رييسجمهور جديد امريكا به دنبال جعل اطلاعات براي مقابله با تهران است
تقليد ترامپ از الگوي بوش در مواجهه با ايران
سارا معصومي
زنگهاي خطر در واشنگتن درباره رويارويي با ايران به صدا درآمده است. دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده با سرعت غيرقابل پيشبيني در حال حركت كردن به سمت بحرانآفريني با تهران است و در اين ميان نه تعهدهاي امريكا در قالب توافق هستهاي با ايران ترمزي براي وي به حساب ميآيد و نه به يادآوردن شعارهاي انتخاباتياش در مورد عدم دخالتهاي نظامي براي تغيير نظام در كشورها كارساز است. در پچپچهاي سياسي در واشنگتن، هر روز دونالد ترامپ با يكي از روساي جمهور پيشين امريكا مقايسه ميشود و در تازهترين اين مقايسهها وي با جورج بوش مقايسه شده است. مردي كه دو عمليات نظامي امريكا در خارج از مرزهايش را در افغانستان و عراق كليد زد. برخي سياستهاي ترامپ در برابر ايران را با سياستهاي بوش در برابر عراق كه منتج به حمله به اين كشور در سال 2003 ميلادي شد، مقايسه ميكنند. دونالد ترامپ به ركورددارترين رييسجمهور پرشكست در 7 ماه نخست حضور خود در كاخ سفيد بدل شده است، هر تصميمي كه در حوزه بينالمللي اتخاذ كرده با واكنشهاي بسيار منفي روبهرو شده كه ميتواند در درازمدت به انزواي امريكا در سطح بينالمللي منتهي شود و برنامهريزيهايش براي تغييرات در داخل امريكا نيز به بنبست خورده است. در چنين شرايطي برخي رسانههاي امريكايي مانند بيزينس اينسايدر مينويسند كه ترامپ به دليل شكست سنگيني كه در پرونده تغيير لايحه حفاظت از بيمار و مراقبت مقرون به صرفه مشهور به لايحه «مراقبت مقرون به صرفه» يا اوباماكر متحمل شده است احتمالا به دنبال به كرسي نشاندن حرف خود در حوزه سياست خارجي با خروج از توافق هستهاي با ايران خواهد بود. در چندماه اخير دونالد ترامپ تمام تلاش خود را به كار گرفت تا در حوزه سياست داخلي قانون سلامت و خدمات عمومي را تحتالشعاع قرار دهد و در حوزه سياست خارجي نيز به گونهاي بازي مرگباري را با توافق هستهاي با ايران امتحان كند. اكنون وي به دنبال تخريب توافق هستهاي با ايران با توسل به همان شيوهاي است كه جورج بوش، رييسجمهور امريكا براي حمله به عراق در پيش گرفته بود. ايلان گلدنبرگ از كارشناسان امنيت خاورميانه در اين باره ميگويد: با مرگ برنامهريزيهاي ترامپ براي زير سوال بردن لايحه مراقبت مقرون به صرفه باراك اوباما، اكنون ترامپ براي تحتالشعاع قرار دادن توافق هستهاي با ايران بيش از پيش مصمم شده است. اما مساله اينجا است كه برخلاف مساله اوباما كر كه يك امر داخلي بود و ترامپ بر روي كمك جمهوريخواهان در كنگره براي عبور از آن حساب ويژهاي باز كرده بود، توافق هستهاي با ايران شش كشور ديگر را هم شامل ميشود و به همين دليل امريكا توانايي محدودي براي عمل كردن به شكل انفرادي در تحتالشعاع قراردادن آن را دارد. بنابراين در چنين شرايطي وي بايد به دنبال لكهاي بگردد كه با تبديل كردن آن به يك بهانه بتواند فشارها بر ايران را افزايش دهد. براساس قاعدهاي كه از دوره باراك اوباما به جا مانده است، امريكا بايد هر 90 روز يك بار پايبندي ايران به تعهداتش در قالب توافق هستهاي را تاييد كند و تعهدات خود در برابر ايران را هم مجددا به روزرساني كند. در شش ماه نخست دولت ترامپ وي اين دستورالعمل را مو به مو اجرا كرده است و با وجود همه سر و صداها اندكي از الفباي نوشته شده در توافق هستهاي فاصله نگرفته است. هرچند كه وي در گفتوگويي تفصيلي با وال استريت ژورنال اعتراف ميكند كه ترجيح ميداد همان 180 روز پيش عدم پايبندي ايران به برجام را اعلام ميكرد. جفري لوييس، كارشناس مسائل عدم اشاعه هستهاي در اين خصوص به بيزينس اينسايدر ميگويد كه با وجود تمايل ترامپ براي چنين كاري اما شواهد فني نشانهاي از عدول ايران از تعهدات فنياش را ارايه نميدهد. خبرگزاري آسوشيتدپرس چند روز پيش در گزارشي اختصاصي اعلام كرد كه ترامپ به دنبال اطلاعاتي است كه اثبات كند ايران در برخي از سايتهاي نظامي خود فعاليتهاي مشكوكي انجام ميدهد و به همين دليل بايد ميزان بازرسيها افزايش پيدا كند. اين درخواستي است كه قطعا با مخالفت ايرانيها روبه رو خواهد شد. گلدنبرگ در اين مورد ميگويد: درخواست براي بازرسيهاي بيشتر كه احتمالا با مخالفت ايران رو به رو خواهد شد، ميتواند به مقصرشناخته شدن ايران و بهانهاي براي بيرون آمدن امريكا از توافق منتهي شود. اگر ايالات متحده ايران را مقصر بشناسد، ميتواند براي تشديد تحريمها عليه ايران ائتلافسازي كند و شايد هم بتواند تهران را به پاي ميز مذاكرات بازگرداند. با اين همه به نظر ميرسد كه ترامپ در اين مقوله نيز با خوشبيني و اميدواري بيش از حدي برخورد ميكند چرا كه هيچ كدام از كشورهايي كه در اين توافق با امريكا همراه هستند نيت خوب و خير ترامپ از درخواست براي افزايش بازرسيها را باور ندارند و مطمئن هستند كه وي به دنبال بهانهجويي براي خروج از توافق هستهاي است. روسيه، چين، فرانسه، آلمان، بريتانيا و اتحاديه اروپا احتمالا گزارشهاي اطلاعاتي را كه ترامپ در مورد فعاليتهاي مشكوك ايران در برخي سايتهاي نظامي ارايه دهد را بازيهاي سياسي خواهند خواند كه پايه و اساس مستدلي ندارد. جفري لوييس در اين باره ميگويد: اگر مدارك واقعي رو شود بايد مورد بررسي قرار بگيرد اما مساله اينجاست كه هرچه كه اين دولت ميگويد به نوعي تلاشي واضح و شفاف براي مقابله با ايرانيان به هر قيمتي به نظر ميرسد. جستوجوي هدفدار براي جمعآوري اطلاعات در مورد كشوري در خاورميانه در اين منطقه مسبوق به گذشته خوبي نيست و شايد بتوان عراق را آخرين نمونه از چنين سياستهايي دانست. در ماههاي منتهي به حمله به عراق در سال 2003 ميلادي، جورج بوش، رييسجمهور وقت امريكا ادعا كرد كه اين كشور از تسليحات كشتار جمعي برخوردار است و اطلاعات و اسنادي را نيز در اين باره ارايه كرد. اسنادي كه نشانههاي ملموس آن هيچگاه بر روي زمين در داخل عراق و پس از فروپاشي حاكميت صدام حسين هم پيدا نشد. در آن زمان كاندوليزا رايس كه مشاور امنيت ملي رييسجمهور بود در سخناني تند و تيز ادعا كرد كه ما علاقهاي نداريم در عراق شاهد ابرهاي تيره و قارچي شكل ناشي از انفجار تسليحات و بمبهاي كشتار جمعي باشيم. امريكا به همين دليل به عراق حمله كرد و البته كه هيچگاه از كارخانههاي تسليحات كشتارجمعيسازي كه گفته ميشد، رونمايي نشد.
جفري لوييس اعتقاد دارد كه امريكاي ترامپ در مواجهه با ايران نيز به دنبال كپيبرداري از امريكاي جورج بوش در مواجهه با عراق است. وي در اين باره ميگويد: انگار تكههاي پازل را به همان شكل در كنار هم ميچينند و حقايق و اسناد را با سياسيكاري است كه دست و پا ميكنند. البته تفاوت اصلي اين است كه احتمال حمله ترامپ به ايران بسيار اندك است. ترامپ از اين سندسازي تنها به دنبال پاره كردن برجام است و نه حمله نظامي به تهران.
ترامپ تغيير فرمان داد
افشاگري آسوشيتدپرس در مورد نقشه ترامپ براي برهم زدن توافق هستهاي با ايران وضعيت ويژهاي را در واشنگتن ايجاد كرده است. كليددار كاخ سفيد علنا اعلام كرده است كه به دنبال يافتن ادلهاي و شايد هم به زبان عاميانهتر ساختن بهانهاي براي بيرون آمدن از توافق هستهاي با ايران و 5 عضو ديگر جامعه بينالمللي است. ترامپ اعلام كرده است كه امريكا تا اكتبر و شايد هم سپتامبر عدم پايبندي ايران به توافق هستهاي را اعلام خواهد كرد و فراخواني هم براي جلب اسناد در اين باره داده است. براساس تحليلي كه تريتا پارسي از كارشناسان مسائل ايران و امريكا در لوبلاگ نوشته است ترامپ با امتناع از پذيرش اينكه ايران به تعهدات برجامي خود پايبند بوده است در حقيقت صحنه را براي رويارويي نظامي با ايران مهيا ميكند. در تاريخ معاصر امريكا بسيار نادر است كه فردي اعلام كند من قصد دارم يك توافق چندجانبه براي كنترل ابعاد احتمالا نظامي برنامه هستهاي يك كشور ديگر را زيرپا بگذاريم (ادعاي امريكا در مورد ابعاد برنامه هستهاي ايران) و مسير را هم براي اعلام اين نتيجه هموار خواهم كرد. برنامه ترامپ براي زير پاگذاشتن توافق هستهاي با ايران در هجدهمين روز از ماه جولاي و توسط فارن پاليسي افشا شد. در گزارشي كه در آن تاريخ منتشر شد آمده بود كه با وجود صحه گذاشتن آژانس بينالمللي انرژي اتمي و همچنين نهادهاي اطلاعاتي بومي امريكا بر پايبندي ايران به تعهداتش ترامپ وزراي امور خارجه و دفاع و همچنين مشاور امنيت ملي خود را به خاطر نبود مدارك كافي براي اثبات عدم پايبندي ايران به برجام مورد مواخذه قرار داده و به آنها 90 روز براي يافتن چنين مداركي فرصت داده بود. پيش از آن كه اخبار جلسات محرمانه در كاخ سفيد پيرامون برنامه هستهاي ايران افشا شود بسياري از ديپلماتها و تحليلگران گمان ميكردند كه ادعاهاي وي درباره ايران تنها يك بلوف ساده است كه هيچگاه جامه عمل نخواهد پوشيد. برخي نيز ميگفتند او سر و صداي بسياري به راه مياندازد اما قرار نيست كه در ميدان عمل هم دست به كاري بزند اما زمان ثابت كرده است كه فاصله ميان سخنان تند و تيز ترامپ و اجرايي شدن آن سخنان بسيار اندك و ناچيز است. ريشه اين اختلافها در نگاه مقامهاي ايستاده در دست چپ و راست دونالد ترامپ است. بسياري از مشاوران ترامپ با ادعاهاي واهي ايران را ريشه همه مشكلات در منطقه ميدانند و البته كه نام مهمترين كشور تروريستي را هم به ايران دادهاند. (ادعاهايي كه بر هيچ پايه و اساس مستدلي استوار نيست) . پيش از اين باور عمومي اين بود كه ترامپ سياست دو گانهاي را در برابر برجام پيادهسازي خواهد كرد: از يك سو تعهدات فني امريكا در برجام را اجرايي ميكند و از سوي ديگر به دنبال اجراي سختگيرانه برجام خواهد بود تا بتواند به نوعي دوستان و متحدان امريكا در منطقه مانند عربستان و رژيم اسراييل را هم خرسند سازد. اما همه اين تحليلها در دو هفته اخير تغيير كرده است. ترامپ نفرت خود از توافق هستهاي را علني كرده و همچنين تيمي از معتمدان خود را تشكيل داده است تا به هرشكل ممكن از برجام خارج شود.
نه افكار عمومي به تكرار جنگ عراق
به نظر ميرسد كه مشاوران ترامپ به اين نتيجه رسيدهاند كه خودداري از تاييد پايبندي ايران ميتواند به انزواي امريكا در سطح بينالمللي منتهي شود، پس طرح ديگري را روي ميز قرار دادهاند. ترامپ از مكانيسم تشديد بازرسيها بر اماكن نظامي استفاده ميكند تا به نوعي با مقصر جلوه دادن ايران بازي را به نفع خود با برهم زدن برجام به پايان برساند. به نظر ميرسد كه مشاوران ايران ستيزي كه پيرامون ترامپ را فراگرفتهاند از وي ميخواهند كه توافق هستهاي ايران را كه براي هر دو طرف سودمند است اما گزينه جنگ با ايران را از روي ميز كنار گذاشته، نگاه ندارند اما به جاي اينكه با يك اشاره خروج از برجام را تاييد كنند هزينه اين برهم خوردن توافق را به تهران تحميل كنند. اين هم مكانيسمي است كه در جنگ عراق نيز به آن توسل شد. مساله اين نيست كه آيا ايران در سايتهاي نظامي خود كار خلافي انجام ميدهد يا خير بلكه مساله عزم رييسجمهور امريكا براي برهم زدن برجام با توسل به اين مكانيسم است. ترامپ هيچگاه قلبا اين نكته را نپذيرفت كه ايران به تعهدات خود در برجام پايبند بوده است. اكنون هم دولت مصمم است راهي پيدا كند تا به جامعه جهاني بگويد كه ايران از تعهدات خود فاصله گرفته است. همان كاري كه جورج بوش با عراق در سال 2003 ميلادي انجام داد. اما اين نقشه ترامپ دو مساله اساسي را ناديده گرفته است. سوءاستفاده از مكانيسم بازرسي از اماكن نظامي كه ترامپ به دنبال آن است به آساني آنچه در ذهن و تصور اوست نيست. نظارتها بر برنامه هستهاي ايران يكي از اصليترين هستههاي توافق هستهاي است و تا زماني كه اين نظارتها وجود دارد عملا امكان هيچ گونه تخطي در داخل ايران وجود ندارد. اما اگر ترامپ به دنبال سندسازي براي برهم زدن توافق باشد در نهايت به نقطهاي ميرسد كه رژيم بازرسي را هم زير سوال ميبرد. از سوي ديگر در اين مسير درخواستهاي ترامپ براي افزايش نظارتها بر ايران نيز با موافقت اروپاييها روبهرو نخواهد شد. نكته دوم اين است كه ترامپ با بيان هدف اصلي خود كه برهم زدن برجام است در حقيقت به افكار عمومي امريكا كه اتفاقا بسيار هم مخالف جنگ هستند يادآوري كرد كه فردي جنگ طلب است. افكار عمومي در امريكا بهشدت از توافق هستهاي با ايران حمايت ميكنند. آنها جنگ عراق را به ياد دارند و حتي طرفداران ترامپ هم دل خوشي از آن جنگ نداشتند. امريكاييها ميدانند كه در جريان جنگ عراق با آنها بازي شد و با سندسازي در مورد تسليحات كشتار جمعي به آنها دروغ گفته شد. بعيد است كه امريكاييها يك بار ديگر فرصت چنين بازي را به سياستمداران خود بدهند.