تفكر ناگهاني
محمد زينالياُناري
ما به صورت ناگهاني به دنياي مدرن پرتاب شدهايم. نه اينكه اين اتفاق در يك آن يا چند لحظه رخ داده باشد، بلكه نفس اين اتفاق ناگهاني بوده است. هزار سال هم اگر طول بكشد، امري كه ناگهاني است، ناگهاني است. امروز به كارهاي اداري خودم و خيلي از كساني كه در پانزده سال زندگي «حرفهاي!ام» با آنها زيستهام فكر ميكردم. ديدم هر روزِ ما روزي ناگهاني است و درنگي درباره كارهايمان نداريم. ما به اغلب مسائل، به صورت آني و فوري نگاه ميكنيم، چرا طلاق اتفاق افتاد؟ زود مساله را جمعوجور ميكنيم تا نگذاريم آمارش بيشتر شود. آن وقت اخباري منتشر ميشود و ميشنويم كه اين پديده ركورد شكسته است، چرا؟ چون آني فكر ميكنيم و آني پاسخ ميگيريم. متولد لحظههاي ناگهاني، تربيتشده تنبيههاي ناگهاني و خلقكننده تصميمهاي ناگهانيايم. شهرهاي ما، خانوادههاي ما، دوستيهاي ما، مولود لحظههاي بيدرنگ، نگرانيهاي دلهرهانگيز و پيشامدهاي ناگهانياند. آمار بالاي ورشكستهها چه ميگويد؟ آيا از ناگهاني بودن قراردادها و ناگهاني بودن ارتباطهاي تجاري دم نميزنند؟«نيكلاس كار» در كتاب اينترنت با مغز ما چه ميكند، سه دوره تكامل شناختي را برميشمرد، پيش از نقشه و ساعت، دوره نقشه و ساعت و سومين، دوره پيدايش كتاب. در اين سه دوره، ذهن ما از تفكر لخت به درك هندسي-رياضيوارِ مكان و زمان رسيده و سپس شروع كرده است به استدلالي فهميدن لحظههاي زندگي. در زمانهاي كه كتاب عموميت مييابد، ميتوان گفت كه عقل سليم جامعه به صورت استدلالي، دور از لختي و فراتر از هندسه و رياضي است. اما كارهاي ما، هنوز ناگهاني است؛ يعني هنوز هندسه و رياضي را نتوانستهايم وارد شناختمان از معاملات، امور اجرايي و مسائل استراتژيك كرده، به شناخت بلندمدت برسيم. مساله باقي است.