• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3136 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۲۹ آذر

مكتب پيامبر (ص ) و احياي تمدن اسلامي

محمدرضا تابش ٭

در آستانه رحلت تاب سوز پيامبر اكرم(ص) و شهادت جانگداز حضرت امام حسن مجتبي(ع) و شهادت حضرت امام رضا(ع)، با تسليت شهادت اين بزرگواران؛ تشريح معارف مكتب پيامبر (ص) و اهل بيت را برتر از مرثيه‌سرايي بر آن بزرگواران مي‌دانم و چرايي در افول تمدن اسلامي و بازگشت به دوران مجد و عظمت آن تمدن با اتكا به آموزه‌هاي قرآني و سيره و روش رسول‌الله(ص) را مقدم مي‌شمارم و در اين باب به اختصار مطالبي را مي‌آورم.
چرا امت اسلامي كه روزي پرچمدار دانش و انديشه و موفقيت بوده؛ طي قرن‌هاي اخير دچار ضعف و واپس‌ماندگي شده و تمدني كه روزگاري همچون ستاره‌يي بر پيشاني بشريت مي‌درخشيد در مقابل تمدن مستولي روزگار ما دچار انفعال است؟آيا امتي كه آفريننده يكي از درخشان‌ترين تمدن‌هاي تاريخ بوده است باز هم قادر است تمدن‌ساز باشد؟پاسخ به اين سوال سهل و ممتنع است ؛نه براي آنكه قدرت‌هاي استكباري و تمدن غالب براي حفظ منافع مادي خويش به هر حربه‌يي متوسل خواهند شد تا تمدن اسلامي شكل نگيرد و آري به شرط آنكه ظرفيت‌هاي ممتاز فرهنگي و تاريخي خود را كه متعلق به گذشته است بشناسيم و شناخت درست و عميقي از زمانه خويش داشته باشيم.بايد گذشته خويش را خردمندانه نقد كنيم و توان پاسخگويي به پرسش‌هاي دمادم نوشونده و نيازهاي متحول انسان را داشته باشيم؛ كه كاري سترگ و توام با برنامه‌ريزي در بين ملل اسلامي و كنار گذاشتن تعصبات و اجماع روي مشتركات است.احياي تمدن اسلامي منوط به دقت در شناخت مواريث و سنن فكري و اعتقادي مسلمانان از يك طرف و فهم دقيق و علمي و فلسفي جهان كنوني از طرف ديگر است و پرچمداران اين حركت بايد متفكران و مصلحان جامعه باشند كه با توجه به وضعيت فعلي جوامع اسلامي و حكام بعضا مستبد و خودفروخته و مرعوب تمدن غربي، كاري سخت و دشوار است.خوشبختانه در ايران با ظهور انقلاب اسلامي به رهبري امام(ره) و فداكاري مردم و پيش‌زمينه‌هاي آگاهي بخشي توسط متفكران و مصلحان (قبل از انقلاب) ملت ما در سايه مبارزه با استكبار جهاني؛ استبداد داخلي و با حمايت از جنبش‌هاي آزاديخواه و


همچنين نفي ذهنيت‌ها و عادت‌هاي واپس‌گراي دروني؛ توطئه‌هاي داخلي و فشارهاي خارجي را تحمل كرده است و در مسير بازيافتن اعتلاي اسلامي و دستيابي به جايگاه ممتاز خود در جهان كنوني توفيقات بزرگي داشته است و مهياي مشاركت فعال با ساير ملل اسلامي در احيا و آفرينش تمدن اسلامي است كه اين امر مستلزم عزمي جزم بين مسلمانان جهت دستيابي به انسجام و همبستگي ملت‌هاي مسلمان و حاكميت خرد و انديشه و تمسك به قرآن كريم و پيروي از سيره و سنت رسول‌الله است. متاسفانه بي‌توجهي برخي حكام اسلامي به خواسته‌ها و نيازهاي مردم مسلمان، غفلت از امور زيربنايي و دلخوش كردن به رويه‌هاي ظاهري اسلام در جوامع؛ بستن فضاي نقد و تنگ كردن زمينه فعاليت علما و خردورزان در جامعه؛ عدم توجه به پرسش‌ها و نيازهاي نوشونده متناسب با مكان و زمان در بين مردم مسلمان و... موجب شده تا حركت‌هاي اسلامي در كشورهاي مسلمان يا به ثمر ننشيند يا توسط سياست‌بازان داخلي و حمايت قدرت‌هاي استكباري مصادره به مطلوب شود يا گروه‌هاي متعصب خشك مغز و سطحي‌نگر همچون طالبان و القاعده و داعش و تروريست‌هاي تكفيري چهره‌يي از اسلام جلوه دهند كه بذر خشونت و تنفر بين مسلمانان و غيرمسلمانان مي‌افكند و اسلام‌هراسي را ترويج مي‌كند كه منافع قدرت‌هاي بزرگ را براي سلطه بر ملت‌ها و كشورهاي ديگر تامين مي‌كند. براي احياي مجد و عظمت اسلام بايد به قرآن بازگرديم؛ قرآني كه متعلق به يك عصر و نسل نيست قرآني كه درآياتش به هيچ چيز به اندازه تعقل؛ آگاهي، دانايي و تدبر و تامل دعوت نكرده است و براي آنكه اين قرآن؛ انساني را به سوي دانايي و سروري هدايت كند؛ آدمي بايد زمان خود؛ پرسش‌هاي روزگار خويش و نيازهاي عصر خود را بشناسد و آنها را به قرآن عرضه كند و شفاي دردهاي خود و جامعه اسلامي را در او بجويد.  به سيره و روش و منش پيامبر اسلام بايد تمسك جست تا تمدن اسلامي دوران زوال را سپري ساخته و مجددا عظمت گذشته را بازيابد.  پيامبري كه با رد شرك و زشت شمردن بت پرستي، دعوتش را براي اصل جامع رسالتش يعني توحيد شروع كرد و تنها با بركندن ريشه بت‌ها به ظواهر شرك بسنده نكرد؛ بلكه به مبارزه با آن در سنگرگاه‌هاي اصلي يعني جان‌ها و دل‌ها پرداخت آن چنانكه فرمود: «شرك پنهان‌تر است از جنبش مورچه‌يي سياه بر تخته سنگي در شب تيره.» پيامبر در دعوت خويش در برابر تهمت‌ها و فريب‌ها مرعوب نشد و فرياد برآورد: «به خدا اگر خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند تا از رسالتم دست بردارم چنين نمي‌كنم مگر آنكه مرگم فرا رسد.» پيامبر از ويرانه بت‌ها راهي به علم گشود و راه را بر شيادي و خرافه‌سازي بست و اجازه نداد تا ساده‌انديشان عقايد مبهم را در پوششي از تقدس و ترس بپذيرند.  او دستور داد: «علم بياموزيد حتي اگر در چين باشد» و با اين فرمان مسلمان‌ها را به فراگيري علم خواند تا آن را براي خير آدمي به كار گيرند.   پيامبر انسان‌ها را به اين باور رساند كه اگر انسان طالب تغيير و تحول در امور باشد و نظام برتري بخواهد چنين چيزي دست يافتني است كه:  «إِنّ‌الله لا يُغيِّرُ ما بِقوْمٍ حتّى يُغيِّرُوا ما بِأنفُسِهِمْ» در حقيقت خدا حال قومي را تغيير نمي‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند. پيامبر مردم را به مقابله با طاغوتيان و ستمگران فراخواند و تصريح كرد هرگاه در جامعه بوي ظلم استشمام شود بايد عليه آن قيام كرد.  در مكتب پيامبر ميان آدميان اختلافات طبقاتي و فرقي نيست مگر در علم و عمل و تقوا و نژاد و ثروت جايگاه و اعتباري ندارد.  در بي‌ارزش كردن خدايان شرك و زدودن تقدس مردمان از غير حق و درهم شكستن هيبت آنها همين بس كه وقتي عربي باديه‌نشين از روي ترس با رفتاري همانند بندگان مقابل پادشاهان؛ به عظمت او اقرار كرد، گفت: «همانا من فرزند زني از قريشم كه خرده گوشت مي‌خورد.» پيامبر(ص) بت بزرگ را خودخواهي ناميد و رهايي از آن را جهاد اكبر خواند. در خصوص سلوك و رفتار شخصي وي و سجاياي اخلاقي آن حضرت زياد شنيده‌ايم كه عبرت‌آموز و انسان‌ساز است اما چند ويژگي پيامبر كه در بالا ذكر شد بيشتر تذكري بود به دست‌اندركاران جامعه و متوليان امر كه انقلاب اسلامي را با تاسي از قرآن و پيامبر و اهل بيت پي افكنده‌اند تا نسبت خويش را با مشي و رفتار آن حضرت بسنجند و به مردمي كه خواستار عظمت و مجد تمدن اسلامي هستند و بايد به روش و منش آن حضرت اقتدا كنند. درس‌آموزي از روش زندگي ائمه و آشنايي با مباني فكري و اخلاقي آن بزرگواران نيز چراغ راهي براي ما در نيل به بازيابي عظمت و مجد اسلام خواهد بود.  جا دارد تا در آستانه شهادت حضرت امام حسن مجتبي(ع) با گراميداشت ياد آن حضرت و تاملي در فلسفه صلح آن امام كه صلحي در عين پا فشاري بر ارزش‌ها و معيارهاي انساني و به تعبير مقام معظم رهبري «بزرگ‌ترين نرمش قهرمانانه تاريخ» بود داشته باشيم و تكاليف خويش را متناسب با مقتضيات زماني و مكاني انجام دهيم. پايان بخش نوشتار را حديثي از امام رضا(ع) كه مكتب وي دانشگاهي بزرگ براي اسلام و انسان بود و اين حديث را به نقل از رسول‌الله(ص) كه در سر راه خود به خراسان در نيشابور بيان كرد؛ اختصاص مي‌دهم كه از قول خداوند فرمود: «لا ‌الله الا‌ الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي. لا‌ الله الا ‌الله حصار من است و هر كس داخل آن حصار شود از عذاب من در امان خواهد بود.» از خداوند بخواهيم تا جز وي نبينيم و نگوييم و نخواهيم و همه اعمال و افعال‌مان در زندگي فردي و اجتماعي براي تقرب به ذات الهي و خدمت به بندگان شايسته خداوند باشد و بتوانيم با تاسي به قرآن و سيره و روش پيامبر و ائمه اطهار و به‌كارگيري عقل و منطق و خردورزي؛ زمينه حاكميت اسلام ناب محمدي بر قلوب مسلمانان و تجديد مجد و عظمت تمدن اسلامي در جهان را فراهم سازيم و موفق شويم در هنگامه فعلي كه چهره انحرافي و خشني از اسلام در منطقه و جهان عرضه مي‌شود؛ از چهره رحماني اسلام دفاع كنيم.
٭ ‌ نماينده مجلس شوراي اسلامي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون