• 1404 يکشنبه 7 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6028 -
  • 1404 يکشنبه 7 ارديبهشت

آيا ممكن است كسي بي‌آنكه شرور باشد، مرتكب شرارت شود؟

نامه‌اي از خاورميانه دردمند به اليز استفانيك نماينده جديد امريكا در سازمان ملل

حبیب احمد زاده

مي‌خواهم رسيدن به پستي را به شما تبريك بگويم كه سال‌ها بعد، وقتي كه در آسايشگاه سالمندان يا در بستري هستيد كه عزيزانتان در كنار شما هستند، مي‌توانيد فقط به خاطر بالا بردن يا پايين نگهداشتن دست راست‌تان بدان افتخار كنيد يا به خاطر عذاب وجدانتان تا دم مرگ رنج بكشيد. دليل نوشتن اين نامه آن است كه معتقدم هر انساني به يادآوري تجارب گذشتگانش احتياج دارد تا از اشتباهات آنان پند بگيرد و كار را به جايي نرساند كه نوه‌ها و آيندگان خاندانش از آشكار شدن ارتباط فاميلي با او شرمگين باشند.

سخن را كوتاه مي‌كنم. انسان‌ها در مسير زندگي خود، بارها بر سر دوراهي‌هاي مختلف انتخاب، قرار مي‌گيرند. دوراهي‌هايي كه وادارشان مي‌كند به اتفاقاتِ پيش آمده براي خود، جواب آري يا جواب نه بدهند و اين آري يا نه گفتن‌ها حتي ممكن است (در حد و اندازه قدرت پشت اين تصميم) باعث چرخش و تغيير در تاريخ بشود. تجارب چند نفر از اين افراد در تجربه تاريخي‌شان را برايتان بازگو مي‌كنم تا شايد به جوابي براي اين سوال برسيم كه چطور ممكن است در يك نظام سياسي، جنايت اتفاق بيفتد، اما جنايتكاران بدون ذره‌اي عذاب وجدان به زندگي و حيات خود ادامه دهند؟ گروه اول آنان كه براي رسيدن به سراب قدرت، آري گفتند:

آدولف آيشمن، ژنرال معروف آلمان هيتلري در زمانه قبل و شروع جنگ جهاني دوم

آدولف آيشمن، مسوول بخش «مربوط به يهوديان اداره اصلي امنيت رايش» و اداره اردوگاه‌هاي مرگ نازي‌ها بود كه پس از جنگ، در آرژانتين ربوده شده، به اسراييل منتقل شده و طي يك نمايش باشكوه، محاكمه و اعدام شد. روزي كه آدولف آيشمن را در دادگاه اورشليم محاكمه مي‌كردند، او بايد به تمامي آري‌هايي كه به نظام ناسيونال سوسياليسم هيتلري داده بود، پاسخگو مي‌شد. به قول هانا آرنت، نويسنده يهودي كتاب آيشمن در اورشليم، آيشمن هيولا نبود، شيطان نبود، مكبث نبود، ريچارد سوم هم نبود كه بر سر آن باشد كه نابكار شود. او نه منحرف بود و نه ساديست، بلكه به ‌شكلي اسف‌بار و هولناك، معمولي معمولي بود.

به‌ باور آرنت، آيشمن هيچ انگيزه‌اي جز اين نداشت كه با دقت و پشتكار، پيشرفت شخصي خود را در سلسله ‌مراتب رژيم هيتلر دنبال كند و اين انگيزه نيز به خودي خود انگيزه‌اي مجرمانه نيست. آيشمن فاقد قدرت تخيل بود و همين امر باعث مي‌شد نتواند از منظر ديگري بينديشد يا حتي از خود، آنچنان‌كه بايد همدلي نشان دهد.

آيشمن احمق نبود. تنها بي‌فكري محضش بود كه او را به يكي از بزرگ‌ترين جنايتكاران دوران خود تبديل كرد. او هيچ ‌وقت نفهميد حقيقتا مشغول چه ‌كاري است. او اصلا به پيامدهاي اعمال خود توجه نداشت و از خِرد آنچنان‌كه بايد استفاده نكرد. آيشمن به ‌واقع از واقعيت دور بود. آرنت به‌ تفصيل از كاربرد كليشه‌ها در گفتار آيشمن سخن مي‌گويد و نتيجه مي‌گيرد كه او به ‌واقع در سخن ‌گفتن ناتوان بود و همين امر، ناتواني او در انديشيدن را نيز نشان مي‌دهد. همچنين از نسبت خودفريبي و دوري از واقعيت در ذهن و ضمير آيشمن و همين‌طور فضاي آلمانِ زمان آيشمن پرده برمي‌دارد.

رابرت مك نامارا

نظامي امريكايي كه در پي سلسله مراتب نظامي حتي به وزارت جنگ امريكا رسيد. او طي جنگ دوم جهاني طراح اصلي بمباران‌هاي هوايي بي‌رحمانه شهرهاي ژاپن بود. او چند روز قبل از انداختن بمب اتمي بر هيروشيما، با فرستادن صدها هواپيما بر فراز توكيو، شصت درصد اين شهر و مردمانش را يكجا با بمب‌هاي آتش‌زا سوزاند. جمله تاريخي او اين است كه اگر جنگ با پيروزي متفقين تمام نمي‌شد، قطعا او به جاي افسران نازي به عنوان جنايتكار جنگي در دادگاه نورنبرگ محاكمه مي‌شد.

اما او هنوز تا لحظه‌اي كه به پشيماني و افسوس برسد، راه درازي داشت. او بهانه‌اي واهي براي شروع جنگ با ويتنام شمالي ساخت و آن، حمله دروغين و خيالي ويتنامي‌ها به كشتي امريكايي مادوكس در خليج تونكين بود. دروغي كه دستاويز شروع جنگي طولاني مدت شد و جان ميليون‌ها ويتنامي و ده‌ها هزار امريكايي را گرفت.

مك نامارا پس از گذشت ۴۰ سال اعلام كرد كشتي امريكايي در خليج تونكين اصلا وجود خارجي نداشته است! در واقع با گذشت زمان و انتشار اسناد جنگ ثابت شد كه قايق‌هاي ويتنام هيچ‌گاه به هيچ ناو امريكايي حمله نكرده بودند. ولي كار او به اينجا ختم نشد. او طولاني‌ترين زمان هدايت وزارت دفاع در امريكا را داشت، از سال 1961 تا 1968 او اصلي‌ترين مدافع ادامه جنگ ويتنام بود ولي سال‌ها بعد به بدگماني راجع به تلاش‌هاي خود در آن جنگ، اذعان كرد. او گفت تصور نمي‌كرده بمباران‌هاي گسترده امريكا در ويتنام شمالي به موفقيت برسد. مك نامارا اعتراف كرد كه از بيهودگي جنگ ويتنام مطلع بوده است ولي از آنجا كه او استراتژيست دولت بوده، با ادامه اين نبرد، سعي در آزمايش تاكتيك‌هاي نوين جنگي داشته است!

او چند سال قبل از مرگش در مستندي با نام (غبار مه‌آلود جنگ) با درد و رنج و خجالت، از تمام آن اعمال بي‌فايده ياد مي‌كند.

كالين پاول

كالين پاول كه سال 2021 در ۸۴ سالگي بر اثر ابتلا به ويروس كرونا جان خود را از دست داد، به عنوان اولين وزير امور خارجه سياهپوست امريكا، نقش موثري در شكل‌گيري سياست خارجي كاخ سفيد در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيست‌ و يكم داشت.

او در پنجم فوريه ۲۰۰۳ در جلسه عمومي شوراي امنيت سازمان ملل متحد سخنراني كرد و به دفاع از حمله امريكا و متحدانش به عراق پرداخت. او در اين جلسه با نشان‌ دادن يك ماده سفيد رنگ و با استناد به منابع گمنام عراقي گفت: «هيچ شكي وجود ندارد كه صدام داراي سلاح‌هاي بيولوژيك است و توانايي توليد سريع و انبوه آنها را دارد.» پاول در ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۴، در كميته امور دولتي سنا اعتراف كرد كه منابعي كه بسياري از اطلاعات ارايه شده وي را در سخنراني سازمان ملل در اختيار او قرار داده بودند، «اشتباه» بودند و «بعيد است» كه ذخاير سلاح‌هاي كشتار جمعي در عراق پيدا شود.

پاول بعدها قبول كرد كه قضيه‌اي كه او به شورا ارايه داده، نادرست بوده و اطلاعاتي كه وي بر آنها تكيه داشته «به‌طور عمد، گمراه‌كننده» بوده‌اند. ولي اين اعتراف به گناه، بسيار ديرتر از آن بود كه صدها هزار كشته بي‌گناه از مردمان عراقي و سربازان امريكايي را توجيه كند.

ليندا توماس گرينفيلد

او نماينده دولت بايدن در سازمان ملل بود. او به گفته دادستاني كه تنها شاهدش خود او است، در زمان كشتار بي‌رحمانه توتسي‌ها به دست هوتوها در رواندا كه فكر مي‌كردند رييس‌جمهورشان به دست گروه مقابل به قتل رسيده است، به اسارت هوتوها در آمده بوده و همان‌طور كه مسلسل بر شقيقه‌اش فشار داده مي‌شده، التماس مي‌كرده كه او يك امريكايي است نه يك توتسي و لهجه غليظ لوييزيانايي خود را بيشتر به رخ مي‌كشيده تا رهايش كنند.

و عجبا كه كسي كه از چنين نسل‌كشي هولناكي جان به در برده است، خود چندين بار، تنها با بالا بردن دست راستش در جلسه سازمان ملل و وتو كردن قطعنامه‌هاي آتش‌بس در غزه، باعث ادامه نسل‌كشي فلسطينيان شده است.

سال‌ها بعد مي‌توان كتابي درباره او نوشت و نامش را (خانم گرينفيلد در غزه) گذاشت تا همگان بدانند او نيز همچون آيشمن پس از ابلاغ دستورات وحشيانه به مامورانش، سر ميز ناهار و شام با دو فرزندش به شوخي مي‌پرداخته و تنها فكرش رسيدن به مقام وزارت امور خارجه امريكا يا حتي تبديل شدن به اولين رييس‌جمهور زن سياهپوست امريكا بوده است و آن دست بالا بردن‌ها و كشتار هزاران زن و كودك در غزه، هيچ احساس عاطفي خاصي را در وجود او بر نمي‌انگيخته، همچنان كه آيشمن، مك نامارا يا كالين پاول تا زمان حضور در مسند قدرت، به نتايج عملشان فكر نمي‌كردند.

قسمت دوم

آنان كه به قدرت نه گفتند:

نلسون ماندلا

ماندلا فرمانده شاخه نظامي «كنگره ملي آفريقا» بود. كنگره در آن زمان بر اعتراض‌هاي عمومي و كارزارهاي مدني عليه سيستم نژادپرستي افزوده بود و ماندلا نقشي مركزي در اين مبارزات داشت.

او بارها گفته بود كه باوجود اعتقاد به مبارزه مسالمت‌آميز، به خاطر فشارهاي شديد رژيم آپارتايد، مجبور به انتخاب مشي چريكي شده. او پس از دستگيري، به حبس ابد محكوم شد و تا سال‌ها در غرب او را تروريستي خطرناك مي‌دانستند. از دهه سوم زندانش بارها به او پيشنهاد شد كه با محكوم كردن مبارزات مسلحانه مردمش، امكان آزاد شدن را براي خود ايجاد كند، اما او هر بار اين پيشنهاد را رد كرد. پس از سال‌ها كه از زندان آزاد شد و با راي مردم به قدرت رسيد، با روش‌هاي ابتكاري و صلح‌آميزش جهان غرب را به تسليم اخلاقي واداشت.

آرون بوشنل

يك سرباز 25 ساله نيروي هوايي امريكا كه در مقابل سفارت اسراييل در واشنگتن خود را به آتش كشيد تا به مشاركت امريكا در جنگ با مردمان غزه اعتراض كند. او در بيانيه‌اي، دليل اين كارش را چنين اعلام كرده بود: من يكي از اعضاي فعال نيروي هوايي ايالات متحده هستم. من ديگر شريك نسل‌كشي نخواهم بود. من در آستانه انجام يك عمل اعتراضي شديد هستم. اما در مقايسه با آنچه مردم در فلسطين به دست استعمارگران خود تجربه كرده‌اند، اصلا افراطي نيست.

او نه تنها در فكر ارتقاي مقام و پست نبود، بلكه احساس كرد بايد كاري بكند تا چرخ دنده‌اي از اين ماشين جنايت و نسل‌كشي در تاريخ به حساب نيايد.

آخر

سركار خانم اليز استفانيك، نماينده جديد امريكا در سازمان ملل!

حالا شما هم به قدرتي رسيده‌ايد كه مي‌توانيد با بالا بردن دست‌تان بدون آنكه خود را شرور بدانيد، بالاترين شرارت‌هاي امروز جهان را تداوم ببخشيد و آن همانا ادامه نسل‌كشي در غزه و تداوم جنگ‌ها در خاورميانه است براي مساعدت و كمك به مردي به نام نتانياهو. مردي كه براي ادامه بقاي سياسي‌اش حتي به فكر آينده مردمان اسراييل و آبروي دين محترم يهود نيست.

اگر امروز به چيزهايي كه گفتم، فكر نكنيد، به ناچار سال‌ها بعد، وقتي پير و فرتوت شده‌ايد، به امروز و كاري كه مي‌توانستيد براي جلوگيري از كشتار هزاران هزار انسان انجام دهيد، فكر خواهيد كرد. انسان‌هايي كه تنها با بالا رفتن دست شما كشته شده‌اند.

به اين بينديشيد كه آيندگان از شما همچون آيشمن، مك نامارا يا كالين پاول ياد خواهند كرد كه به ادامه جنايت، آري گفتند و بعدها افسوس فرصت‌هاي از دست داده و همراهي با جنايات غيرقابل بازگشت را خوردند؟ يا همچون نلسون ماندلا و آرون بوشنل كه به همراهي با ادامه جنايت، نه گفتند و مردمان آگاه جهان تا ابديت به آنان افتخار مي‌كنند؟

فقط آري يا نه ؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون