• 1404 دوشنبه 1 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6024 -
  • 1404 دوشنبه 1 ارديبهشت

راز گرو‌گانگيري دختر جوان

چند روز قبل كارآگاهان پليس آگاهي تهران در جريان ربوده ‌شدن دختري 20 ساله به نام آزيتا قرار گرفتند. پدر او به ماموران پليس ‌گفت: «دخترم براي رفتن به دانشگاه از خانه بيرون رفت اما ديگر برنگشت. همه خيابان‌ها را به‌ دنبالش گشتيم اما اثري از او نبود تا اينكه فردي از طريق واتساپ برايم پيام فرستاد و نوشت كه دخترتان را ربوده‌ايم و براي آزادي او بايد 30 هزار دلار تهيه كنيد.» پدر آزيتا در ادامه گفت: «بلافاصله با آن شماره تماس گرفتم؛ اما صدايي كه معلوم بود ضبط شده است مي‌گفت كه اگر ظرف 24ساعت اين مبلغ را تهيه نكنم، دخترم را به قتل مي‌رسانند. دقايقي بعد آدم‌ربايان صداي گريه‌ و التماس‌هاي دخترم را برايم ارسال كردند و آنجا بود كه مطمئن شدم جان دخترم در خطر است.»  با اظهارات اين مرد تحقيقات به دستور بازپرس جنايي تهران براي نجات دختر ربوده‌شده آغاز شد و اين درحالي بود كه تماس‌ و پيام‌هاي تهديدآميز آدم‌ربايان همچنان ادامه داشت. آنها صداي ناله‌هاي دختر جوان را كه ظاهرا شكنجه مي‌شد براي پدرش ارسال و خواسته‌شان را تكرار مي‌كردند. ماموران پليس اقدامات اطلاعاتي خود را براي نجات گروگان شروع كردند و اين درحالي بود كه پدر آزيتا اصرار داشت مبلغ درخواستي آدم‌ربايان را پرداخت و دخترش را آزاد كند. در اين شرايط ماموران از او خواستند تا با آدم‌ربايان به بهانه تحويل دلارها قرار بگذارد. پدر دختر ربوده‌شده ‌با آموزش‌هايي كه از سوي پليس ديده بود، با آدم‌ربايان قرار گذاشت و پس از آن نيز براي تحويل دلارها راهي محل قرار در غرب تهران، حوالي پارك چيتگر شد. او با كيف دلارها در محلي كه آدم‌ربايان تعيين كرده بودند، حاضر شد و كيف را در جايي كه آنها گفته بودند قرار داد. اين درحالي بود كه پليس به‌ صورت نامحسوس منطقه را زيرنظر داشت. وقتي پدر گروگان دلارها را در محل تعيين‌شده قرار داد، پيامي از سوي آدم‌ربايان به موبايلش ارسال شد كه از او خواسته بودند محل را ترك كند و تا چند ساعت ديگر دخترش را خواهد ديد. پدر گروگان رفت و ماموران پليس به كمين آدم‌ربايان نشستند؛ اما بعد از گذشت يك ساعت، آنچه را مي‌ديدند باور نمي‌كردند. آزيتا، دختري كه گروگان گرفته شده بود، با خونسردي به سمت كيف رفت تا آن را بردارد. در اين شرايط ماموران وارد عمل شدند و دختر جوان با ديدن پليس شوكه شد. آنجا بود كه مشخص شد آدم‌ربايي در كار نبوده است. آزيتا گفت: «كسي مرا گروگان نگرفته؛ ‌خودم نقش گروگان را بازي كردم تا از پدرم پول بگيرم. فكرش را نمي‌كردم كه پاي پليس به ماجرا باز شود.» دختر جوان درباره انگيزه خود از اجراي نقشه آدم‌ربايي ساختگي گفت: «مدتي قبل در اينستاگرام با پسري به نام ارسلان آشنا شدم. او اهل تهران نبود اما هر از گاهي براي ديدن اقوامش به پايتخت مي‌آمد و با هم قرار مي‌گذاشتيم تا اينكه چند روز قبل به من زنگ زد و گفت زنداني شده است. ارسلان برايم تعريف كرد كه در جريان يك‌ درگيري خياباني ‌فردي را با چاقو زخمي كرده است. ظاهرا دعواي آنها به‌خاطر كل‌كل و كري‌خواني بوده و آن‌طور كه ارسلان مي‌گفت، ‌دادگاه حكم به پرداخت ديه داده بود. او هر وقت از زندان به من زنگ مي‌زد مي‌گفت بايد پول ديه را تهيه كند و در غير اين‌ صورت بايد در زندان بماند؛ چون شاكي خصوصي دارد. اين حرف‌هاي او خيلي مرا به‌هم ريخت؛ چون قرار بود ارسلان به خواستگاري‌ام بيايد و شب عيد نامزد كنيم، اما نشد.» او در ادامه گفت: «در اين شرايط به تكاپو افتادم تا هر طور شده مبلغ ديه را تهيه كنم و ارسلان آزاد شود. تنها فكري كه به ذهنم خطور كرد، آدم‌ربايي ساختگي بود. ابتدا مي‌خواستم طلاهاي مادرم را سرقت كنم؛ اما ترسيدم مادرم شكايت كند و پاي پليس به ماجرا باز شود. درنهايت تصميم گرفتم يك هفته به هتل بروم و نقش گروگان را بازي كنم تا از پدرم پول بگيرم. پدرم مهندس عمران و برج‌ساز است. براي او 3 ميليارد تومان پول زيادي نيست؛ اما من با اين پول مي‌توانستم ارسلان را از زندان آزاد كنم. فكر مي‌كردم هرگز اسرار اين ماجرا فاش نخواهد شد؛ اما خب تصورم اشتباه بود چون ماه هميشه پشت ابر نمي‌ماند.»  تحقيقات در اين پرونده، ‌پس از ثبت اظهارات دختر جوان، ‌از سوي تيم جنايي ادامه دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون