اگر از خوانندگان ثابت روزنامه باشيد ميدانيد كه از ماههاي پاياني سال گذشته بهصورت دنبالهدار، خاطرات آيتالله هاشمي را در اين ستون چاپ كردهايم و چاپ و انتشار قسمتهاي بعدياش ادامه دارد. آيتالله هاشميرفسنجاني در اين شماره از تاثير اقدامات مسلحانه گروههاي مبارز و نظر امام درباره اين گروههاي نظامي صحبت كرده كه در زير ميخوانيم.
آيا اصولا امام در رابطه با حركت مسلحانه با اصل حركت مخالف بوده يا اينكه از نظر ايدئولوژي مخالف بودند؟
اينجا دو نكته هست كه بازگوكننده اين است كه ايشان نميشود گفت با اصل مبارزه مسلحانه مخالف بودند يكي با آن نطقي كه در سال 57 در نجف ميگويند ما امروز وظيفه داريم مبارزه كنيم با رژيم، وظيفه قلمي، وظيفه قدمي و هر وقت هم توانستيم وظيفه مسلحانه و اگر امكاناتي شد من اولين فردي خواهم بود كه اسلحه به دوش ميگيرم، اين را آنجا گفتند و عصر روز 21 بهمن 57 هم گفتند كه بعد از آنكه بختيار حكومت نظامي اعلام كرد ايشان در اعلاميهشان گفتند كه من تاكنون دستور جهاد ندادهام ولي اگر خواسته باشند اينها سرجايشان ننشينند و باز هم كشتار را ادامه دهند ناچار ميشوم تصميم ديگري بگيرم.
اينجا ديگر يك مرحله جديدي است، جنگ شد واقعا...
امام اين را در نجف در اين جملهاي كه اگر امكانات فراهم بشود من...
درست است آنكه ميفرمايند ايشان، مسلحانه معنايش آن نيست كه به آن شكل اسلحه به دست بگيرند، مثل اين كاري كه كرديم يعني بيست و دو بهمن بالاخره با اسلحه پادگانها را يك مقدار اسلحه به كار رفت در اين حد معقولش. ايشان قاعدتا مخالفت نميكند اين طور مراحل، به هر حال چه نتيجهاي ميتوانيم بگيريم در رابطه با اين؟
به نظر ميرسد كه آن شكل مبارزه، مبارزه مردمي را در آن حد محدود وقتي كه رژيم را خشن ميكند و بهانه دست ميدهد كه جلوي مبارزات سياسي را بگيرد، ايشان اين را تاييد هيچوقت نكردند. حالا من مخالفت را نميتوانم نسبت به ايشان بدهم. ما تاييد كرديم ايشان هم ما را منع نكردند هيچوقت. هيچوقت ما را صريحا، ايشان هم ميدانستند كه ما تاييد ميكنيم ما را منع نكردند و خودشان تاييد نكردند.
مورد ديگر در رابطه با آن حركت هيات موتلفه البته اين مربوط ميشود به خود هيات موتلفه بايد از آنها پرسيد ولي اصولا نقش روحانيت در جريان هيات موتلفه چه بود و هيات موتلفه اساسش از چه تاريخي بوده؟
خب، آنكه مبارزات مسلحانه نيست.
چرا ديگر هيات موتلفه مبارزات مسلحانه بوده اولين حركتش از سال 40 از آن منشأ گرفته تا حدي.
هياتهاي موتلفه را از خودشان بپرسيد، مثل آقاي عسگراولادي آقاياني كه هستند بهتر ميگويند.
نقش روحانيت چه بود؟
بله بود. روحانيت يك گروهي بود كه واسطه بودند بين امام و هيات؛ آقاي بهشتي آقاي انواري، آقاي مولايي، آقاي مطهري و يك نفر ديگر. اين پنج نفر بودند كه گروهي روحاني بودند و حجت اين گروه هيات موتلفه، اينها بودند. اينها رابط بودند و اينها مسائلشان را از اينها ميپرسيدند. كلاس داشتند، درس ميگفتند، خط سياسي ميدادند، تظاهرات و كارهايشان را اينها ميگفتند. حتي در آن ترور هم يكي از اين آقايان كه اسم بردم بالاخره با ايشان مطرح كرده بودند حالا جزيياتش را مطرح كنند يا نه؟
نميشود اسمش را بياوريد؟
خب، آقاي انواري بود ديگر، كه آن داستان ايشان. مطلب روشن است ديگر. يعني ميگويم اين طور بود كه آنها اصل رهبرشان كه امام بود و واسطهشان هم كه اين آقايان بودند كارهاي تبليغيشان هم همهاش با روحانيون بود، مساجد و همين برنامهها اصلا با روحانيون بود و ريشهاش هم كه ميدانيد چند هيات بودند. هياتهاي مذهبي كه آمدند ائتلاف كردند و از بين اينها هيات مركزي درست شد. كادر مركزي ده نفري و بعد همين طور سلسله مراتب ميرفت پايين تا به حوزهها. هيات موتلفه دوم هم اينها كه ضربه خوردند دوباره تجديد حيات كردند. اين دفعه آقاي باهنر اينها، تجديد حيات كردند. آقاي باهنر اداره ميكرد موتلفه دوم را كه آن هم باز سركوب شد.
نقش روحانيت در حركت مسلحانه تا چه حدي بود؟
شما ميتوانيد، پرونده آقاي باهنر را بگيريد؛ آقاي باهنر همان بعد از اينها بازداشت ميشود. سه ماه هم محكوم شد. آنها گروه را تجديد كردند، درجه دومها را جمع كردند. همان شكل گذشته، منتها رژيم حضور داشت و زود اينها را كشف كرد. آقاي ناطق نوري هم فكر ميكنم در همان رابطه دستگير شد آن موقع، منتها او در آن مركزشان نبود.
نقش روحانيت در حركتهاي مسلحانه به چه صورت بود؛ فقط به صورت حمايت تبليغاتي بود يا اينكه در اصل حركت هم وارد ميشدند و شما يادم هست در جريان اعدام انقلابي منصور دستگير شديد و سخت هم شكنجه ديديد، تا چه حد آنجا نقش داشتيد شما؟
ببينيد در همه اين حركتهاي مذهبي پاي روحاني هم بود. چون در قضيه منصور كه آقاي انواري حداقل اينكه به عنوان يكي از دستاندركاران محكوم شد، بنده هم متهم بودم كه من تا به حال نقش خودم را نگفتم و حالا هم بنايي ندارم بگويم.