امريكا قرباني افراط و تفريط در سياست خارجي شده است
تحريم، ابزاري براي بروز تنش بيشتر
گروه ديپلماسي| تحريم به ابزاري نخنما و عملا ناكارآمد در سياست خارجي ايالات متحده بدل شده است؛ سياستي كه هرازچندگاهي يك كشور را نشانه ميگيرد و چندسال بعد در حالي كه هزينههاي سياسي و اقتصادي بسياري را بر امريكا و متحدان اين كشور در منطقه تحميل كرده به پايان ميرسد. نخستين تحريمهاي گسترده در دولت جديد امريكا به رياست دونالد ترامپ بر سه كشور ايران، روسيه و كره شمالي تحميل ميشود؛ تحريمهايي كه از سد مجلس نمايندگان و مجلس سناي امريكا عبور كرده و اكنون براي امضا روي ميز رييسجمهور امريكا قرار گرفته است. منابع خبري نزديك به كاخ سفيد ميگويند كه ترامپ نيز بهرغم همه بيميليهايش احتمالا اين طرح را امضا ميكند. هرچند كه در داخل امريكا هم دموكراتها و هم جمهوريخواهان هنوز تحريمها را ابزاري كارآمد در عرصه سياست خارجي ميدانند اما در سطح بينالمللي اين سياست هويج و چماق كه به سنتي كهنه در امريكا بدل شده مورد انتقادهاي بسيار قرار ميگيرد. روزنامه مصري الاهرام در مقالهاي به قلم مصطفي السيد با عنوان «جنگ تحريمهاي امريكا عليه روسيه و ايران» با اشاره به تصويب طرح تحريمهاي جديد در كنگره در راستاي بهكارگيري سلاح تحريمهاي اقتصادي عليه روسيه و ايران و كره شمالي مينويسد: كانونهاي تصميمگيري امريكا درصدد تحقق دو هدف هستند؛ نخست اعمال فشار و مجازات روسيه بهدليل ايستادگي در مقابل منافع امريكا در سوريه و اوكراين و بهعلاوه كشاندن ترامپ به برخورد با ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه و تخريب روابط آنها، درحالي كه ترامپ در رقابتهاي انتخاباتياش درصدد اصلاح روابط واشنگتن و مسكو و جايگزيني همكاري به جاي برخورد در زمينه مبارزه با تروريسم و بحران سوريه بود. ايران از قرار گرفتن در فهرست تحريمهاي جديد شگفت زده نشد، زيرا ترامپ قبلا نسبت به دست كشيدن از تعهدات امريكا در رفع تحريمهاي وارده در توافق اتمي تاكيد كرده بود؛ توافقي كه ترامپ آن را بدترين توافق در تاريخ امريكا توصيف كرده بود. همزمان شاهد آزمايش سامانه بومي و پيشرفته ضدموشكي صياد با قابليت انتقال به سوريه و عراق و حزبالله و افتتاح پايگاه فضايي و پرتاب موشك ماهواره بر از سوي ايران بوديم. نويسنده در ادامه تاكيد ميكند: افراط و زيادهروي امريكا در استفاده از تحريمها، ضرر زيادي به اين كشور وارد ميسازد و بسياري از كشورها و شركتهاي زيادي را از فرصتهاي تجاري و سرمايهگذاري محروم ميكند كه موجب بهرهبرداري و سود بردن ديگر كشورها از آن ميشود. چنانچه اراده كشورهاي هدف اين تحريمها را به تشكيل پيمانها و ائتلافهاي اقتصادي متخاصم با امريكا تقويت ميكند. فرانسه و آلمان با ابراز ناخرسندي از تحريمهاي امريكا، آن را موجب پيچيدهتر شدن اوضاع و ناقض قوانين و توافقات بينالمللي دانستند. اين يعني اروپا با تصميمات يكجانبه امريكا همراهي نميكند و يعني تحريمهاي امريكا نه تنها تاثيرگذار نيست، بلكه شكاف بين واشنگتن و متحدان اروپايياش را ميافزايد. نويسنده همچنين با اشاره به اعلام همزمان توقف كمكهاي امريكا به گروههاي مخالف سوري و نااميدي امريكا از آنها و دست به گريبان بودن ائتلاف امريكايي به اختلافات دروني بهدليل بحران قطر و ناتواني امريكا و اروپا از مهار اين بحران مينويسد: به نظر نميرسد كه اقتصاد امريكا قادر به پشت سر گذاشتن بحران باشد، زيرا همه نشانهها حاكي از افزايش كسري ميزان مبادلات تجاري اين كشور با وجود وعدههاي ترامپ دارد و تحريمهاي قبلي امريكا نيز عليه اين سه كشور هيچ نتيجه ملموسي در تغيير سياستهاي اين كشورها در برنداشته است، بلكه نتايج معكوسي داشته و روسيه را به سوي تقويت روابط با كشورهاي بريكس و گروه شانگهاي سوق داده و ايران تا حد زيادي موفق به استقلال اقتصادي و توسعه ظرفيتهاي ذاتي خود در عرصههاي صنعتي به خصوص صنايع نظامي شده است. كره شمالي نيز كه اصلا هيچ ارتباط اقتصادي با امريكا ندارد و به شكل اساسي پيوند قوي با چين دارد و چين هم در سايه تهديدات نظامي و اقتصادي امريكا، امكان ندارد دست از حمايت از كره شمالي بكشد. اين يعني اينكه تحريمها چيزي به جز ابزاري براي بروز تنش جديد نيست كه هيچ سودي هم در وراي آن براي ايالات متحده ندارد، به جز اصرار بر پايان سلطه امريكا و تقويت نظام چند قطبي كه سياستهاي تحريمي و استقرار نيروهاي بيشتر امريكا هم مانع از آن نشده است، بلكه اعمال تحريمهاي بيشتر با ناكامي در تحقق اهداف خود، ضربه جديدي بر وجهه و پرستيژ مخدوش شده امريكا وارد كرده است.