از جهانگيري بگير
مهدي استاد احمد
شعر طنز
ميشود حل مساله از اين ستون تا آن ستون/ پس بيا از اين ستونِ شعر تاثيري بگير
خستهاي ميدانم اما ظاهرت را حفظ كن / با تني فرسوده فيگور اساطيري بگير
جيب خالي را پز عالي ضمانت ميكند / هرچه هم هستي گرسنه حالت سيري بگير
«با دلي خونين لبي خندان بياور همجو جام» / حالتي ريلكس و خندهبرلب و فيري بگير
+++
الغرض رفتم به صرافي طلب كردم دلار/ بيادب با لودگي گفت از جهانگيري بگير