• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4186 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۶ شهريور

ادامه از صفحه اول

افق خونين

شادكام از كنار روايت برخيزند و بي‌تعارض و تناقض، رخدادها را بپذيرند يا نپذيرند! نه؛ ماجرا عقيده است و جهاد، بر سر باورهايي كه سنّتِ پيامبر و بنيانگذار مذهب بوده و به يغماي ستم و جاهليت و دنائتي رفته كه مثل و مانندش به خيال و وهم درنگنجد. يعني اين خورشيد خود دليل خويش است و كدام خطابه گو و نوحه‌گر و عزاداري از جزء و كلّ، يا از كمّ و كيف تواريخ مي‌پرسد يا در منبع و مأخذ و زبان و زمان حديث و حادثه چون و چند مي‌كند؟ اما براي شرايع يك اصل است كه در اين روزها و شب‌ها به دل مجال شور و شكست دهند و به آب زلالِ اشك، دل را صاف كنند و به ملامت اندوه و ذكر مصيبت، توبه كنند و بار سنگين گناه را از دوش بردارند. روايات شيعه مالامال از ثواب و استحباب است در اين عرصه و كيست كه نداند چه ثواب‌ها دارد يك قطره اشك براي سيدالشهدا و خواهر و برادر و فرزندان و اصحاب و انصار مظلومش؟ كيست كه نشنيده باشد و نداند؟ اين يك رويه و يك سويه از اين ارض است كه تمامش كربلا خوانده شده و زمانش يكسره عاشوراست! اما براي ما و بسياري از شاهدان، در كنار تصوير ژرف واقعه در تاريخ، صدها استفهام و پرسش نيز پديد مي‌آيد و خاصه در سال‌ها و دهه‌هاي اخير، در شكل و محتوا، در وجود و ماهيت و در واقعيت و حقيقتي كه اين آتش را برافروخته و اين همه جان‌ها را سوخته... نمي‌توان باژگوني و دست بردن‌ها را ناديده انگاشت و گذشت. باري، پرسش نسل‌هاي پيشين و پيش از آن تنها اين بوده است و هست كه انقلاب عاشورا به ما چه نكته و حكمتي آموخته كه سرنوشت‌مان را پاك‌تر و سرنوشت‌مان را بهتر كرده باشد؟ اين پرسش‌ها با وجود آن شور و گرمي، آن جوشش و خيزش، آن رستخيز زميني، در ميان مي‌آيد و هركه هرچه خواهد بگويد و بطلبد، اما براي انسان زيسته در ايران، در اين دوران كه دين و مذهب داعيه‌دار و قافله سالار سياست و زندگي است و فرهنگ و جنگ و معيشت و معرفت و منزلت و عاقبت ما را در يد كفايت خود برآورده از پرسيدن و انديشه كردن ناگزيريم.

استادان و پيشگامان فكر ديني و خيزش مذهبي در عصر ما، جملگي بر اين نكته‌ها پاي فشرده و كوشش‌ها كردند تا سر و ساماني به شرايع و آداب و سوز و گداز محرم دهند و مفهوم و معناي فاجعه عاشورا و قيام سيدالشهدا را براي معاصران روشن كنند. پوست را بشكافند و مغز را بنمايند و در پس اين همه سوز و گداز، فلسفه و معنايي براي من و شما و تمام پيروان مذهب شيعه و طريقت اهل بيت مصطفي بيابند و بگويند. ماجراي امام حسين(ع) و حركت از مكه به نينوا، همراه خانواده و ياران يكدله و اصحاب وفادار، برادر دلاور و پرچمدار و خواهر خطيبه و پيام آور و فرزندان كوچك و بزرگ... اصغر و اكبر و زين‌العابدين و دختركان هراسان امام در خيمه‌هاي آتش گرفته و اصحابي كه با فرياد لبيك به امام در دريايي از اشقيا و ظلمه غرق مي‌شوند؛ از كران تا به كران لشكر ظلم است ولي: اين همه اسم و صفت، اين همه روايت و حكايت، اين همه تاريخ و قصه و واقعه و داستان و قال و مقال، اين همه شعر و سرود و نوحه و مرثيه... چگونه تأويل وچه‌سان تفسير مي‌شود؟ دانستن و ندانستنش چه سود و زياني دارد؟ و اگر نه، آن‌همه تلاش‌ها براي معنابخشي و خرافه‌زدايي و معرفت‌آفريني و نمادسازي از كربلا و عاشورا و اين جنگ بي‌همانند و غريب، بايد كه اثري بر زندگاني ما داشته باشد. بلكه آثاري عظيم در اخلاق و پالايش فردي، در مناسبات و تقدير جمعي، در عظمت و علوّ و بزرگي، در عرفان و معنويت و ايمان...

اما گاهي آنچه در اين سال‌ها مي‌بينيم و مي‌شنويم، حكايتي ديگر و روايتي ديگرگونه است. صداي حكيمان و صلحا و علما و خطباي بزرگ كجاست و دركدام مسجد و حسينيه و تكيه، راشد و مطهري، بازرگان و شريعتي و طالقاني و... سخن مي‌گويند؟ كجاست نغمه‌هاي اصيل و دستگاه شور و چهارگاه و دشتي؟ كو صداي موذن‌زاده و بخشو؟ اين نواهاي انكر و اين خرافه‌هاي منكر تا كجا به جعل و جهل ادامه مي‌دهند؟ گاهي صداي سياست‌بازي و هتاكي و شاخ شانه كشيدن آنقدر بلند است كه صداي علما و صلحا به گوش نمي‌رسد.

آن يكي ديد اشتري را گفت هي

از كجا مي‌آيي‌اي اقبال پي؟

گفت از حمام گرم كوي تو

گفت خود پيداست از زانوي تو؟

اين نواهاي گوشخراش و دكان‌هاي خرافه‌ها كه از گرماي كوي حسين و عباس و قاسم و علي اكبر و زهير و حبيب و... جرقه مي‌دزدند، چه نسبتي با آن حقيقت و آن فداكاري و آن ظلم‌ستيزي و آن اصلاحگري دارد؟ از مدعيات‌شان پيداست از كجا آمده‌اند و چه مي‌خواهند! سياهش عباسي و سبزش اموي است، نه حسيني و محمدي!

اگر مراقبت نكنيم و در لحظه‌اي كه تاريخ و روايت، از قيدهاي متعارف رها شدند و مورخ و قصه‌گو برآستان عقيده تعظيم كردند و عقد خدمت بستند تا شيعيان با ظلم بستيزند و اصلاح شوند و اخلاق كريمه و احياي حقايق و اصلاح معارف پيشه كنند، مذهب ما شكل و شمايلي يگانه يافت. به اجتهاد و مظلوميت و عرفان و مروت و حق‌طلبي و شهادت شهره شد. اما اينك جماعتي پيش افتاده‌اند كه گويا آخر سر شايد نسل‌هاي تازه بپرسند كه اين ميراث از بهر چه وبراي منفعت كيست؟ بوده يا نبوده؟ بيهوده است يا نيست؟

 

فيلم‌هاي سفارشي و اسكار

چه بسا به لحاظ پخش خارجي فيلم بدون تاريخ، بدون امضا از شانس بيشتري برخوردار باشد. حتي اسكار هم از يك آكادمي گسترده به لحاظ اعضا برخوردار است. ممكن است در پاره‌اي از موارد برخورد سياسي كند كه در يكي، دو مورد اين اتفاق افتاده است اما به هر حال مهم‌ترين و معتبرترين مراسم سينمايي ميان جشنواره‌هاي سينمايي در دنياست و به نظر من حداقل سياسي‌كاري را دارد. نكته مهم ديگر اينكه فيلم«فراري» هم مي‌توانست در ليست نهايي جا بگيرد اما در ليست نهايي جايي نداشت. از نظر من فيلم «تنگه ابوقريب» هم يكي از بهترين فيلم‌هاي سينمايي ايران از هر نظر بود اما شايد هيات انتخاب به دليل اينكه موضوع جنگ و دفاع مقدس مبناي اصلي داستان اين فيلم بود احتمال انتخاب اين فيلم در اسكار را كم مي‌ديد ولي اين عدم انتخاب چيزي از شايستگي‌هاي اين فيلم كم نمي‌كند. «سهيلا شماره 17» فيلم ساده صميمي با موضوع غافلگير‌كننده بود اما شانس فيلم‌هاي ديگر براي حضور در انتخاب نهايي را ندارد. من هم اگر در هيات بودم گزينه نهايي‌ام «بدون تاريخ، بدون امضا» بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون