• 1404 سه‌شنبه 9 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6030 -
  • 1404 سه‌شنبه 9 ارديبهشت

سريال معاويه و ضرورت تأمل در معنا و مساله «سنت»

بهنام مدي

پخش سريال معاويه نه‌تنها بازنمايي تقابل تاريخي علي(ع) و معاويه است كه آيينه‌اي است از كشمكشِ امروزِ دو نگاه به سياست: اخلاق‌محوري آرمان‌گرايانه در برابر واقع‌گرايي ماكياولي. اين سريال كه ابتدا با نگراني از تحريف روايت شيعي آغاز شد، به‌صورت غيرمنتظره‌اي سنت‌ستيزي عثمان و انحراف از سيره پيامبر (ص) را برجسته كرده است. اما پرسش كليدي اينجاست: آيا اين روايت، تنها نگاهي تاريخي است يا نشانه‌اي از گرايشِ بخشي از جامعه به «معاويه‌گرايي» به عنوان الگوي موفق حكمراني؟ چندي است كه سريال معاويه پخش مي‌شود و از طرق مختلف در دسترس قرار مي‌گيرد. براي ما ايرانيان كه عموما شيعه هستيم يا اگر كساني از ما، خود را ديگر شيعه نمي‌دانند اثر تشيع در ذهن و ضميرشان باقي است ديدنِ اين سريال از اهميت عقلي و احساسي برخوردار است.

سريال معاويه و معاويه‌گرايي در جامعه

آنچه ديدنِ سريال معاويه را جذاب‌تر و مهم‌تر مي‌كند نه صرفا عملكرد نظم سياسي مستقر در ايران و مقايسه آن با رويه علي(ع) و معاويه - چه سرنوشت عجيبي است كه نام اين دو را در كنار يكديگر مي‌آوريم - بلكه شايد «معاويه‌گرايي» پنهاني است كه در بين لايه‌هاي جامعه احساس مي‌شود؛ تو گويي از نظر اينان، معاويه، ماكياولي زمانه‌اش بود و بر سبيل درست و واقع‌بينانه سياست پيش مي‌رفت، در حالي كه آرمان‌گرايي اخلاقي علي و سياست‌ورزي او خطا بود؛ اساسا سياست را مي‌بايست بر منهج و طريق معاويه پيش برد و نه راه علي؛ راه علي، چيزي جز شكست و هزيمت در پي نداشته است و ندارد. ولي اين معاويه بود كه امنيت و ثبات آورد و به بيانِ امروزي توسعه به همراه داشت و قلمروی جهان اسلام را گسترش داد.

سريال معاويه كه شروع شد تصور غالب اين بود كه در آن، معاويه به مثابه قهرماني ظاهر خواهد شد؛ شايد تصور اين بود كه سريال از معاويه يك بن‌سلمانِ زمانه و از بن‌سلمان يك معاويه زمانه بيرون خواهد آورد. تصور مي‌شد كه سريال روايتِ شيعي از تاريخ صدرِ اسلام را مخدوش مي‌كند تا براي بن سلمان ابزاري ايدئولوژيك براي پيشبرد اهداف كنوني‌اش فراهم آورد.

اما روند داستان، خواسته يا ناخواسته و دستِ كم تا قسمت‌هاي مياني خلاف اين بوده است؛ علي و خاندان او (حسنين) و حتي نزديكانش طريق حق را پيش گرفتند، خطا از خلفاي پيشين و به‌خصوص عُمر شروع شد، عثمان آن را شدت بخشيد و سرانجام دامانش را نيز گرفت و دوران خلافتِ علي را نيز به دوره‌اي از جنگ‌هاي داخلي در جهان اسلام تبديل كرد.

خلق و خوي علي(ع) در سريال معاويه

در سريال معاويه، تفاوتِ خلق و خوي علي(ع) با معاويه به روشني نشان داده شده است؛ معاويه شطرنج‌بازي است كه سرشار از مكر و حيله و فريب و برنامه‌ريزي براي بسطِ قدرت خود و حفظ آن است، اما در مقابل، حتي آنجا كه طلحه و زبير به دنبال نقض عهد و به بهانه عمره در پي خروج از مدينه و حركت به سوي مكه هستند و كساني به علي گوشزد مي‌كنند كه اين «بهانه» است، علي(ع) مي‌گويد كه بر اساس «حدس و گمان» نمي‌توان اقدام كرد و من دليلي ندارم تا جلوي طلحه و زبير را بگيرم. طلحه و زبير از مدينه خارج مي‌شوند و مي‌دانيم كه در ادامه چه مي‌شود.

سنت پيامبر در سريال معاويه

چيزي كه در اخبار آمده است ولي در سريال معاويه بر آن تأكيدي نشد اين بود كه در شوراي شش نفره براي انتخاب خليفه سوم، عبدالرحمن بن عوف سه روز را به گفت‌وگو با مردم و به‌ويژه اشراف و امرا گذراند؛ سپس ابتدا از علي خواست تا متعهد شود كه در صورت رسيدن به مقام خلافت، به كتاب خدا، سنتِ پيامبر و ابوبكر و عمر عمل كند. علي (ع)، اما، در جواب گفت: «اميد آن دارم كه در محدوده دانش، توانايي و اجتهاد خود به كتاب خدا و سنت رسول خدا عمل كنم» و در نتيجه، پايبندي به سيره دو خليفه پيشين را نپذيرفت. سپس عبدالرحمن بن عوف شرط خود را با عثمان در ميان گذاشت و او بلافاصله پذيرفت و عثمان به سومين خليفه مسلمين بدل گشت.

سنت رسول يا سنت خلفا؟

اهميت «سنت رسول (ص)» و فاصله‌ گرفتن از آن، خود را در اينجا نشان مي‌دهد. علي(ع) حاضر به پايبندي به سنت خلفاي پيشين نبود و تنها خود را به قرآن و سنت رسول پايبند مي‌دانست. از سوي ديگر، عثمان در برابر معترضان معتقد بود كه سنت عمر را ادامه داده است و بناي جديدي ايجاد نكرده است؛ در قسمتي از داستانِ سريال معاويه، آنجا كه معترضان بر گردِ خانه عثمان جمع شده‌اند، عثمان مي‌گويد مگر من كاري جز سنتِ عمر را كرده‌ام؟ هر چه كرده‌ام همان سنت خليفه پيشين، عمر، بوده است. فاصله ‌گرفتن از سنت پيامبر و تشديد آن در زمان عثمان اكنون همچون آواري بر سر او فرود آمده است و نوك پيكانِ خشمِ معترضان و مظلومان را متوجه عثمان كرده است. عجيب‌تر آنكه ترور عمر و مرگ او نيز در سريال، خواسته يا ناخواسته، به‌گونه‌اي به تصوير درآمده است كه اين قتل پس از بازگشتِ عمر از شام و عدم عزل معاويه با وجود مخالفت عمر با سبك حكمراني او بود! اگر از سريال معاويه فاصله بگيريم، به نظر مي‌آيد مسلمين با رحلت پيامبر، به تدريج درگيرِ دو سنت شدند: يكي سنت رسول (ص) و ديگري سنتِ خلفا. اما مساله آن بود كه سنت خلفا، سنت رسول را به حاشيه برده و حتي خود را جايگزين سنت رسول كرده بود؛ به نحوي كه «سنت حكمراني» مساوي با «سنت خلفا» بوده است.

علي(ع) و احياي سنت رسول(ص)

چنان‌كه گفتم ترجيع‌بند كلام علي(ع) چه در وراي شش نفره و چه در دورانِ خلافتش، پايبندي به سنت رسول(ص) و لزوم بازگشت به آن و احياي آن بود. شايد بتوان ادعا كرد كه تنش‌هاي دوران حكومت علي و جنگ‌هاي دروني جهان اسلام نيز بر سر اختلاف بين اين دو سنت و تلاش علي براي بازگشت به سنت رسول(ص) بود. اما سوال اينجاست كه سنت رسول چه بود و چه اختلاف‌هايي با سنت خلفا داشت كه اين تنش‌ها را در درون جهان اسلام ايجاد كرد و همه هم خليفه چهارم صرف احياي آن سنت و بازگشت به آن شد؟ اين اختلاف‌ها چه بود كه به كشته‌شدنِ يك يا شايد دو خليفه از سه خليفه نخستين و سپس جنگ‌هاي داخلي جهان اسلام و سرانجام ترور و شهادتِ علي، خليفه چهارم انجاميد؟ به نظر مي‌آيد پژوهشگرِ جدي تاريخ صدر اسلام بايد در پي اين اختلافات باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون