وزير دفاع:
اجازه دهيم ملت هزينه تصميمات خود را تصحيح كنند
گروه سياسي| سردار حسين دهقان، وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران روز گذشته مهمان برنامه شناسنامه بود. برنامهيي كه در آن وزير دفاع از چگونگي آمدنش به دولت گفت و اعتقادش در مورد دولت سابق. از اينكه بايد ميان منافقان و افراد درگير شده در حوادث 88 تفاوت قايل شد و بحث تسخير سفارت امريكا. به گزارش فارس، گزيده اظهارات سردار حسين دهقان به شرح زير است:
تخطي يا خروج كردن يا نپسنديدن يا هر اسمي كه رويش بگذاريم از حكم ولي فقيه يك جفا در حق نظام و مردم يا اسلام است. هر كسي بخواهد باشد مهم نيست و اين ثابت شده است. در گذشت زمان در اين سي و چند سال، آن عنصري كه همواره در گردنهها و عقبههاي جدي انقلاب و خطرات، اين نظام را عبور داده شخص ولي فقيه بوده است.
از سوي ديگر اساسا من فكر ميكنم ملت ما بايد اين را باور كنند چون من خودم با گوشت و پوست اين را باور دارم كه يك دستي همواره پشت سر اين انقلاب بوده و او بوده كه حمايت، نگهداري و حفظ كرده.
بحث منافقين را كه نبايد با بحث فتنه يكي كرد يا از يك منظر نگاه كرد. آنها اساسا آمده بودند كه براندازي كنند ولي اينها به يك مسيري كشانده شدند. اين دو بحث است. يعني اگر خاطرتان باشد يا برگرديد به تاريخ يك زماني آقاي رجوي گفته بود ميخواهيم برويم خدمت امام (ره) و ايشان به ما وقت نميدهد. امام (ره) در سخنراني علنيشان فرمودند اگر من به اندازه يك ذره سايه آفتاب احتمال هدايت به اين آقايان داشتم، من ميرفتم پيش آنها. اين فاتحهيي بود كه براي منافقين خوانده شد. حالا ماهيت آنها جدا بود، ضد نظام بودند، برانداز بودند، اقدام مسلحانه كرده بودند، بعدا هم معلوم شد و رفتند در دل صدام و امريكا و الان هم نوكري شان براي نظام سلطه و غرب براي همه آشكار است.
اينها دعواهاي سياسي و بيشتر بد اخلاقي است تا اينكه بخواهد دفاع يا رعايت حقوق باشد. وقتي ما در نظام جمهوري اسلامي در زمان جنگ كه اگر كسي بخواهد فرار كند بايد اعدامش كنيم، احدي را اعدام نكرديم چطوري بعد از جنگ كسي را اعدام كنيم. كه چه بشود؟
دوباره برميگرديم به همان كه چرا ما مسائل را ميآييم موضوع دعواي سياسي ميكنيم. ميشود اينطور هم نگاه نكرد ولي وقتي نگاه ميكنيم ميگوييم ميبينيم دعوا هيچ بهانهيي نميخواهد. شما در خيابان يك طعنه به كسي بزن، برميگردد دعوا ميكند، ما در فضاي سياسي كشور دنبال بهانه ميگرديم كه دعوا كنيم.
سپاه يك برداشتي از قانون تاسيس خودش دارد كه خودش را حافظ انقلاب ميداند و كسي از اين منظر سپاه را يك واحد نظامي تلقي نميكند، سپاه را يك واحد سياسي نظامي فرهنگي نوشتهاند، از اين منظر آن جايي كه كليت نظام مطرح باشد بهطور طبيعي حضور پيدا ميكند؛ سپاه و من سپاهي با شماي سپاهي نه يك مشرب سياسي واحد داريم نه يك موضع واحدي نسبت به مسائل داريم ممكن است بيرون از سازمان كه برويم من بروم فلان جا تبليغ شما را بكنم، ايشان تبليغ فلان كس را، اين اتفاقات ميافتد. ما نبايد از يك نهاد انقلابي انتظار داشته باشيم كه صفر و صدش در يك خط يك كاري بكند، نه افراد آزاد هستند، ميروند در مسجد محله فلان صحبت را ميكنند، اين سپاهي است به عنوان سپاه تلقي ميشود
جامعه ما يك جامعه زنده است، اينكه بگوييم كسي آمد آقاي احمدينژاد را رييسجمهور كرد چيز غلطي است؛ اين جامعه زنده همواره متناسب با نياز خودش در هر مقطعي به كسي گرايش پيدا ميكند. فرض كنيد در همان 76، انتخاب آقاي خاتمي پاسخي بود به آنچه در دوران آقاي هاشمي اتفاق افتاده بود. ملت اين فضا را ميخواست عوض كند، به آقاي خاتمي راي داد چون آقاي ناطق را در ادامه آقاي هاشمي ميديد. در دوران اصلاحات ملت حس كرد كه يك سري از جنبههاي مورد توجهش مغفول واقع شده به آقاي احمدينژاد راي داد، بعد از آقاي احمدينژاد ملت يك سري از جنبهها را در آقاي روحاني ديد به او راي داد، يعني اين پويا و زنده بودن جامعه است حالا بعضا ميخواهند اغراق كنند كه نظام تصميم گرفت آقاي رنجبران شود رييسجمهور، بعد آقاي رنجبران نميشود چون ملت تعيين ميكند، اين ملت هم به دليل همين پويايي و زنده بودن خودش همواره نياز خودش را در يك كسي متجلي ميبيند به او اقبال ميكند همه هم بگويند اينجا اشتباه ميكنيد، او اشتباه خودش را نميكند ما بايد اجازه بدهيم ملت هزينه تصميمات خودش را با تحليل درستي كه از عملكرد منتخب خودش ميكند همواره تصحيح كند كه خطا و اشتباهش در آينده كمتر شود، اينكه شما گفتيد، اينكه ميگوييد گذشته پس آينده چه؟ موضوع همين است تاريخ عبرت است بايد عبرت گرفت براي آينده تا خطايي كه قبلا كرديد تكرار نكنيد و الا بحث ديگري نداريم.
احمدينژاد دولت نهم يك شخصيت و احمدينژاد دولت دهم شخصيت ديگري داشت.
بله طبيعي بود. ظرف چهار پنج سال تمام رسانههاي بيگانه آمدند بحث مهندسي انتخابات را مطرح كردند، بحث كانديداي نظام را مطرح كردند بحث احتمال دست بردن به صندوقها را مطرح كردند، اين را تبديل كردند به يك واقعيت ذهني.
بحث 88 را بايد دو مقطع بكنيد؛ يكي تا انتخابات و اعلام مواضع حضرت آقا و نماز جمعه، يكي بعد از آن. تا آنجا همانطوري كه حضرت آقا گفتند ملت تكليفشان را انجام دادند هر كس، هر كس را انتخاب كرده درست انتخاب كرده همين كه حجت عقلي داشته مأجور است پس تا اينجا انتخابات با شكوه انجام شده، 85 درصد مردم آمدند راي دادند اينكه عزت و قدرت نظام است ولي اينكه اختلافي ميشود خود آقا ميآيند با روساي ستاد انتخاباتي آقايان جلسه بگذارند يك مهلت بدهند در شوراي نگهبان براي نخستين بار از يك حكم ولايي استفاده كنند، بيايند مجددا بازنگري و باز شماري كنند بعد باز هم اين فضا دامن زده شود اين همان چيزي است كه جفا به نظام است، ظلم به نظام است، بالاخره همه مسيرها باز بوده براي اينكه افراد اگر شكايتي داشتند اعتراض داشتند بروند مطرح كنند بعد از آن هم كه تمام شد شوراي نگهبان اتمام حجت كرد ولو با فرض محال من دو راي بيشتر از شما آوردم ولي گفتند كمتر شده، اين فرض محال است آقا گفتند شوراي نگهبان مسوول تاييد صحت انتخابات است، تاييد شد تمام شد رفت بايد رفت در فاز بعدي، موارد انتخاباتي را بايد شروع كرد و رفت در فضايي كه براي دور بعدي آماده شد، كجاي دنيا اينطور است. اگر حضرت آقا ميفرمايد كف خيابان كه تعيين نميكند صندوق تعيين ميكند گردن ميگذاشتيم به خصوص بعد از اينكه فصلالخطاب مسائل رهبري هستند هر چه ايشان گفتند تمام.
ما يك قراردادي با روسها داشتيم كه اس- 300 را از ايشان خريداري كرديم. قرارداد قرار بود اجرا شود يك زماني رييسجمهور روسيه آمده اين قرارداد را لغو كرده.
اينكه دوستاني در دولت هستند كه به لحاظ كهولت سن تحرك ندارند، واقعا اين طور نيست. من كمتر همكاري را ميدانم از خود آقاي روحاني تا بقيه كه در شبانه روز كمتر از 14 ساعت كار بكنند، من خودم معمولا پنج ميآيم هشت، 9 شب و 10 شب ميروم، بيشتر از هفده، هجده ساعت نميشود كار كرد بقيه هم همينطور هستند، مهم اين است كه ما امروز قادر باشيم در شرايط پيچيدهيي كه داريم انسانهاي مجربي كه در شرايط بحران در گذشته زمان كار كردند و ميتوانند اين مسائل بغرنج را خوب تجزيه و تحليل بكنند در موضع تصميمگيري بالا قرار بدهيم ولي به معني اين نيست كه در ردههاي پايين هم همين نگاه را داشته باشيم، مهم اين است كه آدمهايي كه صاحب تجربه هستند، صاحب دانش هستند و از عهده تجزيه و تحليل مسائل برميآيند بتوانند در راس قرار بگيرند، اما آنهايي كه ميخواهند عمل بكنند جوان باشند.
درباره قطعنامه پايان جنگ
باور من اين است كه هر مقطعي از زمان كساني كه مسوول هستند هر تصميمي ميگيرند تصميمي است كه با آن شرايط وفق دارد. يك چيزي بايد يادمان باشد كه هيچ نظامياي در هيچ شرايطي پرچم سفيد بالا نميبرد، دليلش هم اين است كه آمده سربازي كند و وجودش براي همين است كه از امنيت مردم دفاع كند و جانش را در اين راه بدهد و الا دليلي دارد كه يك عمري مردم به او نان و آب بدهند كه يك روز ميخواهد بجنگد و آن روز هم نجنگد، معني ندارد. لذا هيچ نظامياي در هيچ شرايط در هر سختي هيچوقت تن به تسليم در برابر دشمن نبايد بدهد چون شرف سربازي يعني همين.