• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3573 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۳ تير

تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم

جواد طوسي منتقد هنري

بيماري و مرگ عباس كيارستمي كه در عرض چهار ماه به وقوع پيوست و پرونده پزشكي پرحرف و حديثش و برخورد خالي از مهر و پرسوءتفاهمي كه طي اين سال‌ها با او و شماري از آثار به نمايش درنيامده‌اش شد، آنقدر از جنبه‌هاي مختلف تلخ و اسفبار و قابل بررسي است كه نمي‌توان به همين راحتي ضايعه از دست دادن اين فيلمساز با ذوق و خوشفكر را كه آوازه جهاني‌اش بر كسي پوشيده نيست از ياد برد اما طبق معمول بايد خودمان را با يك چيزهايي همچون جاري بودن روح زندگي در آثارش و نگاه رها و آزاد منشانه‌اي كه او به جوهره هستي و انسان و مرگ داشت دلداري دهيم و يادش را با زمزمه كردن «مرگ پايان كبوتر نيست» و ابياتي از شاعر مورد علاقه‌اش خيام گرامي داريم. اما جدا از اين واقع‌نگري اندوهبار و شور و همدلي عمومي ديرهنگام، بياييم فكري به حال ديگر افراد عرصه فرهنگ و هنر كنيم كه هر كدام به طريقي نقشي موثر و تاريخ‌ساز در اين گنبد دوار به يادگار گذاشته‌اند و جا دارد آنها را در دوران حيات و كهولت سني‌شان به خوبي دريابيم و اين دل‌سپردگي و ابراز ارادت را به وقتي كه رخت از اين دنيا بسته‌اند و رُخ در نقاب خاك كشيده‌اند حواله نكنيم. اين كار جدا از شعار و حرف نياز به دلسوزي و تدبير و برنامه‌ريزي و همفكري و تعامل ميان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، بنياد سينمايي فارابي، خانه سينما، فرهنگستان هنر، كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي، خانه هنرمندان، سازمان فرهنگي شهرداري و... دارد تا با شناسايي درست اين مجموعه افراد و ارزيابي دقيق و كارشناسانه موقعيت و جايگاه و ميزان توانايي‌هاي‌شان، به موقع و با نگاهي روشن‌بينانه (نه بدبينانه و تنگ‌نظرانه و خط‌كشي شده) آنها را دريابيم. اگر هنوز شماري از آنها انگيزه كافي و حرفي براي گفتن دارند، فضا و شرايط مناسب براي ادامه فعاليت‌شان در حوزه‌هاي تخصصي مورد نظرشان فراهم كنيم و نگذاريم با چوب لاي چرخ‌شان گذاشتن، دچار سرخوردگي و يأس و انفعال شوند و گوشه‌نشيني و انزوا اختيار كنند. با توجه به اينكه در همين هفته سالگرد تولد ناصر تقوايي را پشت سر گذاشتيم، جا دارد به همين بهانه به آن عزيز اشاره كنم. سال‌هاست كه او با آن كارنامه درخشانش، فيلمي نساخته و نفسي تازه نكرده است. آيا تلاش مجدانه‌اي صورت گرفته تا تقوايي از پيله تنهايي‌اش بيرون آيد و به انجام كاري ترغيب شود؟ اگر با نوعي پيشداوري مشكل را از خود او مي‌دانيم، براي يك بار هم كه شده قدم جدي در اين راه برداشته و امكانات مناسب و بودجه لازم براي شكل عملي يافتن كار فراهم شود و بعد اگر از ناحيه خود او دفع‌الوقت و كارشكني شد، قضيه به شكل صادقانه و شفاف رسانه‌اي شود تا دوستدارانش متوجه شوند مشكل از كجاست. حتي اگر در نااميدانه‌ترين وضع بر اين باور باشيم كه تقوايي آمادگي لازم براي فيلم ساختن (چه مستند و چه داستاني) را ندارد، حداقل مي‌توان با در نظر گرفتن شأن و جايگاه والاي او در حيطه سينماي مستند و عكاسي، كلاس‌هاي آموزشي در مراكز دولتي و فرهنگي و علمي دانشگاهي برگزار كرد و از تجربيات گرانقدرش براي آموزش نيروهاي جوان استفاده كرد.
اما در مورد آن دسته از اهالي فرهنگ و هنر كه در كهولت سني بالا و بازنشستگي ناگزير به‌سر مي‌برند، مي‌توان با همكاري موزه سينما و مراكزي از اين دست، مراسم تقدير و بزرگداشت مناسب با نمايش برخي از آثارشان و تحليل اين آثار از سوي افراد صاحب‌نظر ترتيب داد تا خود و خانواده‌شان روحيه پيدا كنند و به اين باور برسند كه در اين ملك افراد قدردان نيز وجود دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون