يارانه كتاب
محمد صادقي
سخنگوي وزارت ارشاد ابراز داشته: «براي بهبود وضعيت كتابخواني در كشور، دولت بايد به مردم يارانه كتاب بدهد» و افزوده كه دولت بايد تدبيرهايي در نظر بگيرد تا مردم اندكاندك به مطالعه تشويق شوند و عادت به كتابخواني در ميان مردم ايجاد شود كه سخنان تازهيي نيست و گوش ما به شنيدن اين گونه اظهارنظرها عادت دارد. اما در بررسي چرايي پايينبودن ميزان مطالعه در ايران و ديگر مسائل فرهنگي، ميتوان علتهايي را برشمرد، چنانچه به نظر ميرسد بخشي از اين مشكلات را در خود دولت بايد سراغ گرفت، و البته نه فقط اين دولت، كه در كل ساختار فرهنگي موجود و به ويژه نظام آموزشي كشور كه اگر برنامههاي علمي، مطابق با دانش روز و هدفمند پيگيري و اجرا شده بود، با چنين مشكلاتي كه بيترديد ريشه در نقصهاي نظام تعليم و تربيت ما دارد، مواجه نبوديم. اما در اين مجال به نكتهيي اشاره خواهم كرد كه به نظرم جاي انديشيدن دارد. ميدانيم كه ميزان مطالعه و كتابخواني در ايران بسيار پايين است و از سويي آنچه امروز در كتابفروشيها غوغا ميكند، سيلي از كتابهاي گوناگون كمكدرسي است كه دانشآموزان و خانوادهها را به كتابفروشيها ميكشاند! آيا بهتر نيست مسوولان فرهنگي دولت و به ويژه مسوولان آموزش و پرورش در اين زمينه قدري بينديشند كه چرا اين كتابها تا اين اندازه بازار كتاب را در اختيار گرفتهاند؟ برنامهريزيها و سياستهاي فرهنگي و آموزشي كشور بر چه اساسي سامان يافته كه انبوهي از كتابهاي درسي كه براي دانشآموزان تهيه و تدوين ميشوند پاسخگوي نياز آنها نيستند؟ آيا ابهامها و نقصهايي در كتابهاي درسي وجود دارد كه براي فهم آنها نياز به مطالعه چندين كتاب كمكدرسي است و كتابهاي درسي توانِ فهماندن مطالب درسي به نوجوانان و جوانان را ندارند؟ اگر چنين است، چرا اين نقص رفع نميشود؟ شوربختانه، اين وضعيت نشانه خوبي در بررسي هدفها و رويكردهاي علمي و آموزشي موجود نيست. از اين رو و قبل از هر چيز بايد مشخص شود، هدف از آموزش و پرورش چيست؟ قرار است افراد پس از طي دورههاي مختلف تحصيلي و آموزشي به چه دست يابند و به كجا برسند؟ بهتر است بررسي شود كه يك فرد پس از گرفتن ديپلم، بر اساس آنچه در دورههاي مختلف تحصيلي (دبستان، راهنمايي و دبيرستان) آموخته، چقدر توانايي يافته و آنچه آموخته در زندگي روزمره به چه كارش ميآيد؟ و تا چه اندازه با روشهاي درست زندگيكردن و عاقلانهزيستن آشنايي دارد؟ يك فرد در دوره نوجواني و جواني و با انبوهي از كتابهاي درسي و كمكدرسي و رقابت ملالآوري كه براي شركت در كنكور وجود دارد، به نظر نميرسد فرصت چنداني براي مطالعه داشته باشد و علاقه چنداني هم به مطالعه در او شكل بگيرد. در حالي كه اگر عادت به كتابخواني از دوره كودكي و نوجواني در فرد ايجاد نشود، كمتر انتظار ميرود به يك فرد كتابخوان تبديل شود. پرسش اين است كه آموزش و پرورش چه برنامه مشخصي براي توسعه فرهنگ كتابخواني داشته و دارد؟ وزارت ارشاد و صداوسيما و... چقدر به اين موضوع توجه نشان داده و چه اقدامهاي موثري انجام دادهاند؟ براي ايجاد جامعهيي بهتر، بايد بيش از هر چيز به دوره كودكي و نوجواني افراد جامعه اهميت داد زيرا بدون برنامهريزي علمي و مطابق با دانشروز و بهره از دستاوردهاي كشورهاي پيشرفته در زمينه آموزش و پرورش (و اجراي دقيق آنها) نميتوان از انبوه مشكلات كاست و به جامعهيي دست يافت كه در آن مجال بيشتري براي قرار گرفتن افراد «دانا» در شمار افراد «توانا» ايجاد شود. اما با تزريقِ مُسكن، كاري اساسي صورت نخواهد گرفت و بيشتر احتمال ميرود، يك برنامه مبهم به جايي ختم شود كه يارانه كتاب تبديل به نان و پنير سفره مردم شود كه البته در اين شرايط بد هم نيست!