خندههاي ديپلماتيك و شوخيهاي جدي
ومردم با تورم تكرقمي توانستند قدري عقبماندگيهاي اقتصادي سالهاي قبل را جبران كنند. براي دولت سيزدهم كه متاسفانه كارنامه كارياش به اتمام نرسيد، اظهارنظر در اين خصوص نه منصفانه است و نه علمي. اما حالا نوبت به دولت مسعود پزشكيان رسيده است و آنچه در اين مدت و به ويژه يك هفته اخير رقم زد.
اين مرور تاريخي واجب بود تا تاكيد كنيم، مساله مذاكره و تعامل با جهان مساله امروز و ماههاي اخير ايران يا صرفا دولت مسعود پزشكيان نيست. در تمام دهههاي گذشته گروه قابل توجهي از مردم به ويژه طبقه متوسط جامعه كه نقش حياتي در تحولات اجتماعي و سياسي دارند، تعامل پايدار، مداوم، مستمر و اثربخش براي ايران را مطالبه كردهاند و در سوي ديگر نيز افرادي بودند كه ضرورتي براي اين اقدام نميديدند. حال كه سالهاست اقتصاد كشور در شرايط نامناسبي به سر ميبرد و تمام مسوولان نيز با هر تفكر و جناحي به اين موضوع اذعان دارند، مساله مذاكرات بيش از پيش در جامعه رصد ميشود و محل بحث و گفتوگوهاي عمومي است. البته انتخابات ۱۴۰۳ و روي كار آمدن دولت مسعود پزشكيان و ايده و نگاه محوري او مبتني بر تعاملات جهاني در فراگيري دوباره اين موضوع تاثير بسزايي داشت. مردمي كه كارزار انتخابات را دنبال ميكردند چه آنان كه قصد مشاركت داشتند و چه آنان كه به تعبير تحليلگران بر تحريم انتخابات باور داشتند، اعلام موضع نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري نسبت به موضوع تعامل ايران با جهان آنقدر برايشان اهميت داشت كه مناظرات انتخاباتي را مجدانه پيگيري ميكردند.
اكنون مسعود پزشكيان همانطور كه در جريان انتخابات وعده داده بود، به پشتوانه و حمايت رهبري و تمام دلسوزان كشور گام نخست را برداشته است. او معتقد بود ايران براي آنكه بتواند در درون، خودكفاتر، توانمندتر و توسعهيافتهتر شود و در عرصه بينالمللي نقشي موثرتر، پوياتر و پايدارتر ايفا كند، نيازمند تعامل و رابطه مستمر با جهانيان است. همراهي چهرههاي شناخته شده و معتبر جهاني همچون محمد جواد ظريف با مسعود پزشكيان پيش و پس از انتخابات گواهي بر اين مدعاست.
حال در اين برهه از تاريخ و به دور از بايدها و نبايدهاي داخلي آنچه مهم، قابل تحليل و ارزيابي است، واكنش عمومي جامعه نسبت به موضوع مذاكرات است. موضوعي كه ابتدا هم اشاره شد، در تمام ادوار و دولتهاي گذشته يكي از مسائل اصلي جامعه ايران بوده است. اكنون با وجود شبكههاي اجتماعي، رفتارشناسي اجتماعي يعني ماحصل و ميانگين رفتار جامعه نسبت به اتفاقات و رويدادهايي كه وجهه ملي دارند، مهمتر و امكانپذيرتر است. در چنين مواقعي جامعه احساس همسرنوشتي ميكند. به عبارتي جامعه خود را در تغيير و تحولات كشور سهيم ميداند چراكه باور دارد هر تغيير و تحول در هر سطحي در زندگي فردي و جمعي او اثرگذار است، پس موضوع را با حساسيت بيشتري دنبال ميكند.
در چنين رخدادهاي مهم و سرنوشتسازي ديگر افراد جامعه صرفا شنونده يا مروركننده اتفاقي اخبار نيستند، بلكه كنجكاوانه جزييترين تحولات را از مراجع اصلي خبري دنبال ميكنند و در شبكههاي اجتماعي به بحث و تبادل نظر ميپردازند. جايي كه لزوما نگاهها يكدست نيست و تضارب آرا وجود دارد، اما جامعه ايران گفتوگو را مشق ميكند. پس آنچه توجه تحليلگران اجتماعي را به واكنشهاي عمومي جامعه جلب ميكند، نوع كنشگري كاربران در شبكههاي اجتماعي است. اما درباره ايرانيان بايد گفت جامعه ايران مسائل سياسي را همچون گذشته دنبال ميكند و مساله مذاكره براي آنها نمادي از تصميم حاكميت براي حل مسائل انباشته شدهاي است كه در بسياري از آنها ردپاي جدي تحريمهاي غيرانساني عليه ايران وجود دارد.
ايرانيان به اين باور و نگاه رسيدهاند كه ساختار حاكميتي و تصميمگير در ايران ابزار مذاكره و گفتوگو را به عنوان يك راهحل براي مسائل حل نشده و انباشت شده كلان در جامعه برگزيده و در اين راستا قدم برداشته است. به ويژه آنكه طبق آخرين نظرسنجيهاي انجام شده در كشور طي دو دهه اخير، ايرانيان همواره درباره گفتوگو با امريكا، اروپا و در كل تعامل با جهانيان موافقت داشتهاند، مشروط به آنكه نخست منافع ملي حفظ شود و دوم عزتمند ماندن هويت ايران و ايرانيان. در نهايت ميتوان اينگونه جمعبندي كرد كه رصد واكنشهاي جامعه به ويژه كاربران شبكههاي اجتماعي از منظر طنزپردازي و شوخ طبعي يك نتيجه روشن و عيان دارد و آن «موافقت و اميد به مذاكرات و تحولات پيش روي جامعه ايران» است.