«من يك معلم امريكايي هستم»؛ سوژه جلد تايم
خون بازي
گروه اجتماعي
«فوقليسانس دارم، 16 سال سابقه دارم، سهشغله هستم و پلاسماي خونم را ميدهم تا از پس مخارج برآيم. من يك معلم امريكايي هستم.» جلد آخرين شماره از نشريه تايم به تصوير يك آدم معمولي اختصاص يافته است، يك آدم معمولي كه نمونهاي است از هزاران نفر مانند خودش كه در كسوت معلمان مدارس دولتي مشغول به كار و حالا با وضعيت بد اقتصادي دست به گريبان هستند. خانم هوپ براون، معلم 52ساله تاريخ با دوبار فروش پلاسماي خونش در هفته 60 دلار پول ميگيرد و ميتواند با اين مقدار قبض برقش را پرداخت كند. هوپ براون و ديگر كساني كه تبديل به سوژه نشريه تايم شدهاند بخشي از جامعه دو، سه ميليون نفري معلمان مدارس دولتي اين كشور هستند كه در سال جاري ميلادي بارها در اعتراض به وضعيت حقوقي خود كلاسهاي درس را ترك گفتهاند و دست به تجمع و راهپيمايي زدهاند. خواستههاي اين معلمان سه چيز است: افزايش حقوق، افزايش مزايا و بودجه بيشتر براي آموزش در بخش دولتي. شكاف ميان دستمزد اين معلمان با ساير كارمندان و كارگران تحصيلكرده همرده با آنها از دهه 90 تاكنون افزايش قابلتوجهي داشته است. بنا بر گزارش تايم در سال 1994 پايه درآمدي معلمان پايه 1.8 درصد كمتر از همردههاي خود در ديگر بخشها بود و سال گذشته اين تفاوت به 18.7 درصد رسيده است. معلم تاريخ كه حالا سر از جلد سرشناسترين مجله امريكا درآورده است، ميگويد كه دو دهه پيش وقتي مدرك كارشناسيارشدش را گرفت هرگز پيشبيني چنين روزي را نميكرد. يكي ديگر از معلمان به اين نشريه گفته است: «من و فرزندم در يك آپارتمان كوچك روي يك تخت ميخوابيم، تاكنون
سهبار به خاطر كمبود بودجه تعديل شدهام.» و از قول معلم ديگر نوشته شده: «من 20 سال سابقه دارم اما نميتوانم هزينه تعمير ماشينم را بپردازم، براي سردردهاي مكررم دكتر بروم و براي آينده فرزندم پسانداز كنم.» گزارش مفصل مجله تايم نشان ميدهد كه دركنار اين شرايط سخت معيشتي، بخشي از اعتراضها و دغدغههاي اين معلمان همچنان بابت كمبود بودجه مدارس دولتي و مشكلات آموزشي در
اين كشور است.
معلمان دولتي در امريكا حالا سالهاست با مشكلاتي از همين قبيل دستوپنجه نرم ميكنند. پايين بودن ميزان درآمد، برابر نبودن سطح حقوق معلمان استخدامي آموزش و پرورش با ساير كارمندان دولت، پايين بودن بودجه مدارس و... همه مسائلي است كه سبب شده در سالهاي اخير، فرهنگيان بارها دست به تجمع بزنند. از ميان بيش از يك ميليون كارمند و معلمي كه در آموزش و پرورش ايران به صورت رسمي مشغول به كار هستند، تعداد معلمهايي كه بر سر كلاس ميرسند بنا بر تخمينها به بيش از 650 هزار نفر ميرسد. بر اين تعداد بايد عدد شناور معلمهاي حقالتدريسي آزاد را هم افزود كه در استخدام آموزش و پرورش نيستند. در سال تحصيلي گذشته يك ميليون و ۷۰۰ هزار ساعت از ساعات آموزشي مدارس كشور توسط بيش از 32 هزار معلم حقالتدريسي پشتيباني شده است كه 9 ماه از سال به آموزشوپرورش خدمات ميدهند اما بسياري از آنها نميتوانند جذب بدنه رسمي آموزش و پرورش شوند.در ميان معلمان ايراني هم افراد بسياري هستند كه ميتوانند مقابل يك خبرنگار بنشينند و بگويند كه علاوه بر حضور در كلاسهاي درس مشغول به كارهايي خارج از ديوارهاي مدرسه هستند تا بتوانند از پس هزينههاي زندگي برآيند. هفته آينده مدرسهها گشوده ميشوند و بايد ديد كه آيا در سال تحصيلي جديد هم مانند چند سال گذشته بايد در انتظار اعتراضات و تجمعهاي فرهنگيان در اعتراض به وضعيت معيشتي باشيم يا خير؛ اعتراضاتي كه البته همواره به مساله كيفيت آموزشي در كشور و بودجه مربوط به مدارس هم اختصاص داشته است.