعد از واقعه بزرگ عاشورا، به تدريج اين هدف شروع به اجرا شدن كرد. تاريخ نيز شاهدي زنده و آشكار بر اين است كه امام حسين (ع) پيروز حقيقي و واقعي اين قيام بود و توانست حقيقت را به بشريت نشان بدهد.
اما با در نظر داشتن اين هدفگذاري حضرت حسين(ع) است كه ميتوانيم پيام اين واقعه را بعد از 1400 سال گذشت از آن، دريابيم. پيام اين قيام خونين در وهله اول اين است كه انسان نبايد زير بار ظلم و ستم برود. امام حسين (ع) به ما نشان داد كه انسان بايد در راه هدف پاكي كه دارد، با استقامت بايستد و پايداري ورزد و در راه آن به حركت در آيد. درس ديگري كه از قيام سيدالشهدا (ع) ميگيريم اين است كه اصل و اساس اصلاح است. بنابراين قيام عاشورا را نبايد محدود و منحصر به مسلمانان و شيعيان ائمهاطهار(ع) دانست. درس عاشورا براي همه انسانهاي تاريخ در طول روزگاران اين است كه بايد جامعه را اصلاح و نبايد در برابر انحرافها سكوت كرد. اما اين اصلاح چنان كه مطرح شد، در هر زماني و در هر موقعيتي بايد به شكل خاصي كه با وضعيت آن شرايط متناسب است، بهعمل آيد و اين نشاندهنده آگاهي و درايت مصلح است كه با توجه به اين اقتضائات، تاكتيك و روش اصلاح را برگزيند. امام حسين (ع) به اصول پايبند بود و زير بار ظلم و زور نرفت و درميان مردم به اصلاح ميپرداخت.
استاد تاريخ اسلام