مردم و استيضاح ترامپ
مهدي ذاكريان
در ايالات متحده امريكا عدم رعايت ضوابط قانوني و مقررات مربوط به كارزارهاي انتخاباتي ميتواند دردسرساز و مشكلآفرين براي نامزدهاي انتخاباتي باشد. به همين دليل نامزدها در اين زمينه تلاش ميكنند دقت لازم را به كار بگيرند و هم رسانه در نوع عمل نامزدهاي انتخاباتي دقت فراواني را به خرج ميدهند كه از اين طريق بتوانند خبر و اطلاعرساني حرفهاي خود را داشته باشند. اوج اين موضوع به دوران نيكسون بازميگردد و در نهايت هم به واترگيت ختم ميشود. در اين دوره نيز ترامپ از آنجايي كه برخي رسانههاي امريكايي را بهشدت مورد حمله قرار داد، بنابراين اصحاب رسانه در ايالات متحده نگران آزادي بيان، مطبوعات و قدرت عمل رسانهها در جامعه امريكا بودند. از همين رو كارزار انتخاباتي ترامپ از آغاز و نوع همكاري كه در دفتر انتخاباتي با روسها شكل گرفت و نوع فعاليتهاي وكلاي آن بر روابط خصوصي كه ميتوانست براي افكار عمومي اهميت داشته باشد، زير ذرهبين رسانهها قرار گرفت. در حال حاضر نيز بحث حقالسكوت و شهادت وكيل ترامپ و بررسي پرونده اين موضوع با جديت در امريكا مطرح است. به همين دليل نظرسنجي كه به تازگي منتشر شده است، نشاندهنده تاثير رسانهها در پيگيري اين موضوع است و هرچه افكار عمومي امريكا نسبت به موضوع حساسيت بيشتر نشان دهند و درخواست استيضاح داشته باشند، ميتواند فشار را بر مجلس نمايندگان و سناي امريكا براي استيضاح افزايش دهد. نبايد فراموش كرد احتمال به نتيجه رسيدن استيضاح بسيار اندك است اما احتمال اينكه شرايط به سمت برگزاري استيضاح سوق پيدا كند فراوان است. زيرا افكار عمومي امريكا به اين نتيجه رسيده كه لازم است استيضاح صورت گيرد. اما در تحليل كارشناسي مهم نفس برگزاري استيضاح نيست بلكه مهم نتيجه آن است.
اينكه استيضاح صورت گيرد، امروز افكار عمومي امريكا نيز آن را تاييد ميكند، اما اينكه استيضاح منجر به عدم راياعتماد به ترامپ شود جاي ترديد دارد.زيرا رييسجمهور امريكا، تنها رييسجمهور جمهوريخواه است كه پس از انتخابات محبوبترين رييسجمهور در ميان حزب محسوب ميشد زيرا نزديك به 90درصد جمهوريخواهان از او حمايت ميكنند. از همين رو مهم اين است كه افكار عمومي جمهوريخواهان امريكايي نيز ترامپ را زير سوال ببرند كه اكنون چنين وضعيتي وجود ندارد. نكته ديگر اينكه در حال حاضر كنگره امريكا در اختيار جمهوريخواهان قرار دارد و طبق فرمول استيضاح ابتدا بايد اكثريت مجلس نمايندگان به آن راي دهند، ولي در مجلس سنا بايد دوسوم سناتورها به بركناري رييسجمهور راي دهند و در شرايط كنوني اينكه سنا چنين رايي را بدهد بعيد به نظر ميرسد. به همين دليل ميتوان گفت كه جايگاه ترامپ آسيب ميبيند اما متزلزل نميشود و پابرجا باقي ميماند، اگر بخواهيم براي بركناري ترامپ اميدوار باشيم بايد منتظر بود و ديد كه محبوبيت او در ميان جمهوريخواهان نيز كاهش پيدا ميكند يا خير. البته بايد عنوان كرد كه هرچند محبوبيت ترامپ در ميان جمهوريخواهان نيز روندي نزولي دارد، اما ادامه اين روند بستگي به شرايط داخلي امريكا و شرايط بينالمللي دارد. واكنش ترامپ به مردم اينگونه است كه به آنها عنوان ميكند، به شغل، جيب و اقتصاد كشور نگاه كنيد و به نظر ميرسد مجموعه شرايط بينالمللي و داخلي امريكا به نفع ترامپ پيش ميرود، ترامپ توانسته امتيازهاي اقتصادي خوبي را براي امريكا به دست آورد. او توانسته به پيشرفتهايي در اصلاح نفتا به دست بياورد، از توافق ترانس پسفيك خارج شده و توافق آب و هوايي پاريس را نيز ناديده گرفت و طبق وعده نيز از برجام خارج شد. به شكل كوتاهمدت تمامي اين موارد براي ايالاتمتحده سودآور است، زيرا برقراري تعرفه ميتواند درآمد امريكا را افزايش دهد. اما اين سودآوري زودگذر است و بهنظر ميرسد كه رسانهها امريكا نتوانستند براي مردم اين شفافسازي را انجام دهند كه چنين سياستهايي در دراز مدت هزينههايي را به جامعه امريكا وارد ميكند و در آينده فقر بيكاري و شكاف اقتصادي را براي امريكا در پي خواهد داشت. اقدامات ترامپ تصميمهاي پوپوليستي و كارشناسي شده نيست. دود خروج از پيمان آبوهوايي در نهايت به چشم امريكا خواهد رفت و وضع تعرفه موجب ميشود صادرات كالاهاي امريكايي با مشكل روبهرو شود و به طور مثال خودروسازان امريكايي در رقابت با خودروسازان كرهاي، چيني و اروپايي با مشكل مواجه ميشوند، هرچند به صورت مقطعي اين سياستها مفيد بهنظر ميرسد، اما مشكلات دامن امريكا را خواهد گرفت. افكار عمومي امريكا امروز متوجه اين موضوع نيست، بنابراين تمركز رسانههاي امريكايي بيشتر روي تخلفات حقوقي است تا از اين طريق بتوانند افكار عمومي را براي آمادهسازي فضاي استيضاح مجاب كنند. اما در حال حاضر اميد به نتيجه استيضاح وجود ندارد. اما اگر رخدادهايي اتفاق بيفتد ميتواند شرايط را تغيير دهد. به مانند مساله نفت، اگر بخواهند صادرات نفت ايران را با مشكل مواجه كنند بازارهاي مالي با آسيب مواجه ميشود، حتي موضوع وكيل ترامپ نيز ميتواند روي معاملات و بورس نيز تاثيرگذار باشد. ولي بايد توجه كرد كه تصميمگيريهاي ترامپ بيش از اينكه كارشناسي و اقتصادي باشد، بيشتر سياسي است. به همين خاطر ممكن است شرايط به سمتي سوق پيدا كند كه مردم نيز به اين نتيجه برسند كه تصميمها عموما سياسي بوده است. زيرا گرفتن پول از عربستان اقتصاد امريكا را نخواهد ساخت و با تعرفه نميتوان توليد كارخانهها را سودمند كرد. بنابراين شايد رفته رفته اين مساله و سياستها براي مردم امريكا نيز روشن شود.در نكته آخر بايد عنوان كرد يكي از معيارهاي مهم ارزيابي دولتها در جوامع آزاد نظرسنجيها هستند، بنابراين نظرسنجيها هم بيانگر خواست عمومي مردم هستند و هم تاثيرگذار بر تصميم مديران است، از همين رو ميزان اعتبارسنجي اين نظرسنجيها و اهميت آنها را بايد بالاي پنجاه درصد دانست.