ترامپ، عليه نسل سوم حقوق بشر
اصغر حسنوند
دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده كه توانست در نهم نوامبر2016، ازميان 17 نامزد نهايي حزب جمهوريخواه وارد كاخ سفيد شود در ابتداي كمپينهاي انتخاباتياش همواره به دنبال تخريب اوباما و سياستهاي گذشته وي بود. ترامپ با شعار «نخست امريكا» سعي داشت خودرا قهرمان و ناجي مردم جلوه دهد چرا كه ترامپ معتقد است سالهاست كه مردم و بنگاههاي اقتصادي به سبب بينالمللگرايي در حاشيه قرار گرفتهاند لذا بديهي است هرگونه اقدام بينالملل غيرهمسو كه منافع داخلي امريكا را محدود كند همراهي امريكاي ترامپ را به دنبال نداشته باشد. ترامپ اين رييسجمهور نامتعارف درتشريح رئوس كلي برنامههاي خود بر پيمان پاريس تمركز كرده ومعتقد است توافقنامه پاريس ناعادلانه و تحميلي است و خواستار بازنگري در اين پيمان شده كه تاكنون موجي از مخالفتها از سوي جامعه جهاني را برانگيخته است. در سالهاي اخير چالشهاي زيست محيطي منجر به بروز نگرانيها وحساسيتهايي براي جامعه جهاني شده به طوري كه اگرگذشته «امنيت بينالملل» و «اقتصاد جهاني» دوموضوع اصلي بودهاند بايد محيط زيست را به عنوان موضوع سوم روابط بينالملل درنظرگرفت. كشورهاي جهان ازاستكهلم1972 تاپاريس 2015 اجلاسهاي متعددي را براي پاسداري از محيط زيست از طريق كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي طي كردهاند. بعد از گذشت حدود سه دهه اختلاف ديدگاهها سرانجام در نوامبر 2014 و در حاشيه اجلاس اپك دو كشور بزرگ ساطعكننده گازهاي گلخانهاي، چين و امريكا توافقنامهاي را براي كاهش گازهاي گلخانهاي به امضا رساندند. اين توافق كه به عنوان ميراث اوباما به نيكي از آن ياد ميشود، باراك اوباما رييسجمهور وقت ايالات متحده در پيامهاي نويدبخش خطاب به جهانيان آن را توافقي تاريخي و بلندپروازانه خواند. اين توافقنامه كه پيشزمينهاي شد تا درنوامبر 2015در پاريس پيمان اقليمي «با وفاق عام به امضاي 195 كشوراز جمله امريكا برسد، نخستين حركت تاريخي جهان بود كه به جز سوريه ونيكاراگوئه تمام كشورهاي شركتكننده دراجلاس تغييرات اقليمي به توافق رسيدند كه انتشار گازهاي گلخانهاي ومصرف سوختهاي فسيلي را براي آينده بهتر جهان كاهش دهند. اما ترامپ در 1ژوئن2017 در عين خودخواهي تصميم به ترك اين توافق به بهانه اينكه اين توافق محدوديتهاي اقتصادي ايجاد ميكند، اعلام كرد كه اين توافق تاثيري در بهبود وضع محيط زيست نداردوبه كسب وكار مردم امريكا ضربه سنگيني وارد ميكند و در نخستين فرصت كمك مالي به سازمان ملل براي مبارزه با تغييرات آب و هوايي را متوقف خواهد كرد.
محيط زيست و نسل سوم حقوق بشر
«حقوق بشر» تبديل به مفهومي شده كه دوستداران فراواني يافته. خيلي دور نيست به ياد آوريم همين واژه، بيمهريهاي فراواني ميديد. حتي در جهان امروز با وجود اينكه بسياري از كشورها به حقوق بشر ميبالند ولي در عمل آن را نقض ميكنند. درطول تاريخ ماهيت اصلي حقوق بشر دچار تغيير وتحول شده وبه مرور زمان نياز جدي به تدوين قواعد جديد حقوقي بشر احساس شده است، تلاش علماي حقوق بشر موجب دستهبندي حقوق بشر براساس نظريه «نسلهاي حقوق بشر» شد. اين نسلها عبارتند از نسل اول حقوق بشر يا حقوق منفي؛ نسل دوم حقوق بشر يا حقوق مثبت ونسل سوم حقوق بشر ياحقوق همبستگي است كه مبتني بر اصل برادري است. كارل واساككه ايده نسل سوم حقوق بشر را مطرح ساخته، معتقد است نسل سوم حقوق بشر ياحقوق همبستگي يا جمعي بر پايه همبستگي ومشاركت جمعي بنا شده و بر اموري تكيه دارد كه بايد در آنها اقدام جمعي صورت پذيرد وهيچ كشوري به تنهايي نميتواند اين حقوق (حق برتوسعه، حق بر صلح، حق بر محيط زيست سالم) را به منصه ظهور برساند. حقوق همبستگي يا نسل سوم حقوق بشر مستلزم تلاش و همكاري تمام كشورهاي دنياست واز همين رو نام همبستگي به حق شايستهترين نام براي اين حقوق است. به اعتقاد واساك، حقوق همبستگي، مفهوم جديدي از حيات بينالمللي و ملي جامعه بشري را بيان ميكند. وي تاكيد دارد كه اين حقوق به مسائل و چالشهاي جديد پاسخ ميدهند و ارزشهاي كه با اين حقوق مورد حمايت قرار ميگيرند به فرد خاص تعلق ندارند و منافعي نظير صلح، توسعه و محيط زيست سالم هستند كه همه بايد به طور جمعي از آنها متمتع شوند.
تقدم منافع ملي بر منافع مشترك
جامعه بينالمللي وقتي شكل ميگيرد كه دولتهاي مستقل موجود «قوانين مشترك» و «منافع همگاني» را با اعمال خود به رسميت بشناسند و خود را موظف به فعاليت در «نهادهاي مشترك» بدانند اما بسياري از كشورها يك«دوگانگي» بين احترام به منافع ملي و احترام به حقوق بشر در قوام دادن به اهداف سياست خارجي دارند و در راستاي اولويتدهي دسترسي به منافع ملي، هميشه به قرباني كردن دغدغه نسبت به حقوق بشر درراه تحقق منافع ميپردازند. اين گونه كشورها، احترام به حقوق بشر را مقطعي و در بسياري از موارد حسابگرايانه در نظر ميگيرند.
سخن پاياني
با عنايت به آنچه گذشت، چالشهاي زيستمحيطي به يكي از نگرانيهاي بشر امروزي تبديل شده و براي مقابله با اين چالشها بيش از هر زمان ديگري همدلي ملتها را طلب ميكند. در اين خصوص امريكاي دوران اوباما به نيكي اهميت محيط زيست و جايگاه حساس آن را دريافت و يگانه راهحل ممكن را همانا مجاب كردن جامعه جهاني به همبستگي، رعايت هنجارها و موازين حقوقي در قالب رژيم بينالمللي تحت رهبري امريكا ميدانست. اما اهتمام ممتد به اين رسالت حياتي در سياست كلان امريكا با ورود دونالد ترامپ بدطينت به عرصه قدرت و لغو پيمان پاريس با استمراري همراه نشد. با اين اوصاف ميتوان بيان داشت ترامپ با تفضل منافع فردي برمنافع جمعي ضمن اينكه موضوعات بينالمللي به خصوص محيط زيست و هنجارهاي آن در قالب نسل سوم حقوق بشر را قرباني آن كرده با موج همبستگي ايجاد شده از سوي جامعه بينالملل براي حفاظت از محيط زيست واحترام به حقوق بشر به تقابل برخاسته است.