تغييرات در رسانه ملي درست يا غلط
محمدرضا رستمي ٭
مهمترين نشانههاي تغيير مديريت رسانه ملي، ابتدا ادغام شبكه هاي مختلف راديويي و تلويزيوني با يكديگر و دومي تغيير گسترده مديران است.سوالي كه در سادهترين حالت مطرح ميشود آن است كه آيا اين تغييرات درست است يا غلط؟ اما به نظر ميرسد سوالات فراوان ديگري براي رسيدن به درستي يا نادرستي اين اقدامات بايد پاسخ داده شود. از جمله سوالات محوري عبارتند از:براساس چه راهبردها و سياستهايي سرمايهگذاري براي راهاندازي انواع شبكههاي راديويي و تلويزيوني صورت گرفته بود؟ و چگونه در اندك زماني امكان طراحي راهبردها و سياستهاي جديد فراهم شده است كه به كاهش شبكهها انجاميده است؟كدام آسيبشناسي مديريتي، اجتماعي و رسانهاي از وضعيت شبكهها انجام شده است كه تعيينكننده اتخاذ چنين تصميمات عجولانهاي شده است؟آيا عوامل جديدي براي تغييرات گسترده مديران رسانه ملي شناسايي شدهاند؟ در حالي كه جابهجايي مديريت رسانه ملي بر پايه نظام انتخاباتي شكل نميگيرد و قاعدتا شكافي ميان رويكردهاي فكري و اعتقادي رييس قبلي و بعدي وجود ندارد، با چه استدلالي تغييرات وسيع توجيه ميشود؟ آيا شاخصهاي شايستگي جديدي در انتخاب و انتصابهاي رسانه ملي طراحي شده است؟در شرايطي كه نظارت بر عملكرد رسانه ملي در تمامي سالها ثابت بوده است، چرا اتخاذ چنين تغييرات وسيعي در مديريت پيشين اعمال نشده است؟آيا در رسالت وچشمانداز رسانه ملي تغييري رخ داده است كه نيازمند تغييرات زيرساختي و منابع انساني شده است تا قابليت پيادهسازي رسالت جديد در راهبردها و سياستها و برنامههاي جديد را داشته باشند؟
فارغ از نوع پاسخهايي كه به اين سوالات داده خواهد شد، آنچه مهم است اينكه دانش و تجارب مديريتي ايران و جهان نشان ميدهد كه اقدامات سريع و تغييرات زياد بدون پشتوانه مطالعاتي از يكسو و عدم دستيابي به هماهنگي اكثريت ذينفعان اصلي يعني پرسنل رسانه ملي و مخاطبان از سوي ديگر، آن را با شكست مواجه ميسازد و هزينههاي زيادي را بر منابع عمومي و كشور تحميل ميكند. ٭مشاور و مدرس ارتباطات كاربردي