گروه بمراني در سالهاي اخير از منظر جذب مخاطب پيشرفت چشمگيري داشته كه به نظر ميرسد بيتاثير از انتشار آلبوم «گذشتن و رفتن پيوسته» آنها نيست؛ آلبومي كه بسيار سر و صدا كرد و قطعهاي با همين عنوان كه به قطعه هيت (پرطرفدار) آنها تبديل شد. اين استقبال مخاطبان از گروه «بمراني» تا آنجا پيش رفته كه در 6 ماه گذشته آنها 3 سئانس در برج ميلاد اجرا كردند. با اين تفاسير حالا ديگر «بمراني» نيازي به حمايت جشنواره ندارد و اين حضور آنهاست كه به جدول اجراها اعتبار ميبخشد. اما در جشنوارهاي كه نه از نظر مالي دستاوردي براي گروهها دارد و نه اعتباري بر كارنامه هنري آنها ميافزايد، به نظر ميرسد حضور «بمراني» به پاسداشت حضورشان در دو دوره گذشته است. ضمن آنكه اجراهاي زنده اين گروه همواره با پرفورمنس خوبي همراه بوده كه ميتوانسته مخاطبان را به هيجان آورد اما در كنسرت آنها در جشنواره از اين امتياز خبري نيست. حالا «بمراني» مجبور است در سالني اجرا داشته باشد كه پيشتر آن را نديده است...
چه تغييري در جشنواره امسال به نسبت سالهاي قبل ميبينيد؟
تغيير عمده و مهمش اين است كه تا به حال در سالن وزنهبرداري اجرا نكرده بوديم كه قرار است برويم اجرا كنيم، ببينيم چه ميشود. اين براي من خيلي لذتبخش خواهد بود كه روي استيجي كه قبلا يك نفر وزنه زده، بخوانم. (ميخندد)
تا به حال آن سالن را ديدهايد؟
نه؛ خودم نرفتم. ولي عكسهاي سالن را ديدهام و ميدانم خيلي هم دور است. اما فارغ از شوخي جشنواره امسال هم مثل سال پيش است و تنها تغييري كه داشته اين است كه امسال بُرد رسانهاي جشنواره به نسبت سال قبل بسيار كمرنگتر بود. امسال هيچ كنفرانس خبري برگزار نشد. در صورتي كه براي گروههاي تلفيقي اين كنفرانسهاي خبري نقطه مثبتي بود تا خودشان را به جامعه معرفي كنند.
پس اطلاعرسانياي كه براي كنسرتتان در جشنواره شده از چه طريقي بوده است؟
من در اين مدت چيزي نديدهام. از طرف ستاد جشنواره هم ميگويند خودتان تيزر اجرايتان را در صفحات مجازي شخصيتان منتشر كنيد. چنان كه گفتم اطلاعرساني جشنواره نسبت به سال پيش كمتر شده اما همين كه گروههاي تلفيقي حضور دارند، خوب است. اما مساله عمدهاي كه جشنواره فجر دارد اين است كه ميخواهد هزينههاي فستيوالش را از طريق فروش بليت تامين كند. من در هيچ جاي دنيا نديدهام كه پول يك فستيوال را با فروش بليت در بياورند. در صورتي كه فستيوال بايد عاشقان موسيقي را براي ديدن اجراها به سمت خود بكشاند. مردم هم بيايند يك هفته زمانشان را براي شنيدن موسيقي خوب بگذارند. اما اين قيمتي كه براي بليتهاي جشنواره تعريف شده به ميزان همان كنسرتهاي مستقل خودمان است و همان قشر افرادي كه به كنسرت ما ميآمدند، ميتوانند بيايند و اجراها را ببينند. اساسا نميدانم چرا بايد در جشنوارهاي كه از طرف دولت برگزار ميشود اينقدر قيمت بليتها گران باشد؟ اگر قيمت بليتها مثل ديگر فستيوالهاي جهان ارزان بود، مردم به تماشاي كنسرتهاي متفاوتي مينشستند و فقط يك آرتيست مورد علاقهشان را دنبال نميكردند. بنابراين حضور در فستيوال فرقي براي گروه نميكند چون همان طرفداران گروه كه اجراهاي ديگر را ميديدند براي تماشاي كنسرت جشنواره ميآيند در صورتي كه در جشنواره فيلم فجر چون قيمت بليتها ارزان است مردم ميتوانند 7-6 تا فيلم ببينند. اگر مديران جشنواره موسيقي به فكر درآمدزايي نباشند، كل اقشار جامعه ميتوانند كنسرت ببينند. اما وقتي برگزاري جشنواره شبيه كارِ كارمندي ميشود ديگر اين چيزها براي كسي مهم نيست.
شما كه ميدانستيد قيمت بليتها اينطور است و در سال هم كنسرتهاي مستقل خودتان را برگزار ميكنيد ديگر چه سودي برايتان داشت كه در جشنواره حضور داشته باشيد؟
براي ما همان اطلاعرساني جشنواره و پوشش خبري بسيار مهم بود.
از منظر مالي چطور؟
از نظر مالي حضور در جشنواره فجر براي ما سودي ندارد وكنسرتهاي شخصيمان درآمد بيشتري دارد اما مزيتي كه جشنواره دارد اين است كه با خودت ميگويي قشر جديدي از مردم براي تماشاي اجراهاي جشنواره ميآيند و چون به نسبت كنسرتهاي شخصي پوشش خبري بيشتري دارد براي من مهم است. خيلي از فستيوالهاي ديگر دنيا براي آرتيستها و گروههاي شركتكننده اعتبار هنري در پي دارد اما در فستيوال فجر امسال تبليغات بسيار ضعيف بود؛ نه كنفرانس خبري در كار بود و نه هيچ چيز ديگر. در ثاني كه عين كنسرتهاي شخصي خودمان مجبور بوديم تبليغ هم كنيم.
قراردادتان با ستاد جشنواره چطور است؟ من شنيدهام قرار است 50 درصد از بليتفروشي را دريافت كنيد...
من در جريان نيستم و اين چيزي است كه به تهيهكننده ما مربوط ميشود ولي فكر ميكنم ما يك رقم قرارداد فيكس (عدد) با جشنواره داريم.
شما سومين سال است كه با گروه «بمراني» در جشنواره موسيقي شركت ميكنيد. فكر نميكنيد با تداوم حضورتان در جشنواره داريد جاي هنرمندان ديگر را ميگيريد؟
اگر اين طور باشد ما شركت نميكنيم. مگر فقط تعداد محدودي اجرا ميتواند در جشنواره باشد؟ اين پيشنهادي است كه به ما ميشود و ما هم آن را ميپذيريم.
درست است كه شما از ستاد جشنواره براي اجراي كنسرت پيشنهاد ميگيريد اما اگر قبول نكنيد آنها از يك گروه ديگر درخواست ميكنند...
اين مشكل جشنواره است نه من. اين جشنواره از من درخواست ميكند كه اجرا كنم آن وقت من بگويم چون شما درك اين را نداريد كه هنرمندان گمنامتر را بياوريد، من در جشنواره شركت نميكنم تا شما مجبور شويد آدمهاي گمنامتر را بياوريد؟
دقيقا منظورم همين بود.
اين كاري است كه ستاد برنامهريزي و مديران جشنواره بايد انجام دهند و در حيطه وظايف من نيست. امكان دارد من قبول نكنم در جشنواره اجرا داشته باشم و موجب دلخوري شود كه فلاني دعوتش را پس زده است. اين حاشيههاي بعدي را ميسازد، حالا بيا و ثابت كن دليل اينكه در جشنواره شركت نكردهاي اين است كه ميخواستي گروههاي جوان فرصت ارايه كارشان را داشته باشند. فكر ميكني چند درصد باورشان ميشود؟
فكر ميكنيد اجراي شما در جشنواره به همان اندازه كه اجراهاي مستقلتان شور و هيجان دارد، پر هيجان خواهد بود؟
ما روي صحنه كه ميرويم به اين چيزها فكر نميكنيم. اينكه اينجا ايران است يا آلمان يا استيج جشنواره فجر است يا يك فستيوال ديگر، براي ما مهم نيست. همان هستيم كه هميشه هستيم.
از نظر طراحي صحنه و استيج چطور؟
وقتي يك گروه ديگر بعد از ما اجرا دارند چطور ميشود طراحي صحنه داشت؟
خب شما اين فاكتور را در كنسرتهاي شخصيتان داريد...
از اين نظر كار خاصي نميتوان انجام داد ولي در مجموع حس و حال ما روي صحنه همان خواهد بود.
قرار است چه قطعاتي را اجرا كنيد؟
- فكر نميكنم به نسبت كنسرت قبليمان قطعه جديدي اجرا كنيم. چون كنسرت جشنواره به كنسرتهاي قبلي ما نزديك است برگ ويژهاي براي رو كردن نداريم.
از قطعات قديميتر چطور؟ چيزي را اجرا ميكنيد؟
در كنسرت 10 سالگي بمراني همه قطعاتمان را اجرا كرديم ولي قطعه «بندر تهران» را خيلي وقت است اجرا نكردهايم در جشنواره روي صحنه ميبريم.
ماكان اشگواري هم در اين اجرا همراهتان است؟
نه. هميشه هم فقط قطعه «باد اتوبان» را با ما همراهي ميكرد كه در اين كنسرت اجرا نميكنيم.
شما در 6 ماه گذشته 3 سئانس كنسرت در برج ميلاد داشتيد و الان هم يك سئانس كنسرت در سالن ايرانيان داريد كه از سالن برج ميلاد هم بزرگتر است. با اين روندي كه پيش گرفتيد به نظر ميرسد داريد خودتان را خرج ميكنيد؟
از نظر مخاطب يا از نظر موسيقي؟
هر دو. مثلا شما در كنسرت آخر (كنسرت 10سالگي بمراني) خيلي سخت بليتفروشي كرديد چون به نظر من «شيلر» و «اولافور آرنالدز» به ايران آمدند، زلزله شد و باقي اتفاقات ديگر رخ داد اما با اين حال بليتهاي دو سئانس كنسرت تابستانتان را خيلي راحتتر به نسبت اجراي آخر فروختيد...
من دليل خودم را براي اين مساله دارم. سايت بليتفروشي كه باز شد هر لحظه چك ميكرديم و جالب است كه در 3 روز اول نصف سالن پر شد. اما پس از زلزله و ماجراهاي بعد از آن، قابل پيشبيني بود كه اين طور شود. از روزي كه زلزله آمد تا 7 روز بعد ما فقط 4 عدد بليت فروختيم. آن روزها كنجكاو شدم ببينم وضعيت اجراهاي ديگر هم همينطور است؟ ديدم حتي رضا يزداني و رضا صادقي هم كه پاپاستار هستند، نفروختهاند و بليتهايشان را در سايتهاي تخفيف گذاشتهاند. از آن طرف هم كنسرت شيلر در تهران تا حدودي معادلات ما را به هم ريخت. اما ما اگر اجرا نداشته باشيم، بايد چه كار كنيم؟ چهار ماه وقت داريم زندگيمان را با موسيقي بگردانيم وگرنه بقيه ماههاي سال محرم و صفر، فاطميه، ماه رمضان و... است كه كار ما را كمرونق ميكند. بنابراين وقتي فقط 4 ماه در يك سال وقت برگزاري كنسرت داريد، معلوم است كه ترافيك كنسرت ميشود. مگر مردم چقدر پول بليت كنسرت ميدهند؟ به نظر من اين ماجرا اين طور نيست كه خودمان را خرج كنيم.
ولي به هر حال ظرفيت مخاطب شما مشخص است. مخاطبي كه كنسرت شما را ميبيند و بار دوم هم باز ميبيند و با اجرايي تكراري روبهرو ميشود قبول كنيد كه خسته ميشود...
پس شما اين حق را به گروهها ميدهيد كه فقط فصلي يك اجرا داشته باشند.
مكان مناسب براي اجراي شما در برج آزادي است نه برج ميلاد!
در برج آزادي گنجايش مخاطب كمتري وجود دارد و درآمد كمي هم حاصل ميشود. شما مثلا بايد كارمند بانك باشيد تا روزها اسكناس بشماريد و بعد از ظهرها هم يك كنسرتي در برج آزادي برگزار كنيد. روزي كه «بمراني» شروع به كار كرد مخاطب محدودي داشت و به مرور بر تعداد آنها اضافه شد. من فكر ميكنم ما حتي اگر فصلي يك يا دو اجرا در برج ميلاد داشته باشيم در مقابل گروههاي پاپ اصلا عددي به حساب نميآيد. تازه وقتي چنين اتفاقي بيفتد گروه در كار جذب مخاطب خيلي موفقتر عمل خواهد كرد و در نهايت با وجود تكنولوژيهاي جديد ارتباط موسيقايي شما توسط گوشهاي بيشتري شنيده ميشود. اصلا يكي از مهمترين دلايل پر شدن سالنها همين ابزارهاي اطلاعرساني اجتماعي جديد هستند. اگر كنسرت فجر را نداشتيم و همهچيز دست خودمان بود الان اجرا نميرفتيم و فصل بهار در برج آزادي كنسرت برگزار ميكرديم. ميل شخصي من اين سالن نيست ولي وقتي تعيين شده چاره ديگري وجود ندارد. بعضا ميبينم مخاطب ميگويد چرا 140 هزار تومان براي بهاي بليت تعيين شده درحالي كه اين مسائل اصلا دست ما نيست. البته راجع به سالن مجموعه آزادي هم بايد به اين نكته اشاره كنم كه اين سالن به نظرم يكي از بهترين سالنهاي موجود در كشور است ولي متاسفانه اينجا در ارتباط با محل اجرا يك فرهنگ خاص وجود دارد. اينطور كه اگر شما 20 سئانس در آزادي اجرا كنيد به چشم نميآيد ولي كافي است يك سئانس در برج ميلاد اجرا كنيد و افراد فاميل و نزديكان خودتان را روي صندليها بنشانيد.
بله به اين دليل كه سالن برج ميلاد پيشينه دارد و معمولا به اجراهاي گروههاي پاپ اختصاص پيدا ميكند.
بله. به هرحال من از يك چيز خيلي راضي هستم، اينكه بعد از برگزاري كنسرت 10 سالگي حتي يك نظر منفي وجود نداشت و مخاطبان با رضايت خيلي زياد سالن را ترك كردند. قبل از اين بچهها ميگفتند 20 قطعه در فهرست اجراها مخاطب را خسته ميكند ولي به نظرم اين به چيدمان قطعات هم بستگي دارد. ميدانيد يك وقت گروه ميآيد براي لحظه لحظه اجرا و جلب مخاطب طرح و نقشه ميريزد، پويايي به دنبال دارد. همه اينها به روند كاري يك گروه وابسته است.
با وضع موجود آيا سال بعد هم در جشنواره شركت خواهيد كرد؟
نميدانم.
يعني نسبت به امسال بيشتر فكر ميكنيد و بعد تصميم ميگيريد؟
بله به نظرم اينطور باشد.
ولي تصميم جمعي خواهد بود.
دقيقا چون خيلي از نظر تبليغات هم براي ما مثل يك جشنواره عمل نكرد. سال گذشته حداقل نشست رسانهاي برگزار ميشد و به هرحال بين ما و رسانهها گفتوگو شكل ميگرفت ولي با وضعيت موجود احساس ميكنم فقط نفس برگزاري جشنواره اهميت دارد تا بگويند فلان جشنواره را برگزار كرديم. فقط هم به جشنواره موسيقي فجر برنميگردد و خيلي جاها به همين شكل شده است. طرف فقط به اين فكر ميكند كه مثل كارمند كار كند و بعد همهچيز تمام شود. به اين ترتيب ديگر از خلاقيت و نوآوري خبري نيست. ظاهرا شخصي كه شغلش برگزاري جشنواره است هم از كاري كه ميكند لذت نميبرد.
اصلا اينطور به نظر ميرسد كه جشنواره به هنرمندان اعتبار نميدهد، برعكس اين هنرمندان هستند كه به جشنواره اعتبار ميدهند.
موافقم و من هم فكر ميكنم جريان كمي به اين سمت حركت كرده است. البته ما كه جايگاه خاصي نداريم ولي به نظرم جشنواره به جاي آنكه انرژياش را صرف تبليغات صحيح كند، بيشتر چشم به حضور طرفداران گروهها دوخته است.
برنامههاي سال آينده گروه چيست؟
در حال حاضر مشغول ساختن موسيقي فيلم آقاي تبريزي هستيم و آلبوم موسيقي اين فيلم همزمان با اكران منتشر ميشود. خيلي خوشحالم اين فرهنگ درحال جا افتادن است كه بعد اكران يك فيلم، آلبوم موسيقي همان هم در اختيار علاقهمندان قرار ميگيرد. جذاب است همراه هر چيزي كه مد ميشود اين اتفاقهاي خوب هم مد شود. شما در كشورهاي ديگر ميبينيد حتي اگر فيلم موسيقي انتخابي دارد بعدا سيدي همان آهنگهاي انتخابي مثل فيلمهاي تارانتينو منتشر ميشود. برنامه ديگر هم آلبوم جديد گروه است كه به نظرم پاييز سال آينده ميآيد.
اسم يا قطعهاي از آلبوم جديد مشخص شده است؟
در حال حاضر 5 يا 6 قطعه مشخص شده ولي تا لحظه آخر هيچ چيز قطعي نيست. چيزي كه در كليت مشخص به نظر ميرسد، حاكم شدن يك غم در آلبوم جديد است. چون تقريبا اعضاي گروه هم پيشنهادهاي غمگين ميآورند و معلوم نيست براي ما چه اتفاقي افتاده است. نميدانم چرا فضاي آهنگها اينطور شده ولي به نظرم تاحدي هم به فضاي كار ارتباط دارد چون به سمت سبكDark cabaret گرايش دارد. اينطور كه من ميبينم خيلي آلبوم غمگيني است. روزگار خيلي غمگين شده و ما هم متاثر از فضاي جامعه هستيم.
تغيير مهم و عمده جشنواره امسال اين است كه تا به حال در سالن وزنهبرداري اجرا نكرده بوديم. اين براي من خيلي لذتبخش خواهد بود كه روي استيجي كه قبلا يك نفر وزنه زده، بخوانم.
از نظر مالي حضور در جشنواره فجر براي ما سودي ندارد اما مزيتي كه دارد اين است كه قشر جديدي از مردم براي تماشاي اجراهاي جشنواره ميآيند و چون به نسبت كنسرتهاي شخصي پوشش خبري بيشتري دارد براي من مهم است.
من در هيچ جاي دنيا نديدهام كه پول يك فستيوال را با فروش بليت در بياورند. در صورتي كه فستيوال بايد عاشقان موسيقي را براي ديدن اجراها به سمت خود بكشاند.
اگر مديران جشنواره موسيقي به فكر درآمدزايي نباشند، كل اقشار جامعه ميتوانند كنسرت ببينند. اما وقتي برگزاري جشنواره شبيه كارِ كارمندي ميشود ديگر اين چيزها براي كسي مهم نيست.