اروپا دو سال پس از اجراي برجام بر سر دوراهي قرار گرفته است
ايران يا دونالد ترامپ ؟
سارا معصومي
نفسها تا 120 روز ديگر در سينه حبس ميماند و ظاهرا اين همان نقشهاي است كه دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده براي ايران و توافق هستهاي با كشورمان كشيده است. اگر در ضربالاجل ماه اكتبر توپ در زمين كنگره قرار گرفته بود اكنون ترامپ همان توپ را به زمين متحدان قديمي اما مردد امروز واشنگتن پاس داده است. قرار است امريكا در 120 روز باقي مانده پرونده «چگونه با برجام برخورد كنيم» را روي ميز اروپاييها قرار دهد. اروپايي كه در يك سال گذشته از عمر ترامپ عزم خود براي حفظ و اجراي برجام را به تصوير كشيده است اكنون بر سر دوراهي قرار گرفته: اگر با درخواست ترامپ براي گفتوگوي مجدد درباره توافق هستهاي با ايران موافقت نكند، احتمال آنكه امريكا در بازه زماني بعدي يعني ماه مه 2018 از برجام خارج شود قوت بيشتري خواهد گرفت و اگر پشت اين ميز مذاكره بنشيند خشم ايراني را برميانگيزد كه بارها و بارها گفته برجام قابل مذاكره مجدد يا اصلاح به ظن كاخ سفيدنشينها نيست. از سوي ديگر روسيه نيز به عنوان يكي از بازوهاي اصلي به ثمر رسيدن مذاكرات هستهاي نسبت به رويكرد جديد واشنگتن در قبال تهران و توافق هستهاي هشدار داده و مستقيما به اروپاييها نيز هشدار داده كه پاگذاشتن در اين مسير اشتباه خواهد بود.
اگر برجام نبود فرصت گفتوگو هم نبود
اندك اندك با گذشت شش روز از اعلام تصميم تازه برجامي ترامپ، اروپاييها سيگنالهايي براي نحوه رويارويي با اين پيشنهاد ارسال ميكنند. خبرگزاري فرانسه در اين باره مينويسد: «اتحاديه اروپا اخيرا اعلام كرده كه در حال بررسي دقيق بيانيه ترامپ درباره توافق هستهاي با ايران است. توافقي كه ترامپ ميگويد قصد دارد درباره نقصانهاي آن با قاره سبزنشينها وارد گفتوگو شود. اروپاييها اعتقاد دارند كه برجام بهترين راه براي پايان دادن به شك و شبههها درباره برنامه هستهاي ايران است اما ترامپ ميگويد كه اگر ايران تحت كنترل و محدوديتهاي بيشتر هستهاي قرار نگيرد، امريكا از اين توافق خارج خواهد شد. مقام نشسته در راس قدرت در واشنگتن ميگويد كه نتيجه 12 سال مذاكره به توافقي منتهي شده كه سه مساله اصلي آزمايشهاي موشكي ايران، فعاليتهاي منطقهاي و اختلافهاي حقوق بشري را بيجواب رها كرده است. اخيرا كميسيونر اتحاديه اروپا در امور توسعه بخشي اين اتحاديه اعلام كرده كه مقامهاي اين اتحاديه در حال مشورت با آلمان، فرانسه و بريتانيا درباره نحوه پاسخ دادن به پيشنهاد ترامپ هستند. اروپاييها تاكنون همصدا با ترامپ اعلام كردهاند كه به هر مساله غيرهستهاي مدنظر ترامپ بايد پرداخته شود اما خارج از كانال توافق هستهاي. اروپاييها اعتقاد دارند كه اگر برجام در جولاي سال 2015 به دست نيامده بود امروز فرصت گفتوگو با ايران در ساير زمينههاي مورد اختلاف وجود نداشت.»
اروپا حساب خود از امريكا را جدا كند
از صبح سيزدهم ژانويه اصليترين سوال به وجود آمده اين است كه آيا اروپا ميتواند توافق هستهاي با ايران را نجات دهد؟ علي واعظ از تحليلگرهاي مسائل ايران در مطلبي در فارن افرز در اين باره مينويسد: «در روز دوازدهم ژانويه ترامپ در توافق هستهاي با ايران ماند اما از همين فرصت تصميمگيري براي تشديد تحريمهاي جديد و بيان تهديدهاي نو عليه ايران استفاده كرد. اين سياست ابهام فراواني را در مورد بقاي برجام ايجاد كرده است و البته در اين ميان اروپاييها به عنوان يكي از طرفهاي اصلي درگير در اين پرونده بسيار نگران هستند. اما دليلي وجود ندارد كه اروپاييها تن به ضربالاجل زماني 120 روزهاي دونالد ترامپ بدهند. اين بازه زماني 4 ماهه به اروپا اين فرصت را ميدهد كه امريكاييها را براي باقي ماندن در برجام تشويق كنند و البته همزمان خود را نيز براي يك برنامه جايگزين آماده كنند: نگه داشتن برجام بدون توجه و تاثيرپذيري از واشنگتن. اروپا كه ميزان تجارت ايران با آن در يك سال گذشته چندبرابر شده است، نقش بسيار مهمي را در زنده نگه داشتن توافق بازي ميكند. هرچند كه اروپاييها نميتوانند همه را در واشنگتن متقاعد كنند اما ميتوانند بسياري از واشنگتننشينها را به متعهد ماندن به تعهداتشان در قبال برجام ترغيب كنند. در حالي كه ترامپ خواهان اعمال محدوديتهاي بيشتر و تمديد زماني محدوديتهاي فعلي ايران است، كشورهاي اروپايي در سه ماه گذشته هم با چهرههاي مختلف در كابينه ترامپ و هم با اعضاي كنگره رايزني كرده و به آنها فهماندهاند كه نميتوان توافقي جديد را بر بستري از توافق تخريب شده پيشين بازسازي كرد. اگر واشنگتن گوشهاي خود را بر اين اظهارات و ادلههاي منطقي ارايه شده از سوي اروپا بسته وقت آن فرارسيده كه اروپاييها به طرح B فكر كنند: حفظ مولفههاي اصلي توافق بدون توجه به آنكه واشنگتن چه راهي را براي رفتن انتخاب ميكند. اين درست همان الگويي است كه جهان در برابر توافقنامه آب و هوايي پاريس حفظ كرد و بدون توجه به تصميم ترامپ براي خروج از آن به حمايت از اين توافق ادامه داد. عزم اروپا براي حفظ توافق هستهاي با ايران بيش از آنكه به دليل مسائل اقتصادي باشد ريشه در محاسبههاي سياسي دارد. اروپاييها بيم اين را دارند كه شكست توافق هستهاي منجر به افزايش تنشهاي منطقه شود و البته كه پايان يافتن زودهنگام اين توافق ميتواند اعتبار توافقنامههاي بينالمللي را از اين پس زير سوال ببرد. يكي از راههايي كه كشورهاي اروپايي ميتوانند فراتر از حمايتهاي شفاهي از برجام به آن متوسل شوند احيا كردن قوانين براي دور زدن تحريمهاي امريكايي است كه آنها نقض برجام ميدانند. اتحاديه اروپا براي نخستينبار در سال 1996 براي آنكه اعضاي خود را از آسيب ديدن از تحريمهاي امريكا عليه كوبا و ايران مصون بدارد دست به وضع اين قوانين زد. در آن زمان وضع اين قوانين با تهديد امريكا توسط شكايت از اين كشور در سازمان تجارت جهاني همراه شد و در نتيجه واشنگتن از هرگونه اعمال تحريم خود عليه كمپانيها و نهادهاي اروپايي كه با اين دو كشور كار ميكنند به مدت بيش از يك دهه سرباز زد. هرچند كه اين قواعد همچنان هم روي كاغذ وجود دارند اما وضعيت اجرايي آنها پس از آنكه اروپا در وضع تحريم عليه ايران با امريكا از سال 2006 همراه شد به حالت تعليق درآمده است. اروپا با احياي اين قوانين خاص خود ميتواند مشخص كند كه قرار نيست تابع تحريمهاي امريكا عليه ايران باشد و كمپانيها و شركتهاي اروپايي را از جريمه شدن در صورت نقض تحريمهاي فرامرزي امريكا مصون ميدارد. هرچند كه ممكن است احياي اين قوانين به خصومت فراآتلانتيكي ميان امريكا و اروپا منتهي شود اما پرداخت هزينه خشمگين كردن واشنگتن در شرايطي كه مانع از اين شود كه ايران برنامه هستهاي خود را از سر بگيرد و اسراييل و امريكا به گزينه نظامي در برابر آن متوسل شوند، ميارزد. همزمان اروپا ميتواند درباره همكاري يا سرمايهگذاري بلندمدت در ايران با اين كشور به توافق برسد و با اين كار، پيام پايبندي جدي خود به برجام را به امريكا ارسال كند.»
نياز اروپا به خاورميانه بدون بهار عربي
اروپا در رد احتمالي برجام از سوي امريكا نگران تبعات منطقهاي آن است. آسيا تايمز روز گذشته در مقالهاي در اين باره نوشته است: «شايد براي امريكاييها عجيب باشد اما اتحاديه اروپا به ايران به چشم يك محور براي ثبات در منطقه خاورميانه ملتهب نگاه ميكند. هيچ تعجبي وجود ندارد كه اتحاديه اروپا علاقهاي به اصلاح يا اعمال تغيير در برجام كه توافقي مورد تاييد سازمان ملل است ندارد و همزمان از ايده تغيير نظام در ايران مانند امريكا هم حمايت نميكند. در حالي كه ترامپ گفته 4 ماه آينده را به بحث با اروپا درباره اصلاح برجام خواهد گذراند اما سخنگوي اتحاديه اروپا هفته گذشته اعلام كرد كه اين اتحاديه در مشورت با اعضا در اين باره قرار دارد. پيش از اين اظهارات ترامپ درباره برجام، فدريكا موگريني مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در نشست مشترك با وزراي خارجه آلمان، فرانسه و بريتانيا از تعهد قوي اين اتحاديه به اجراي كامل و دقيق برجام اشاره كرده بود. هرچند كه اروپاييها نيز گاه به گاه درباره فعاليتهاي منطقهاي يا آزمايشهاي موشكي ايران ابراز نگراني ميكنند اما فدريكا موگريني بارها ايده ترامپ درباره ايجاد ارتباط ميان فعاليتهاي موشكي و برجام را رد كرده است. اتحاديه اروپا تاكنون بارها و بارها تاكيد كرده كه توافق هستهاي با ايران به خوبي پيش رفته است و اين ايده مورد تاييد روسيه و چين نيز هست. همه اعضاي غيرامريكايي برجام ميگويند كه تمايلي به مذاكره مجدد اين توافق ندارند. اتحاديه اروپا اعتقاد دارد محدوديتهايي كه هرچند موقت بر برنامه هستهاي ايران اعمال شده منجر به افزايش ضريب امنيت در منطقه غرب آسيا شده است. اروپاييها مانند مسكو و پكن به ايران به عنوان بازار رو به رشد نگاه ميكنند و مشتاق به توسعه رابطه تجاري با اين كشور هستند. از سوي ديگر اتحاديه اروپا به دنبال تنوع بخشي به منابع تامينكننده انرژي خود از جانب خاورميانه است تا از وابستگي برگاز و نفت روسيه بكاهد. از سوي ديگر اتحاديه اروپا با سكو قرار دادن برجام ميتواند قدرت ديپلماسي خود در عرصه بينالمللي را به تصوير بكشد. به بيان ديگر ميتوان گفت كه اين تنها راه است كه بروكسل قدرت بينالمللي خود را به نمايش بگذارد و از دست آزار و اذيتهاي ترامپ در عرصه بينالمللي رهايي پيدا كند. اروپاييها حتي در مساله مواجهه با ناآراميهاي اخير در برخي شهرهاي ايران نيز با سياستهاي ترامپ در اين فقره حفظ فاصله كردند. در حالي كه اروپاييها به هرحال مساله ثبات سياسي در ايران را گره زده به امنيت خود تعبير ميكنند اما به جبهه ترامپ براي حمايت از ناآراميها در ايران نپيوستند. اروپاييها تاكنون بارها گفتهاند كه تنها در شرايطي كه ايران در برخورد با ناآراميها از خطوط قرمز حقوق بشري مدنظر اروپا عبور كند با او برخورد خواهند كرد.
اروپاييها در مورد آخر نيز احتياط كافي خرج دادند و به وضوح پيداست كه آنها از تبديل شدن ايران به يك كشور از هم پاشيده ديگر در منطقه واهمه دارند؛ بحراني كه تحولات تحت عنوان بهار عربي در ليبي يا سوريه به وجود آورد و بلوك غرب تا حد بسيار زيادي در آن مقصر بود اروپا را در اين سالها خلعسلاح كرده و به ستوه اورده است. اروپاييها 7 سال پيش از جريان بهار عربي در كشورهاي اسلامي حمايت كردند و امروز ميبينند كه نه فقط سوريه و ليبي بلكه تونس نيز كه تنها مورد موفق آن خيزشها بود با مشكلات بيامان دست و پنجه نرم ميكند. برآورد اروپاييها حاكي از اين است كه بيثباتي در ايران ميتواند به ايجاد يك كريدور بيثباتي از افغانستان تا سوريه كه عراق را هم شامل ميشود، منتهي شود. در نتيجه اروپاييها عزم خود را جزم كردهاند تا مانع از تحقق چنين مسالهاي شوند. اروپاييها فكر ميكنند كه بهتر است به اصلاحات در ايران كمك كنند و حرفي از حمايت از تغيير نظام در اين كشور نزنند. با توجه به تمام اما و اگرهاي گفته شده و شمارش موارد احتياطي اروپاييها درباره ايران ميتوان گفت كه استراتژي ترامپ تطابق يا همخواني با رويكرد اروپاييها در خاورميانه پسا بهار عربي ندارد.
سياست ايران در منطقه سازنده و ثباتساز است
بهرام قاسمي، سخنگوي وزارت امور خارجه ادعاي روزنامه انگليسي فايننشالتايمز انگليس مبني بر پذيرش ورود به «گفتوگويي فشرده و جدي» در موضوع برنامه موشكي و مسائل منطقهاي توسط مقامات كشورمان در نشست اخير در بروكسل را شديداً تكذيب كرد. بهرام قاسمي در اين باره گفت: سياست و موضع ايران در خصوص برنامه دفاعي موشكي كشور كاملا مشخص و روشن است و ديگر كشورها نيز به خوبي از اين موضع جمهوري اسلامي ايران آگاهي دارند. موضع ايران بدون توجه به جوسازيها، تهديدات، مواضع و ديدگاههاي ايالات متحده امريكا و ديگران هيچ تغييري نكرده و همچنان كه بارها اعلام شده است برنامه موشكي ايران كاملا جنبه دفاعي و بازدارندگي داشته و عليه هيچ كشوري نيست و طرح ادعاهاي واهي و بيپايه و اساس تغييري در اين موضع اصولي و اساسي كشور ايجاد نخواهد كرد. ايران به هيچ كشوري اجازه دخالت در امور داخلي و سياستهاي دفاعي بهويژه برنامه موشكي خود را نخواهد داد. سياست ايران در منطقه سياستي سازنده، ثباتساز و در جهت تقويت هر چه بيشتر صلح و امنيت منطقه و جهان است. بدخواهان و افراطگرايان اگر نميتوانند كمكي به ثبات و امنيت در منطقه به عمل آورند، اجازه ندارند نقش ايران را كه براي مبارزه با تروريسم، ناامني و بيثباتي هزينههاي بيشماري را پرداخت كرده است، ناديده گرفته و موجب تشديد هرج و مرج و ناامني و توسعه تروريسم در منطقه شوند.