سميرا جعفري/ نخستين تصويري كه مردم از او به ياد دارند، پشت نردههاي فلزي آژانس بود. سال 1376 سلمان آژانس شيشهاي پسر كمسن و سالي بود كه حالا براي خود جايگاهي پيدا كرده است. بهروز شعيبي را شايد اين روزها بيشتر به واسطه بازي در نقش سيد رضاي «طلا و مس» بشناسند ولي او عزمش را براي كارگرداني آثار به ياد ماندني جزم كرده است و نخستينهايش نشان از راه درستي است كه در پيش گرفته است. دهليز، نخستين كار سينمايي شعيبي بود كه با استقبال خوبي روبهرو شد و حالا شعيبي با نخستين سريالش به تلويزيون آمد و با «پردهنشين» مخاطب را پاي جعبه جادو نشاند. با اين كارگردان جوان درباره سريال و حاشيههايش به گفتوگو نشستيم. حاشيههايي مانند بحث آقازادههاي پردهنشين كه شعيبي ترجيح داد دربارهشان حرفي نزند.
خوشحالم كه سريال در همين زمان حاضر پخش شد. البته اميدوارم كه در تجربههاي بعديام در فصل پرمخاطب كار داشته باشم، اما از طرفي هم معتقدم كه تلويزيون نياز دارد تا فصل پرمخاطبش را از ماه رمضان به تمام سال تعميم دهد. در ماه رمضان مردم به دليل شرايط فيزيكي كه دارند بيشتر از ماههاي ديگر به تلويزيون روي ميآورند
نقدها وجود دارد و من هم از آنها استقبال ميكنم، اما خدا را شكر در مورد پردهنشين با نقدهاي تند و آنچناني مواجه نبوديم. اكثر تعريفها و نقدهاي مثبت هم از طرف آقايان طلاب و روحاني بوده است و اين انرژي بيشتري به ما داد. در مورد بقيه صنوف هم اين را بگويم كاش نگاهشان مانند نگاه قشر روحانيت بود
سريال پردهنشين پروسه طولاني را در زمان توليد پشت سر گذاشت. اين زمان چه اندازهاش به دليل وسواس شما بود و چقدر به دليل مشكلات مالي بود كه اين سريال درگيرش بود؟
مشكلات مالي در توليد اين كار وجود داشته است، اما نميتوان گفت اين مشكلات روي كار تاثيرگذاشته است چرا كه به همت سيد محمود رضوي (تهيهكننده) اين اتفاق نيفتاد و ما كمتر در جريان اين مشكلات قرار گرفتيم. مهمترين دليلي كه پروسه ساخت اين سريال را طولاني كرد، تعدد لوكيشن، حجم زياد كاراكترها و اتفاقها در فيلمنامه بود. به هر حال تعداد زيادي بازيگر داشتيم كه در لوكيشنهاي متعدد بازي داشتند و همين امر زماني كه در ابتدا براي ساخت اين سريال پيشبيني كرده بوديم را در اجرا بيشتر كرد و قطعا براي ساخت سريال همين زماني كه سپري كرديم را احتياج داشتيم.
اما محمود رضوي به دليل مشكلات عمدهيي كه در ساخت اين سريال تحمل كرد، از تهيهكنندگي در تلويزيون انصراف داد و اين تصميم را در شبكههاي اجتماعي به اشتراك گذاشت.
بهتر است تا درباره تصميمي كه ايشان گرفتند با خودشان صحبت كنيد.
درست است، اما ايشان كه سالها در امر تهيهكنندگي فعال بود، در نهايت به چنين نتيجهيي رسيد؛ شما كه در امر سريالسازي نخستين تجربهتان را پشت سر گذاشتيد، اين اتفاقها باعث نشد تا در ادامه راه آن هم در تلويزيون بيانگيزه و دلسرد شويد؟
نه. حداقل اين اتفاق براي من به دليل حضور محمود رضوي نيفتاد. شايد به همين دليل است كه سالهاست با ايشان همكاري ميكنم چرا كه ايشان به عنوان تهيهكننده اجازه نميدهد گروه درگير مسائل مالي شود تا كيفيت كار فداي مسائل مالي و اتفاقهاي ديگر شود و در اين زمينه تلاش زيادي كرد كه جاي تشكر و قدرداني دارد چرا كه با وجود فشاري كه متحمل بود، كار به خوبي پيش ميرفت. البته ايشان هنوز درگير تسويه حساب با تلويزيون هستند، اما ما در حين كار تمام امكانات را در اختيار داشتيم.
جداي بحث مالي، قطعا فيلمنامه به واسطه حضور پرسوناژهاي حساس، پا روي خطقرمزها هم گذاشته است. در اين باره چقدر از طرف سازمان صدا و سيما حمايت شديد؟
ما از همان ابتدا خودمان تكليف خود را مشخص كرديم. شايد به دليل حساسيت خود آقايان طلاب يا به دليل توجه جامعه به اين قشر، زماني كه ميخواهيم به سراغ قصهيي با عنوان روحانيت برويم همه فكر ميكنند، قرار است به دنبال قصهيي برويم كه خط قرمزهاي زيادي دارد. در صورتي كه معتقدم اين قصه خط قرمزي ندارد، فقط احتياج به تحقيق و پژوهش داشت. بايد آن فضا را ميشناختيم و به آن نزديك ميشديم. حال اگر اين اتفاق در جامعهيي متخصص كه ابعادش كمتر است، مانند جامعه پزشكي، مهندسين و... بيفتد و در اين راه اشتباههايي را در پرداخت شخصيت و موقعيتها داشته باشيم تبعات كمتري دارد چرا كه با جامعهيي علمي يا اجرايي طرف هستيم، اما جامعه روحانيت به مردم نزديكتر است. نه فقط به دليل وجه مذهبياش، بلكه وجه اجتماعي، سياسي و حتي علمياش مدنظرم است آن هم به اين دليل كه ويژگي روحانيت اين است كه ابعاد زيادي دارد از بعد مذهبي گرفته تا اجتماعي و سياسي. همه اين مسائل كارگردان را مجبور ميكند تحقيق گستردهتري درباره اين قشر داشته باشد تا شناخت بيشتري از اين آقايان به دست آورد. ما هم اين پروسه را طي كرديم و حتي كارشناسهايمان قدم به قدم با ما پيش آمدند. در صورتي كه ما تصميم نداشتيم كار خاصي انجام دهيم و ميخو استيم، زندگي ساده روحانيت را در گرداب يك چالش نشان دهيم.
تا پيش از اين سريالهاي متعددي درباره قشرهاي مختلف جامعه ساخته شد كه اكثرا با حاشيهها و اعتراضهايي هم مواجه شدند. شما از طرف جامعه روحانيت مورد نقد قرار نگرفتيد؟
به هر حال نقدها وجود دارد و من هم از آنها استقبال ميكنم، اما خدا را شكر در مورد پردهنشين با نقدهاي تند و آنچناني مواجه نبوديم. اكثر تعريفها و نقدهاي مثبت هم از طرف آقايان طلاب و روحاني بوده است و اين انرژي بيشتري به ما داد. در مورد بقيه صنوف هم اين را بگويم كاش نگاهشان مانند نگاه قشر روحانيت بود. البته بقيه صنوف هم با درام ماجرا مشكل دارند تا تخصص خودشان. به طور مثال اگر اشتباهات حرفه يك پزشك را به تصوير بكشيم كسي اعتراض نميكند، اما اگر پزشك قصه، رفتاري را در موقعيت خاصي از خود نشان دهد كه مطابق سليقه نباشند، اعتراض ميكنند. در صورتي كه درام
بر اساس آدمهايي است كه درقصه حضور دارند و شخصيتها هم بايد از قوميت يا صنوفي باشند تا بتوان قصه را بر اساس آن روايت كرد.
يكي از نكتههايي كه در مورد اين سريال مطرح شد اين است كه شايد بهتر بود تا در زمان ديگري مثل ماه رمضان پخش ميشد؟
اتفاقا من خوشحالم كه سريال در همين زمان حاضر پخش شد. البته اميدوارم كه در تجربههاي بعديام در فصل پرمخاطب كار داشته باشم، اما از طرفي هم معتقدم كه تلويزيون نياز دارد تا فصل پرمخاطبش را از ماه رمضان به تمام سال تعميم دهد. در ماه رمضان مردم به دليل شرايط فيزيكي كه دارند بيشتر از ماههاي ديگر به تلويزيون روي ميآورند، اما بايد مردم را مجاب كنيم كه در همه حيطهها و همه ايام، تلويزيون را دنبال كنند و اين استقبال تنها به ماه رمضان اختصاص پيدا نكند و به كل سال تعميم داده شود.
هر چند كه مدتي است توليدات سريال در ماه رمضان هم مخاطب خود را از دست داده كه دليل اصلياش هم كيفيت پايين سريالهايمان است.
اين وظيفه تلويزيون و سازندگان سريالها و برنامههاست كه مخاطب را با تلويزيون آشتي دهند.
زماني كه فيلمنامه پردهنشين به دستتان رسيد، نخستين برداشتتان چه بود؟ اينكه قرار است از زندگي خصوصي و روزمرّگي قشر روحاني پردهبرداريد يا...
در وهله اول به عنوان كسي كه ميخواستم اين كار را بسازم اين طور به فيلمنامه نگاه نكردم. به عنوان يك سريال كاملا خانوادگي و اجتماعي به آن نگاه كردم چراكه دوست نداشتم قصهيي درباره روحانيت بسازم كه اگر شخصيت روحاني را تغيير دهيم هيچ اتفاقي در قصه نيفتد. دوست داشتم قصه طوري باشد كه شخصيت اصلياش را روحاني بازي كند و به نظرم پردهنشين اين خصيصهها را داشت و شخصيتهاي اصلياش بايد روحاني بودند، اگر نه، چالشها و ماجراها اين طور پيش نميرفت.
فيلم سينمايي «طلا و مس» و حضور موفق شما در اثر تحسين شده همايون اسعديان چقدر روي ساخت پردهنشين تاثيرگذار بود؟
طلا و مس اين خوبي را داشت كه من شناخت اوليهيي نسبت به روحانيت و آقايان طلاب پيدا كردم و اين شناخت اوليه كمك كرد تا بتوانم به اين قصه نزديك شوم و برايم خيلي غريبه نباشد.
هيچگاه دوست نداشتيد تا سيدرضاي «طلا و مس» را به جمع روحانيون و طلبههاي پردهنشين بياوريد؟
نه، اما خب برخيها ميگفتند تا از روحانيوني كه قبلا در اين نقش بازي كردند، با عناوين و شكلهاي مختلف استفاده كنيد، اما تلاش من اين بود كه روحانيون ما از جنس ديگري باشند و حتي بازيگرانش هم كساني باشند كه مخاطب هيچ پيشينه ذهني از آنها در اين دست نقشها نداشته باشد به همين دليل حتي از بازيگراني كه قبلا نقش روحاني هم بازي كردند، استفاده نكردم.
خودتان وسوسه نشديد جلوي دوربين برويد؟
واقعيتش اين است كه وقتي كارگرداني ميكنم، نهتنها وسوسه نميشوم، بلكه فكر حضور در جلوي دوربين هم نگرانم ميكند. بيشتر دوست دارم در زمان كارگرداني يا بازيگري فقط به همان يك وظيفهيي كه بر عهده دارم فكر كنم.
برخي معتقدند پردهنشين به نوعي تصميم داشت مردم و قشر روحانيت را آشتي دهد، چقدر موافق اين موضوع هستيد؟
خيلي موافق صحبت در اين باره نيستم چرا كه معتقدم قهري صورت نگرفته بود.
اما قبول كنيد آن نزديكي مردم و روحانيت كه از آن ياد كرديد حداقل در بين نسل جديد وجود ندارد.
ببيند ميتوانم بگويم پردهنشين، رابطه بين مردم با روحانيت و روحانيت با مردم را يادآوري كرد، اما نبايد اين را از ياد ببريم كه اين رابطه قدمت چندصد ساله در سرزمين ما دارد. معمولا بسياري از علماي ما در صنوف مختلف روحاني يا طلبه بودند. نامدارهاي ادبيات، شعر و پزشكي طلبه يا روحاني بودند كه در مشاغل مختلف هم فعاليت داشتند و فكر ميكنم اين رابطه نزديك بين مردم و روحانيت بوده است و امروز هم وجود دارد. زماني كه با نويسندههايمان جلسه ميگذاشتيم، تاكيدمان روي اين بود كه در چه موقعيتهايي حضور يك روحاني چالشبرانگيز است و ايجاد كنش و واكنش ميكند كه به آنها برسيم.
مانند صحنهيي كه حاج آقا شهيدي بعد از بازداشت عروسش پايش به كلانتري باز ميشود. صحنهيي كه تا به حال در تلويزيون نديده بوديم.
دقيقا درست است. حاج آقا شهيدي به كلانتري ميرود آن هم براي كار يكي از نزديكانش يا مثلا روابط بين آقاي مهدوي و همسرش و اختلافات زن و شوهري كه گاهي بين آنها پيش ميآمد. همه اينها لحظاتي بود كه شايد در حالت عادي احتياج به يك احتياطي داشت، اما ما به اين نتيجه رسيديم كه چرا نبايد سادهترين و بهترين عكسالعملها را نشان دهيم. در اين راه هم هيچ مشكلي نداشتيم و هيچ ممانعتي از طرف سازمان وجود نداشت. حتي اگر همراهي آنها نبود؛ شايد اين اتفاق نميافتاد. بايد بگويم اينها خط قرمز نيست و اين ما هستيم كه خط قرمزها را وسعت ميدهيم.
نكته بعدي درباره انتخاب بازيگرهايتان است. براي ايفاي نقش روحانيون از همان ابتدا ميخواستيد از چهرههاي متفاوتتر با كارنامهيي متفاوت استفاده كنيد؟ و در ادامه چطور شد به هومن برقنورد براي ايفاي نقش يك روحاني رسيديد؟ بازيگري كه بازيهاي كمدي او در سريال «ساختمان پزشكان»، « دزد و پليس»، «اشكها و لبخندها» و... بيشتر از بازيهاي جدياش در ذهن مخاطب باقي مانده است.
هومن برق نورد سابقه بازي در همه مديومها و ژانرها را دارد و به نظرم بازيگر خيلي خوبي است، به همين دليل اصلا نگران نبودم چراكه توانايي بازيگرها از همهچيز برايم مهمتر بود. البته محبوبيت آنها هم برايم مهم بود تا بيننده با آنها در همان لحظه اول ارتباط برقرار كند و فكر ميكنم در مورد هومن برقنورد اين اتفاق افتاد. حتي اگر هم نگاه كمدي به ايشان داشته باشند ايرادي ندارد چرا كه خيلي از روحانيون اين ويژگي را در رفتارشان دارند. همچنين روحانيوني كه كمي شوخ طبع هستند برنامههايي پر بيننده دارند، مانند آقاي قرائتي كه سالهاست برنامه دارد و هنوز هم مخاطبان زيادي پاي صحبتهايشان مينشينند.
شنيدهها حاكي از اين بود كه براي انتخاب هومن برقنورد و قانع كردن مديران سازمان، پروسهيي را پشت سر گذاشتيد؛ درست است؟
نه واقعا اينطور نبود، تا قبل از تست گريم كمي نگران بوديم، اما بعد از اينكه تست گريم و لباس را انجام داديم، در همان جلسه همه به اين نتيجه رسيديم كه هومن برق نورد بهترين انتخاب است.
در اغلب سكانسها با بازي برق نورد، مخاطب با ديدن حاج آقا مهدوي، شخصيت حجتالاسلام شهاب مرادي برايش تداعي ميشد و اين موضوع در مورد فرهاد آييش هم مصداق دارد.
به هر حال آقاي مرادي يكي از روحانيون معروف در تلويزيون هستند و همان طور كه خودتان هم اشاره كرديد در مورد شخصيت حاج آقا شهيدي هم نظراتي شنيده ميشود. فكر ميكنم اينها به دليل همذات پنداري و شبيهسازي است كه مخاطب ما با شخصيتها دارد. البته آقاي مرادي در اين سريال و در بخش مشاوره كمكهاي بسياري را به ما كردند، اما واقعا نميخواستيم شباهتي بين اين شخصيت و ايشان برقرار كنيم. شايد اگر بازيگر ديگري اين نقش را بازي ميكرد، مخاطب آن را شبيه يك روحاني ديگر ميديد.
فرهاد آييش نخستين انتخابتان براي نقش حاج آقا شهيدي بود؟
به هر حال انتخابهاي مختلفي براي هر نقش در ذهن كارگردان ميآيد، اما زماني كه ايشان را در نمايش «سقراط» روي صحنه تالار وحدت ديدم، به واسطه بازي در آن نمايش ريشهايشان بلند بود كه از نظر ظاهري هم با اين نقش هماهنگي داشتند و براي همين در همان جلسه تصميم گرفتيم با هم همكاري كنيم. از آنجايي كه آييش و آقاي برقنورد در حيطه كمدي حرفهيي هم فعاليت داشتهاند پس حضورشان در اين نقش كار خيلي سخت و پيچيدهيي نبود.
نكته پاياني، در مورد لوكيشن اصليتان است؛ براي فرار از حاشيههايي كه قرار بود براي كار پيش بيايد نامي را براي اين شهر انتخاب نكرديد؟
فقط بحث حاشيهها مطرح نبود، بلكه دوست نداشتيم تعريف خاصي از جايي دهيم تا تاثيري روي فرهنگ يا قشر خاصي بگذارد، بلكه ميخواستيم همهچيز كلي باشد تا سوءبرداشتي نشود. به همين دليل ناكجا آبادي را براي روايت اين قصه انتخاب كرديم.