آرمانهاي انقلاب؛ از تثبيت تا اجرا
محمد غرضي
جامعه ايران در بزنگاههاي تاريخي مهمي توانسته پيروزي خود را تثبيت كند. چيزي كه باعث شده تا پس از به دست آمدن اين پيروزيها امكان استفاده از فرصتي كه مردم پديد آوردهاند، محدود شود عملكرد نخبگان سياسي و دولتها بوده است. از صد سال پيش جامعه ايران هم در انقلاب مشروطه، هم در جنبش ملي كردن صنعت نفت و هم در انقلاب اسلامي سال 57 توانست به اهدافي كه براي حركت خود تعريف كرده بود، دست پيدا كند. اما مشكل اينجاست كه در همين صد سال ما دولتي نداريم كه توانسته باشد با خوشنامي و موفقيت تقريبا كاملي قدرت را ترك كرده باشد. دولتها عموما در تمام دورههاي تاريخي اين صد سال گذشته، با اعتبار خاصي كه اميدهاي اجتماعي جدي را نيز ايجاد ميكرده، آمدهاند و نهايتا در طول مسير حركتشان از اين اعتبار كاسته شده تا جايي كه با اعتبار و منزلت اجتماعي به مراتب كمتري قدرت را ترك كردهاند. آسيب اساسي هم در اين ميان دو قطبي تامين منافع دستجات سياسي و تامين منافع عموم جامعه بوده است. اينكه منافع اين دو حوزه معمولا در يك راستا قرار نگرفته، يكي از مشكلات اساسي است كه كشور ما با آن دست و پنجه نرم ميكند. البته پر واضح است كه در اين حوزه گروهها و دستجات سياسي هستند كه بايد منافع خود را به عنوان تابعي از منافع ملي و عمومي قرار دهند. بعد از انقلاب اسلامي چنين معضلي ميتواند يك آسيب جدي به تاريخيترين حركت مردم ايران باشد. هدف اصلي انقلاب اسلامي از يك منظر تشكيل حكومتي بود كه بتواند در چارچوب مناسبات و چارچوبهاي اسلامي و مذهبي، رضايت عمومي جامعه را ايجاد كند. به نظر ميرسد در 36 سال گذشته، نظام برخاسته از انقلاب اسلامي توانسته اهداف و آرمانهاي خود را در ابعاد اجتماعي تثبيت كند. اكنون شعار نه غربي، نه شرقي در ميان مردم تثبيت شده است. به همين منوال هم انتخاب دولت توسط مردم، جمهوريت و اسلاميت نظام سياسينفي پنهانكاري در اداره امور كشور، واجب بودن ارايه خدمات به مردم، نفي رانت سياسي و نفي قوانين تبعيضآميز در بستر اجتماعي خود تثبيت شدهاند. مهم اين است كه دولتها و مجريان كار چگونه توانستهاند از اين اهداف و آرمانهاي تثبيت شده به نفع كشور و جامعه استفاده كنند. در طول 36 سال گذشته يك واقعيت در رقابتهاي سياسي كشور وجود دارد و آن اينكه طيف اصلاحطلب هيچگاه نتوانستند دولت را نگهدارند و طيف اصولگرا مردم و جامعه را.
اين آسيب اساسي رقابتهاي سياسي را از محور اصلي خود كه همانا رقابت بر سر تامين بيشتر و بهتر منافع عمومي است، منحرف كرده است. بهطور خلاصه ميتوان گفت كه مشكل كشور ما از حيث نگاه به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامي، مشكل تثبيت ارزشها و عمومي كردن آنها نيست، بلكه مشكل اجراي آنها در چارچوب منافعي است كه اكنون به منافع گروهي تقليل پيدا كرده است.