ادامه از صفحه اول
نشنيدن؛ بدترين نوع فيلترينگ
از اينها فراوان است. البته اينها به خودي خود مهم نيستند. هنگامي كه در موضع رسمي قرار ميگيرند، اهميت پيدا ميكنند.
همچنين در شرايطي كه اتفاقنظر است كه مرجعيت رسانهاي از كشور خارج شده، نيروي امنيتي كه بايد نسبت به اين مساله حساس باشد، برعكس رفتار ميكند و با احضار فعالان رسانههاي مجازي تصويري، خط قرمزهاي جديدي جلوي آنها ميگذارد.
تخريب و نقد دولت رييسي و صدا و سيما خط قرمز اصلي آنها شدهاند و خط قرمز منافع ملي به خط قرمز جناحي تقليل يافته است، درحالي كه علت خروج مرجعيت رسانهاي همين امنيتي شدن نقد است.
رسانهاي كه بايد ناشر نقد باشد، ميخواهند با تهديدات امنيتي آن را حفظ كنند. جالبتر از همه اينكه اين اقدامات در مقطع انجام مذاكرات با امريكا اجرايي ميشود!! گويي كه برخي نيروها از اين گفتوگوها حفظ امنيت خود را نتيجه ميگيرند.
ديگري را پاس بداريم
اثر اجماع كاذب يك نوع سوگيري شناختي در روانشناسي است كه اشاره به اين ايده رايج ولي نادرست است كه افراد فكر ميكنند ديگران هم عقايد، نظرات و جهانبينياي مشابه با آنها دارند. اين پديده ميتواند به آشفتگي، سوءبرداشت و تصميمگيريهاي ضعيف و ناكارآمد منجر شود.
البته اثر «فكر مقابل رو به بالا» و همچنين هدف گرفتن ضعف افراد و انعكاس آن در تعاملات روزانه به صورت هدفمند و ناآگاهانه نيز در محتواي آرزوها براي ديگري تاثيرگذار است. محتواي آرزوها را براساس تفاوتهاي فرهنگي و نوع سوگيري، ميتوان در پنج دسته طبقهبندي كرد:
سوگيري جنسيتي: در اين دسته درخواستهايي قرار ميگيرند كه برگرفته از اعتقاد و تعصبات به يك جنس خاص به عنوان جنس برتر است. مصاديق آن همچون دعا براي سلامتي پسر يا پدر و همچنين پسردار شدن خانوادههاست كه بازتوليد و انعكاسي از جامعه مردسالار است.
سوگيري طبقاتي: در آرزوهاي با سوگيري طبقاتي، درخواست اقتصادي معمولا با طبقه فرودست همخواني ندارد و با آرزوي فزوني مال، ميتوان آن را از نوع تفكر مقابل رو به بالا دانست كه وضعيت كنوني افراد را ناكافي ميداند و معمولا افراد كم توان مالي را با آرزوهايي از سنخ رسيدن به منزل يا اتومبيل بهتر مورد هدف قرار ميدهند.
سوگيري جسمي: در اين دسته از آرزوها، معمولا ضعف جسماني يا رواني ديگر هدف گرفته ميشود. آرزوهايي مانند شفاي عاجل، فرزندآوري، سلامتي براي معلولان يا كمتوان ذهني و... براساس عرف جامعه و بدون توجه به توانايي ديگري، در بيشتر اوقات بر زبان جاري ميشود. آيا آرزوي سلامتي براي فرد كمتوان ذهني يا شفاي عاجل آرزو كردن براي فرد ناتوان يا كمتوان جسمي، خوشايند است يا بيشتر آزاردهنده؟ يا زوجي را كه بهرغم آرزوي قلبي، اما امكان فرزندآوري ندارند، نياز است اين عدم امكان هر روز از طرف جامعه به رخ كشيده شود و تا زمان فرزندآوري، آنان را ناتوان براساس عرف احتمالا نادرست جامعه قلمداد كرد؟
در عيادت از سالمندان نيز استفاده از اصطلاحاتي كه داراي بار رواني منفي است و به معناي قطع اميد از ادامه زندگي براي بيمار است، هم براي فرد و هم اطرافيان وي بسيار آزاردهنده است.
سوگيري اجتماعي: آرزوهايي همچون متاهل شدن، پير شدن، عاقبت بهخير شدن و... با آنكه نشاني از نيت خير درخواستكننده در آن مشهود است، اما به هر حال تلاشي است در راستاي پذيرش همگاني عرف جامعه براساس هنجارهاي افراد بزرگسال و بدون توجه به ارزشهاي متغير نسل جوان.
بنابراين پيشنهاد ميشود بدون پيشداوري در مورد آرزوهاي ديگران يا براساس ضعف افراد، ضمن پايبند بودن به تفاوت در باورها مراقبت كنيم كه در آرزو درخواستهايمان براي ديگران مبتلا به سوگيري نشويم. به ويژه شكاف نسلي و تفاوت در آرزوهاي نسل گذشته با نسل جوانتر قابل اغماض نبوده و نبايد تلاش شود آينده افراد جوانتر براساس باورهاي نسل گذشته يكسان شود.
در جامعه چندفرهنگي ايران و با توجه به تنوع زباني، اصطلاحاتي با بار معنايي مناسب جهت بيان درخواست و آرزو براي ديگري بدون سوگيري خاص به سمت ارزشهاي فرهنگي گروهي خاص و با رعايت حريم شخصي افراد وجود دارد كه به خوبي ميتوانند ياريگر ما در تعامل با كساني باشد كه هيچ آشنايي با روحيات و ارزشهايش نداريم و ميتوانيم با استفاده از آن ديدگاههاي متفاوت را ارج نهيم و حريم شخصي را محافظت كرده و اجازه دهيم زندگي ايدهآل را فرد براي خودش ترسيم كند.
درنهايت آرزو كردن براي ديگران به معناي تجاوز به آنها نيست. آرزو و درخواست نشاندهنده نگراني، محبت و آرزوي خير براي ديگري است و در واقع ميتواند به تقويت ارتباطات انساني و ايجاد انرژي مثبت كمك كند. اما مهم است كه آرزوهاي ما به رضايت و آزادي فرد ديگر احترام بگذارد و موجب ناراحتي يا فشار بر او نشود. بنابراين، در انتخاب آرزو براي ديگران شايسته است كه ديدگاههاي متفاوت را ارج نهيم، حريم شخصي را قابل احترام بدانيم و خودخواهي و خودمحوري را از نوعدوستي دور و دورتر كنيم .
پژوهشگر حوزه آموزش چندفرهنگي
توافق؛ عامل جمعآوري بساط رانت در اقتصاد كشور
هر زمان كه صحبت از رفع تحريمها ميشود با نگراني شرايط را به نفع تجارت كاسبكارانه خود رقم زده و با هرگونه تجارت رقابتي سرِ ناسازگاري داشته و داد وامصيبتا سر ميدهند. آنچه مسلم است؛ تجارت در كشور بزرگ و مهم ايران، باوجود فرصتهاي بيشمار هرچه زودتر ميبايست به ريل اصلي و ايجاد شرايط رقابتي بازگشته و با جايگزيني رقابت به جاي انحصار، شرايط به نفع بازيگران اصلي وطني در صحنه تجارت بينالملل تغيير يابد تا با توزيع عادلانه اطلاعات تجاري همه ذينفعان و نه تنها عدهاي از خواص بهرهبرداري نمايند تا نتيجه و ماحصل تصميمات صحيح اقتصادي در سفره معيشت مصرفكنندگان و مردم نيز ديده شود. آنچه مسلم است محدوديت در تجارت به توسعه شرايط ناسالم تجاري و افزايش قاچاق دامن ميزند و لازم است هرچه زودتر با ايجاد شرايط يكسان و دوري از رانت و انحصار، صحنه تجارت رقابتي براي همه ذينفعان اصلي مهيا شده و بساط رانت و رانتخواري توسط نوكيسهگان تازه به دوران رسيده جمع شود تا عامه مردم از هرگونه تصميم مناسب در اين حوزه بهره ببرند و نه صرفا عدهای از خواص فرصتطلب. بارها گفتهايم كه هر تصميم در حوزه تجارت ميبايست منافع همه بازيگران اعم از توليدكننده، واردكننده، صادركننده و مصرفكننده را تامين نمايد و نه تنها يك گروه خاص و ويژه را...! به اميد نتيجه مطلوب مذاكرات و اخذ تصميمات مهم اقتصادي به نفع عامه مردم عزيز و صبور كشور بزرگ ايران.
كارشناس تجارت بينالملل