بازگشت اميد به تيم ملي فوتبال اميد
غفار تشكري شاد
روانشناس ورزشي
1- در اين نوشتار قصد دارم با ارايه راهكارهايي با محوريت ابعاد روانشناختي ماجراي حذف تبديل به عادت هميشگي شده تيم اميد، گامي در اصلاح اين مسير به طور دايم منتهي به شكست شده، بردارم. متاسفانه بديهي است كه شكست در همه اركان تيم فوتبال اميد به يك باور ذهني تبديل شده است. در واقع اين باور تا آنجا ريشه دوانيده كه كنترل رفتارها و تصميمات مرتبط با اين جريان را نيز در دست گرفته است. اينكه چگونه اين اتفاق ميافتد خود نيازمند بحث جداگانه است. هنگامي كه يك عدم موفقيت در دورههاي با شرايط مختلف تكرار ميشود و تلاشها نتيجهاي در بر ندارد، فرد يا تيم يا كل اعضاي مرتبط به تدريج در ناخودآگاه و گفتوگوهاي دروني به اين نتيجه ميرسند كه توانايي انجام آن كار را ندارند و موفقيت را هرگز به دست نخواهند آورد. و اين سر آغاز موارد ديگر است. با تبديل شدن اين تفكر به باور اصلي و خودآگاه فرد و تيم، تمامي اعضا با اختلال در اعتماد به نفس و ايمان به توانايي خود رو به رو شده و دست به رفتارهايي ميزنند كه احتمال موفقيت را كمتر نيز ميكند. اين رفتارها را به صورت تيتر با هم مرور كنيم: 1- عدم ايجاد بستر مناسب براي موفقيت 2- تكيه بر اتفاقات و جريانات پيشآمدي 3- انتخاب كادر فني بدون ضابطه 4- عدم همكاري با باشگاهها 5- توجيهات هميشه آماده براي شكست 6- فرافكنيها و اقدامات هيجاني بعد از شكست مانند اخراج سريع كادر فني. در واقع ذهنيت به جاي تمركز بر فرآيند موفقيت زا بر كنترل و ساماندهي لحظهاي بعد از شكست تمركز كرده و اين دايره اشتباه را هر بار تكرار ميكند.
2- حال چه بايد كرد؟ در ابتداي امر بايد دست به ريشهيابي فني اين تكرار هميشگي عدم موفقيت زد. در واقع با گام نهادن در مسير تحليلي علمي و صحيح نقاط ضعف شكلدهنده اين عدم موفقيت را جست. نخستين اقدام ميتواند با همين سوال مورد توجه قرار گيرد كه چگونه بازيكنان در ردههاي پيشين و پسين تيم فوتبال اميد و سطوح مختلف باشگاهي عملكردي موفق دارند اما در قالب اين تيم، تواناييهايشان به منصه ظهور نميرسد؟ با نتيجهگيري درست از اين تحليل ابتدا نقاط قوت شناسايي شده و سعي بر ثبات اين نقاط قوت كرده و از همين مسير به ارايه راهكارهايي براي نقاط ضعف خواهيم پرداخت. به عبارتي ديگر اين تحليل، در صورت درست انجام شدن ميتواند منبع اطلاعات ما براي تعيين اهداف صحيح با توجه به موقعيت و واقعيت فعلي باشد. در واقع پاسخ به سوالات كجا هستيم؟به كجا ميخواهيم برويم؟چگونه ميخواهيم مسير را طي كنيم؟ از نتيجه برگرفته از همين تحليل خواهد آمد. اين كار با هدف بازسازي شناختي افكار صورت ميپذيرد. اگر روالي كه در سالهاي اخير طي شده را بررسي كنيم به مجموعهاي از رفتارهاي بيانگيزه، بر اساس بخت و اقبال و به سوي شكست برميخوريم. دقيقا در خلاف مسير طي شده در شش سال گذشته تيم بزرگسالان. تيمي كه ازآن به عنوان تيم ملي ياد ميكنيم و جالب آنجاست كه اغلب براي تيم اميد اين پيشوند را ناخواسته حذف ميكنيم. در تيم بزرگسالان كه بازيكناني مشترك با تيم اميد هم دارد با تمامي سنگ اندازيها كه -اكثر اين موارد از عدم حرفهاي بودنمان سرچشمه ميگيرد-مربي با تزريق سخت كوشي به ذهن بازيكنان، ورزشكاراني با اعتماد به نفس بالا و داراي سرسختي ذهني در اختيار دارد كه تمركزشان بر كسب موفقيت و دوري از شكست است و با تركيب اين مهارت رواني با مواردي چون انگيزه تيمي قابل احترام حتي در صورت شكست ساخته شده است.
3- پس از تحليل علمي فني، بازسازي شناختي و تعيين اهداف صحيح در مرحلهاي قرار خواهيم گرفت كه از آن به چگونگي استفاده از تواناييهاي بالقوه نام ميبريم. اين روال كه ما هر چهارسال يا بهتر بگوييم در اندك زمان باقي مانده به يك رويداد سعي در جمعآوري ابزار موفقيت داريم ناشي از همين تحليلهاي نادرست و به تبع آن تعيين هدفهاي اشتباه و مهمترين بخش نهادينه شدن باور شكست است. در سالهاي گذشته اين مسير اشتباه منتهي شد به اتفاقي نادر در فوتبال روز دنيا كه مدتها نقل محافل ورزشي نيز بود، پديدهاي با عنوان: تيم جمع كن. نگاهي كه در آن انتظارات مناسبتي با واقعيات موجود ندارد محكوم به عدم موفقيت است. اين نگاه نتيجهگرا در حال حاضر باعث شده كه تيم اميد را تيم هميشه نا اميد بدانيم. وقت آن رسيده با نگاهي فرآيندنگر به مقابله با اين تفكر منتهي به شكست فعلي بپردازيم. تعيين مسير درست براي استفاده از اين تواناييها اين شناخت را به ما ميدهد كه توقعي نابجا نداشته باشيم، واقعيتپذير باشيم، و در راستاي دستيابي بهتر به نتيجه توام با موفقيت گامبرداريم. البته يك مورد هميشه اشتباه كه آن نيز باور نهادينه شده ما نيز هست را تصحيح كنيم، باور اينكه ما پر از استعدادهاي ناب فوتباليم پس موفقيت در دسترسمان است. بديهي است كه هيچگاه به صرف وجود استعدادي در يك بخش موفقيت حاصل نشده و نياز به پرورش و تربيت صحيح و بهكارگيري درست دارد.
4- در بخش پاياني اين نوشته بايد از مسوولين مرتبط خواست كه براي يك بار هم با قبول اشتباهات صورت گرفته-كه خود نخستين گام تغيير است- درصدد رفع ريشهاي اين مشكل برآيند و با رفتارهاي سلبي و حذفي به سرپوش نهادنهاي موقتي بسنده نكنند، كه پر واضح است همين رويه خود از عوامل مهم اين تكرار عدم موفقيت است. در اين اقدام ميتوان با استفاده از افرادي كه ديدگاهي علمي و درست داشته و صرف داشتن مواردي چون غيرت و وطن پرستي و استعداد، موفقيت را قابل دسترس نميدانند، اين مسير و روند را به جاده موفقيت هدايت كرد. روز شمار توكيو شروع به كار كرده است، چه كردهايم؟ آيا دوباره باور شكست، پيروز خواهد شد؟