شروع سال تحصيلي براي عدهاي از دانشآموزان همراه با آغاز شادي و شور و نشاط و براي برخي شروع دردسر، گرفتاري و كشمكش بين خود و پدر و مادرشان است. شايد عدم علاقه برخي به تحصيل و درس از اينجا نشات گرفته باشد كه دليل
قانعكنندهاي براي تحصيل و درس خواندن ندارند.
خانوادهها به فرزندانشان شب و روز توصيه به تحصيل و باسوادي ميكنند تا در سايه آن به درآمد و جايگاه اجتماعي مناسبتري برسند و از طرفي دانشآموزان اين استدلال كه تحصيلات منجر به جايگاه اجتماعي و اقتصادي بهتري ميشود را نميپذيرند و اولياي خود را متهم ميكنند كه از شرايط جامعه اطلاعات دقيقي ندارند.
اين چالش آنچنان جدي شده است كه موجب عدم مفاهمه و درك متقابل دانشآموزان و اوليايشان شده است و همچون كلاف سردرگمي شده كه همه را به دردسر انداخته است.
ظاهرا اوليا و دانشآموزان دريافتها و تجربههاي متفاوت و ظاهرا متناقضي در اين خصوص دارند. مشاهدات دانشآموزان از هنرپيشهها، فوتباليستها، تجار و خلاصه صاحبان درآمدهاي بالا حكايت از آن دارد كه تحصيلات و سواد به درآمد خوب منجر نميشود ولي اوليا همچنان اصرار دارند كه بهترين و مطمئنترين راه كسب درآمد و موقعيت اجتماعي بهتر، مسير تحصيل است.اين مشكل به معلمان و كادر آموزشي مدارس هم كشيده شده و استدلال اين عزيزان براي تحصيل بهتر و بيشتر دانشآموزان ناكارآمد شده است.
شايد مركز ثقل و محل نزاع اوليا و فرزندانشان مفهوم تحصيل و سواد باشد. براي نزديك شدن نظرات و ايجاد بستر تفاهم در اين موضوع پيچيده، مطالب زير را مطالعه بفرماييد.
برخلاف تصور همه، مفهوم سواد و تحصيلات مفهومي گيجكننده و پيچيده است و تعاريف متضادي از آن ارايه شده است:
(هربرت و ريچاردسون 2001، بهولا 1994) به طور كلي تعريفهاي گوناگون از سواد را ميتوان در قالب دو رويكرد بررسي كرد؛ رويكرد كلاسيك و به عبارت ديگر «مستقل از بافت» و رويكرد «ايدئولوژيكي».
سواد در رويكرد «مستقل از بافت» به معناي توانايي خواندن و نوشتن و يادگيري محفوظاتي است كه لزوما مشكلي از ما را حل نميكند و امري است بدون جهتگيري و ميتواند براي هر نوع هدفي، خوب يا بد و شخصي يا جمعي به كار رود. برنامه سوادآموزي كه مبتني بر رويكرد «مستقل از بافت» است افراد بيسواد را به سمت عملكرد بهتر در زمينههاي اقتصادي سوق ميدهد و آنها را به لحاظ علمي هميشه وابسته نگه ميدارد (استريت 1984) چنين برداشتي از سواد در بسياري از كشورها رايج است.
اما رويكرد «ايدئولوژيكي» به سواد به مجموعهاي از قابليتها اشاره ميكند كه بسيار فراتر از خواندن و نوشتن هستند و به دست آوردن سواد مستلزم كسب طيف وسيعي از مهارتها و دانشها است- در اين رويكرد سواد بدون جهتگيري نيست و متاثر از ارزشها و آرمانهاي جامعه است و بر توانايي افراد در تفكر انتقادي و توليد علم تاكيد دارد.
برنامه درسي ايالت نيوجرسي امريكا (2004)، ايالت آلبرتاي كانادا (2008)، برنامه ملي درسي كشور انگلستان (2007) و كشور سنگاپور كه براساس ارزيابي PISA (برنامه بينالمللي ارزيابي دانشآموزان) از سال 2006 تا 2015 با كيفيتترين نظام آموزشي را دارند. نسخههاي گوناگوني از برنامه درسي مبتني بر رويكرد «ايدئولوژيكي» هستند كه هرچند تفاوتهايي دارند ولي از جهات زير مشابه يكديگرند. (مقاله رويكردهاي نظري زيربناي تعريف سواد دكتر داناي طوسي و دكتر كيامنش.)
- تاكيد برآموزش سواد به صورت چند بُعدي
- تلاش براي ايجاد توانايي استفاده از فناوري اطلاعات
- آموزش سواد به صورتي متاثر از جامعه
- آموزش سواد انتقادي
- آموزش در تمام دورههاي تحصيلي به صورت منسجم و در ادامه يكديگر...
البته يونسكو هم تلاش كرده تعريف جديدي از سواد را ارايه دهد بر اساس تعريف يونسكو، شخص با سواد فردي است كه تمام سوادهاي زير را در خود دارا باشد:
1- سواد عاطفي: توانايي برقراري روابط عاطفي با خانواده، همكاران...
2- سواد ارتباطي: توانايي برقراري ارتباط و تعامل با تمامي اعضاي جامعه...
3- سواد مالي: توانايي مديريت اقتصادي درآمد.
4- سواد رسانهاي: اينكه بدانيم كدام خبر معتبر و كدام نامعتبر است...
5- سواد آموزش و پرورش: توانايي تربيت فرزندان شايسته...
6- سواد رايانه: مهارتهاي هفتگانه و...
نظام آموزشي ايران نيز براساس سند تحول رويكرد «ايدئولوژيكي» را برگزيده و در حال حركت در اين مسير است. به عنوان نمونه كتاب درسي تفكر و سواد رسانه در پايه دهم گام نخست براي آموزش يكي ديگر از سوادها به عنوان سواد رسانه محسوب ميشود.
نتيجه آنكه خانوادهها و اوليا بايد خود را با تغييرات حوزه آموزش تطبيق دهند و بدانند كه تعريفهاي قديمي از سواد و تكيههاي افراطي بر آن مشكلي را حل نميكند چراكه اين نوع تحصيلات بخش كوچكي از سواد است و حتي با داشتن مدارك عالي دانشگاهي نميتوان فردي را باسواد دانست و انتظار داشت بتواند مشكلاتش را حل كند و به جايگاه اجتماعي و اقتصادي مناسبي برسد بلكه شخصي موفقتر است كه انواع مختلفي از سواد را كه لزوما در مدارس آموزش نميدهند، ياد بگيرد و آن را مقدمهاي براي موفقيت خود قرار دهد.